eitaa logo
قرارگاه نور ...
19 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
168 ویدیو
6 فایل
《 شهـــادت را نه در جـنـگ ، در مبارزه می‌دهنــد...... ما هنوز شهادتــی بی درد می‌طلبیــم غافل که شهــادت را جز به اهل درد نمی‌دهنــد....》 ♡ کپی مطالب کانال = ذکر صلوات درگاه ارتباطی: @hgh981
مشاهده در ایتا
دانلود
عمل مقدس ماندگار است نه عمل بزرگ 🔺️ سپهبد قاسم سلیمانی، مهرماه سال گذشته: سپاه سعی داشته همه‌ی عملی که انجام می‌دهد مقدس باشد، نه عمل بزرگ. عمل بزرگ، عمل ماندگار نیست. اینکه ما عمل بزرگ را عمل استراتژیک می‌نامیم، خیلی در تاریخ بوده است، امّا اثر او بر یک قبیله، بر یک قوم و بر یک ملت است. اثر اسکندر بر یونان قدیم است، امّا از دید ملت ایران منفور است. اثر نادر بر یک دوره‌ای از ایران قابل افتخار است، امّا بر ملت دیگری قابل تنفر است. ولی عمل مقدس، عمل امام حسین(ع) است که در آن خودخواهی، خودمحوری، جاه‌طلبی، خویشاوندپروری راه ندارد. ۹۸/۷/۸ @Jonbeshmoslem
‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ♻️ امام زمان عج ، مضطر حقیقی می باشد . ✍امام ‌باقر‌ علیه‌السلام فرمودند : ⬅️ به خدا سوگند که او [مهدی عج] (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می‌فرماید: «اَمَّن یجیب‌المضطر اذا دعاه و یکشف السؤ...» 📗 بحارالانوار ، ج ٥٢، ص ٣٤١ 🌷 امام جعفرصادق (ع) در تفسیر آیه ۶۲ سوره نمل می فرماید: 🌤«امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء و .....» آیا کسی هست که به فریاد بیچاره در وقت ناله اش جواب دهد و رفع نگرانیها را نماید ؛ ⬅️ فرمود : این کلام در مورد وارد شده و اوست که هر لحظه خدا را می خواند برای دفع دشواری و به زودی پروردگار، وی را بر اقتدار جهانی می نشاند. الزام النواصب ، ص ۱۷۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج خدا امام زمان عج را سلامت بدار و در ظهورش تعجیل بفرما و ما را از سربازان واقعی آنحضرت قرار بده 🌸🌹🍃 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌
💔 "گاهی رنج و زحمت نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست ! رنج 30 ساله امام سجاد (علیه السلام ) و رنج چندین ساله زینب کبری (سلام الله علیها ) از این گونه رنج هاست ! رنج بردند تا توانستند این خون را زنده نگهدارند ، بعد از آن هم، ائمه اطهار ( علیهم السلام ) تا دوران غیبت این رنج را متحمل شدند. 👈 امروز ما همچنین وظیفه ای داریم. ...
بیا که رنج فِراقت؛ برید امان مرا به یمن آمدنتـ❤️ـ ؛ تازه کن جهان مرا ... بهـ🌸ـار ادامه ... آن شال سبز تـ❤️ـوست،بیا بهـ🌸ـار کن به قدومت؛ دل خـ🍁ـزان مرا السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه...
السلام علیک یا ابا عبدالله.....
💠امام علی علیه السلام می فرمایند: هر کس اعتقادات دینی خود را از دهان اشخاص بگیرد، همان اشخاص او را از دین بر می گردانند. و اما هر کس اعتقادات خود را از قرآن و راه و روش اهل بیت بگیرد، کوه ها از بین می روند اما ایمان او ماندگار است. 📚وسائل الشیعه
تربت قتله گاه امام حسین علیه السلام،هدیه شهید به مادرش... محرم حدود 20 سال پيش بود كه تو يه اتفاق، پام ضربه ي شديدي خورد؛ به طوري كه قدرت حركت نداشتم. پام رو آتل بسته بودند. نزديك هاي صبح بود كه گفتم يه مقدار بخوابم، تا صبح با دوستان به مسجد بِرَم. توی خواب ديدم تو مسجد المهدي هستم و با دوتا عصا راه میروم. پسرم محمد هم که شهید شده بود آنجا بود. عصا زنان رفتم قسمت زنونه و داشتم اين ها رو نگاه مي كردم كه ديدم محمد سراغم اومد و دستش را انداخت دور گردنم. بهش گفتم: مامان، چه قدر بزرگ شدي! گفت: آره از موقعي كه اومديم اين جا، كلي بزرگ شديم بعد گفت: مامان! چيه؟ گفتم: چيزي نيست؛ پاهام يه كم درد مي كرد، با عصا اومدم. محمد گفت: ما چند روز پيش رفتيم كربلا. از ضريح برات يه شال سبز آوردم. مي خواستم زودتر بيام كه شهید آزاديان گفت: صبر كن با هم بريم. بعد تو راه رفته بوديم مرقد امام (ره). گفتيم امروز كه روز عاشوراست، اول بريم مسجد، زيارت بخونيم بعد بيايم پيش شما. بعد دستاشو باز كرد و كشيد از سر تا مچ پاهام. بعد آتل و باندها رو باز كرد و شال سبز را بست به پام و بعدش هم گفت: از استخونت نيست؛ يه كم به خاطر عضله ات است كه اون هم خوب مي شه. از خواب بيدار شدم ديدم واقعيت داره؛ باندها همه باز شده بودند و شال سبزي به پاهام بسته شده بود... آروم بلند شدم و يواش يواش راه رفتم. پدر محمد از خواب بيدار شده؛ به من گفت: چرا بلند شدي؟ چيزي نمي تونستم بگم. زبونم بند اومده بود، فقط گفتم: حاجي! محمد اومده بود. اونم اومد پاهام رو كه ديد، زد زير گريه. اين شال يه بويي داشت كه كلّ فضاي خونه رو پر كرده بود. مسجدي ها هم موضوع را فهميده بودند. واقعاً عاشورايي به پا شده بود. بعدها اين جريان به گوش آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) رسيد. ايشون هم فرموده بودند: كه اين ها رو پيش من بياريد. پيش ايشون رفتم، كنار تختشون نشستم و شال رو بهشون دادم. شال رو روي دو چشم و قلبشون گذاشتند و گفتند: به جدّم قسم، بوي حسين (علیه السلام) رو مي ده. بعد به آقازاده شون فرمودند: اون تربت رو بياريد، مي خوام با هم مقايسه شون كنم. وقتي تربت رو كنار شال گذاشتند، گفتند كه اين شال و تربت از يك جا اومده. بعد آقا فرمودند: فكر نكنيد اين يه تربت معموليه. اين تربت از زير بدن امام حسين (علیه السلام) برداشته شده، مال قتل گاه ست؛ دست به دستِ علما گشته تا به دست ما رسيده... بعد ادامه دادند: شما نيم سانت از اين شال رو به ما بديد، من هم به جاش بهتون از اين تربت مي دهم. بهشون گفتم: آقا بفرماييد تمام شال براي خودتان. ايشون فرمودند: اگه قرار بود اين شال به من برسه، خدا شما رو انتخاب نمي كرد؛ خداوند خانواده ي شهدا رو انتخاب كرد تا مقامشون رو به همه يادآور بشه ... اگه روزي ارزش خون شهداي كربلا از بين رفت، ارزش خون شهداي شما هم از بين مي ره. بعد هم نيم سانت از شال بهشون دادم و يه مقدار از اون تربت ازشون گرفتم.... 🌹صلی الله علیک یا سید و سالار شهیدان،یا اباعبدالله الحسین علیه السلام...🌹 📘به نقل از مادرشهيد محمد معماریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 نکته ها از گفته ها 🔸 "استاد فاطمی نیا" 🔹 موضوع:به دنبال فهم و ترقی باشیم،نه فقط ثواب!
یعنی..... کسی که تمام عمر کوخ نشین بود را کاخ نشین جلوه دهی و کسی که تمام عمر کاخ نشین بود را کوخ نشین معرفی کنی
‏جنگ ،جنگ است ... چه سخت باشد ، چه نرم ... عده ای را با جسمشان می کُشند وعده ای را با فرهنگشان ... خواستند ریشه اسلام را بزنند ، بیشتر رشد کرد . چندین سال است از شاخ و برگ ها شروع کرده اند ... کمر بسته اند کل درخت را بسوزانند ، از جنگ نرم ‎ نشوید ...
✅ شهید ناشنوا و لالی که با امام زمان(عج) ارتباط داشت! ♦️ اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محل ما مکانیکی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا مسخره‌ش می‌کردن،یه روز رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! ما هم خندیدیم ومسخره‌ش کردیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌ش کردیم! خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: ” بسم الله الرحمن الرحیم “ یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 📚 به نقل از دوستان شهید ._._._._._._._._._._._