#تلنگر #حرفت_را_از_صافی_گذرانده_ای
شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت میخواهم چیزی برایت تعریــف کنم . دوستی در مـورد تو می گفت... همسایه حرف او را قطع کرد و گفـت قبـل از اینکه #تعریف کنی ، بگو آیا حرفت را از میان سـه صافــی گذرانده ای یا نه؟ گفـت کـدام سه صافی ؟
اول از میـان صافی واقعیت . آیا مطمئنی چیزی که تعریـف میکنی واقعیت دارد؟ گفـت نه ، فقط آن را #شنیده ام ، شخصـی آن را برایـم تعریـف کرده است
همسایه سـری تکان داد و گفـت پس حتمـا آن را از میـان صافی دوم یعنـی #خوشحالی گذرانده ای. مسلما چیزی که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد ، باعث خوشحالیم می شود . گفت فکر نکنم تو را خوشحال کند
#همسـایـه گفـت پـس اگر مـرا خوشحال نمیکند حتمـا از صــافـی سـوم ، یعنـی فایـده ، رد شـده اسـت . آیـا چیـزی کـه میخواهـی تعریـف کنـی ، برایم مفید اسـت و به دردم میخـورد؟ گفت نه ، به هیچ وجه
همسایه گفـت پس اگر این حـرف ، نه #واقعیت دارد ، نه خوشحال کننده است و نه مفید ، آن را پیــش خــود نگهدار و سعی کن خــودت هم زود فراموشش کنی
✍ کانال نکته های ناب کــوتاه
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━
ppx-enghelab.ppt
12.02M
#پاورپوینت مسابقه ای انقلاب
ویژه کودکان و نوجوانان
#بازی
#مسابقه
#شنبه
🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸
www.amoorohani.com
👇👇👇
http://sapp.ir/amoorohani
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
#داستان پیرمرد باغبان و امام خمینی رحمه الله علیه
آن وقت ها،توی شهر کوچکی ،امام ما در خانه ای کوچک زندگی می کرد.
خانه ی او یک باغچه داشت.باغچه ای بی گل .بچه های امام آن باغچه را دوست داشتند.دلشان میخواست توی آن گل بکارند.گل های سفید وصورتی ،گل اطلسی،لاله عباسی،یاس سفید وخوشبو .
اماخاک باغچه خوب نبود،باید عوض میشد.قرار شد که برای باغچه خاک تازه بیاورند.یک روز سرظهر ،وقتی مادر سفره نهار ،صدای در خانه که بلند شدیکی از بچه ها دویدو در باز کرد.پشت در پیرمردی بود که کیسه بزرگی را بر روی شانه اش انداخته بود .توی آن کیسه خاک بود پیرمرد پیرمرد برای باغچه کوچک خانه خاک آورده بود او نفس نفس میزد و زیر ان بار سنگین عرق میریخت با دست های پیر وخاکی پیشانی اش را پاک می کرد بازبان لبهای خشکش را خیس می کرد .
امام وبچه ها دور سفره نهار نشسته بودند بوی غذا در اتاق پیچیده بود بچه های کوچک گرسنه بودند بوی غذا گرسنه ترشان کرده بود مادر برایشان غذا می کشید بچه ها میگفتند بیشتر یکم بیشتر!....
و مادر می گفت:بس است !غذا کم است با نان بخورید تاسیر شوید.مادر برای خودش وامام هم غذا کشید .بعد همه آماده غذا خوردن شدندیک مرتبه چشم امام از پنجره باز به حیاط افتاد.پیرمرد را دید.او داشت کیسه خاک را توی باغچه خالی می کرد .امام فهمید او خسته است .تشنه است.فهمید که حتما گرسنه هم هست .
با خودش گفت:باید برای او هم غذا ببریم اما توی قابلمه غذایی باقی نمانده بود .. مادر همه را کشیده بود.امام فکر کرد یک بشقاب خالی برداشت چند قاشق از غذای خودش را در آن بشقاب ریخت بعد بشقاب را جلوی بچه ها گرفت وگفت:بچه ها شما هم چند قاشق از غذایتان را توی این بشقاب بریزیدتا برای آن پیرمرد ببریم او هم مثل شما گرسنه است.
بچه ها ومادر هرکدام چند قاشق از غذایشان را توی بشقاب ریختند.بشقاب پرشدیکی از پسرها بشقاب غذا را برای پیرمرد برد .پیرمرد خوشحال شد خندید وتشکر کرد .
بعد دستهای خاکی اش را شست وبعد شروع کرد به خوردن .با چه لذتی می خورد!....غذای ان روز برای بچه ها با همیشه فرق داشت ازهمیشه خوشمزه تر وبهتر بود .آنئ روز بچه ها خیلی خوشحال بودند.آن ها یک درس خوب از پدرشان یاد گرفته بودند.
به نقل از دختر امام خمینی رحمت الله علیه
امام #خمینی رحمت الله علیه
#کودکان
#پنجشنبه
#داستان
🌸بانک محتوایی ویژه مربیان🌸
www.amoorohani.com
👇👇👇
http://sapp.ir/amoorohani
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
4_6035195358944952915.zip
2.52M
#چهل_سالگی_انقلاب_اسلامی
۱۲ پوستر با عنوان "ما میتوانیم"
#دهه_فجر
#پوستر
#سیر_نمایشگاهی
@masjedetaraz
4_6030835215520236263.rar
2.33M
۱۰ پوستر با عنوان "عمو میگه زمان شاه..."
#چهل_سالگی_انقلاب_اسلامی
#دهه_فجر
#پوستر
#سیر_نمایشگاهی
@masjedetaraz
#چهل_سالگی_انقلاب_اسلامی
💫ایده هایی برای راهپیمایی ۲۲ بهمن
🔸۱. تابوت نمادین
روی تابوت خورده باشه به یاد شهدای گمنام
روی تابوت سه تا کلاه باشه یکی تابوت رزمندگان دفاع مقدس یکی کلاه مدافعان حرم
🔸۲. حمایت از کالای ایرانی
پوشیدن لباس کارگر ایرانی به جهت حمایت از کارگر ایرانی و کالای ایرانی
🔸۳. ماکت حرم حضرت زینب(س)
که دور تا دور آن با عکس شهدا زینت شده با عنوان در بهار آزادی جای شهدا خالی
🔸۴. درآوردن نقشه کشور ایران رو کارتون پلاس و روی آن می نویسیم ۳۸ سال امنیت
و در آوردن کشور های همسایه دور تا دور آن و می نویسیم نا امن
🔸۵. حقوق نجومی
(یک جمله از آقا در رابطه با پیگیری حقوق نجومی می زنیم و یک نفر را با گونی پول و چشم بند مثال میزنیم)
🔸۶.تئاتر
(آمریکایی هایی که برجام را پاره می کنند و یه عده چهره انقلابی که برجام را آتش می زنند)
🔸۷. رهبران بیداری اسلامی
آماده کردن چهره های رهبران بیداری اسلامی در قالب فلکسی (عکس)
🔸۸. سیر تصاویر آقا و امام از جوانی تا پیری
🔸۹. تولید مستند ۲۵ (از دانش آموز های حاضر در راهپیمایی سوالاتی پرسیده می شود
اسمت چیه؟
چند سالته؟
سن خودت رو با ۲۵ جمع کن چند میشه؟
به نظرت ۲۵ سال دیگه چه شکلی هستی و چی میشه؟)
🔸۱۰. نوشتن شعار کف خیابان به غیر از عابر پیاده با رنگ پلاستیک که بعدا راحت پاک شود.
🔸۱۱. توپ فوتبال با پرچم آمریکا زیر پا و بنر آمریکا را زیر پا می گذاریم بالای سر
🔸۱۲. ایجاد فضا برای عکس یادگاری (خرمشهر، حلب ، قدس)
🔸۱۳. پوشیدن لباس نظامی و بسیجی و روپوش دانشمندان هسته ای
#ایده
#چهل_سالگی_انقلاب_اسلامی
#ایده_های_شما
#دهه_فجر
@masjedetaraz
#حکایت #پاداش_تحمل_مادر_پرخاشگر
دهخدا مـادری داشت بسیــار عصبی و پرخاشگر طوری که دهخدا بخاطر مادرش #ازدواج نکرده بــود و پیــرپسر مجــردی بـود در کنــار مــادرش زندگی میکرد
نصف شبی مادرش او را از خــواب شیرین بیدار کرد و آب خواست . #دهخدا رفت و لیـوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبیدو گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه ای از اتاق رفت و زار زار گریست
گفت خدایا من چه گناهی کرده ام بخاطر مادرم بر نفســم پشت پـا زده ام . مــن خــود ، خـود را #مقطوع_النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد . خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی ام را از من نگیر
گریست و خوابیــد شب در عالم رؤیـا دیـد نوری سبز از سـر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفـت #برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم
از فردای آن روز دهخــدا شاهکار تاریــخ ادبیات #ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال وحکم بود را گردآوری کرد و نامـش برای همیشه بدون نسل ، در تاریخ جاودانه شد
✍ کانال نکته های ناب کــوتاه
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
━━━━━━━━━━━━