eitaa logo
قرارگاه رهروان ولایت🇵🇸
327 دنبال‌کننده
897 عکس
455 ویدیو
8.6هزار فایل
.پل ارتباطی با خادم کانال @Sardarhajizadeh313
مشاهده در ایتا
دانلود
1_25809233.pdf
3.87M
✅فایل پی دی اف ره توشه محرم ویژه مبلغان ومربیان 🌸یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇 @yekmorabbi
1_25808946.ppsx
4.65M
📺پاورپونت «نقش کودکان در بالندگی حماسه عاشورا» 🌼در این پاورپوینت به بیان رشادت های یاران کودک ونوجوان امام حسین درکربلا پرداخته است 🌸یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان @yekmorabbi
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
4_798637353236168730.pdf
1.52M
جزوه دوران طلایی کار فرهنگی برای نوجوانان در قالب مربی محور، نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed
هدایت شده از نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی
4_5870577925438308461.pdf
1.67M
یکی از مشکلاتی که فعالان تشکل‌ها با آن مواجه‌اند «چه کنیم؟» هست... 📘جزوه خواندنی "۲۰ نکته درباره و فعالیت‌های تشکل‌های فرهنگی" مربی محور،نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی @morabi_masjed
4_5884205998402438050.pdf
3.52M
"تربیت امروزی، تربیت انقلابی" برشی از یک اثر تربیتی کم نظیر از جناب استاد طاهرزاده مربی محور، نونگاهی اصیل به فرهنگ و تربیت دینی 🆔 @morabi_masjed
هدایت شده از توکلت علی الله
1_25807892.pdf
301.5K
🌹متن نوحه خوانی ومداحی ماه محرم🌹 ✅ویژه مبلغان ومربیان 🌸کانال تربیتی یک مربی @yekmorabbi 👈
هدایت شده از توکلت علی الله
1_25805272.pdf
1.01M
✅فایل کاربرگهای محرم بسیارزیبا،ویژه مقطع ابتدایی 🌺کانال تربیتی یک مربی👇 @yekmorabbi
هدایت شده از توکلت علی الله
1_25808480.doc
4.3M
✅ 10 ویژه نوجوان 🌸 یک مربی مرجعی برای مربیان ومبلغان👇 @yekmorabbi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 باز آمد بوی ماه مدرسه * بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر ماه مهربان * بوی خورشید پگاه مدرسه از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه باز می بینم ز شوق بچّه ها * اشتیاقی در نگاه مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط * خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنید * از سرود صبح گاه مدرسه روز اوّل لاله ای خواهم کشید *** سرخ بر تخته سیاه مدرسه
پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسپی، فاحشه در آنجا خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد. پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است گفت : بیست سالم است . پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی گفت : بله پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود . سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد: گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است صبر کن تا پیدا شود زمین باربری قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ... اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید: « لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند کسی نبود که در گوشم بگوید : ترک شهوت ها و لذت ها سخاست هر که درشهوت فرو شد بر نخاست کسی را نداشتم تا به من بفهماند : به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد . کسی به من نگفت : اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس را لذت ندانی و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که : جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد. چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺 یک برای اول مهر و شاد کردن کلاس .... 🌷اسم، بازی : یادگرفتن اسم بچه ها... 🌺 در این بازی بچه ها به دسته ( گروه های )، ۵ تایی یا ( ۴ تایی ) تقسیم میشن.. دسته اول هر کدام اسمشونومیگن و بقیه گوش میکن و باید بخاطر بسپارن.... بعد دسته های بعدی باید اسم بچه ها رو یاد بگیره و از حفظ بگن.... هر دسته یا گروه ،که اسم بچه ها رو کامل درست گفت برنده ی بازی هست.....و تشویق میشه.... 🌺 هدف .بازی.... اینطوری هم معلم اسم بچه ها رو یاد میگیره و هم بچه ها اسم همدیگرو زود یاد میگیرن...و،حافظشون تقویت میشه.... و همچنین یادگیری و آمادگی گروه بندی بچه ها....😃😃👌👌 http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d