eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
436 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌ احادیث_فاطمی ✨حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: كسى كه بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشوید دستهایش آلوده باشد، چنانچه ناراحتى برایش بوجود آید كسى جز خودش را سرزنش نكند.✨ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی بسیار زیبا از شهید مهدی زین الدین: از کجا معلوم امام_زمان ارواحنافداه همینجایی نباشد که ما هستیم.. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
📚داستان کوتاه روزي فقيري به در خانه مردي ثروتمند مي‌رود تا پولي را به عنوان صدقه از او بخواهد. هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنيد که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگيري دارد که چرا فلان چيز کم ارزش را دور ريختيد و مال من را اين طور هدر داديد؟!  مرد فقير که اين را مي‌شنود قصد رفتن مي‌کند و با خود مي‌گويد وقتي صاحب‌خانه بر سر مال خود با اعضاي خانواده‌اش اين طور دعوا مي‌کند، چگونه ممکن است که از مالش به فقيري ببخشد؟! از قضا در همان زمان در خانه باز مي‌شود و مرد ثروتمند از خانه بيرون مي‌زند و فقير را جلوي خانه مي‌بيند. از او مي‌پرسد اينجا چه مي‌کند؟ مرد فقير هم مي‌گويد کمک مي‌خواسته اما ديگر نمي‌خواهد و شرح ماجرا مي‌کند. مرد غني با شنيدن حرف‌هاي او، لبخندي مي‌زند، دست در جيب مي‌کند مقداري پول به او مي‌بخشد، و مي گويد: حساب به دينار، بخشش به خروار از آن زمان اين ضرب المثل را در مورد افرادي به کار مي برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بي حساب و کتاب مال خود را مي‌بخشند. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🌹داستان_آموزنده روزي امام علی علیه‌السلام به مسجد رفتند. در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد. هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛ اما وقتی برگشت، ديد آنمرد دهنه اسب را دزديده و رفته است! حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن. قنبر به بازار رفت،‌ اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند می‌فروشی؟ آن شخص گفت: دو دينار. قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد. وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار. حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه رزق حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، حرام كرد! ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار شگفت انگیز حدیث کساء. ماجرای شیخ جعفر اقا مجتهدی (ره) و توصیه به خواندن حدیث کساء 👤حجت الاسلام عالی ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌کــلام‌شهـــید سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد. هر حرفی می‌خواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه؟! بی دلیل حرف نزنید، که خیلی از صحبتهای ما به گناه و دروغ و ... ختم می‌شود. شهید محمدهادی ذوالفقاری (پسرک فلافل فروش)❣️🍃 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
• 💌خواهر شهید مرادی: محمد حسین خیلی با محبت بود و کار های فرهنگی زیادی انجام می داد. حتی یک نماز قضا هم نداشت و خیلی بچهٔ مقیدی بود.😇 به خاطر اختلاف سنی زیاد من با شهید، برایش مثل مادر بودم. از هفتمین سال تحصیلش، به جبهه رفت و سال ۶۱ از ناحیهٔ پا به شدت مجروح شد. نه ماه از او خبری نداشتیم تا وقتی به خانهٔ من آمد. وقتی بهتر شد، رفتیم مشهد، با همه وجود زیارت کرد و بعد گفت بریم بازار. توی بازار یک پیراهن ،زیبا به چشمم آمد و به محمد حسین گفتم:«بخر برای شب دامادیت.»💍 گفت:«میخرم اما خودت از تنم در خواهی آورد!» متوجه منظورش نشدم. شب خواستگاری اش همراه مادرم نرفته بود؛ گفتم:«تو نو دامادی! داخل خونه چیکار میکنی؟» گفت:«شب جمعه است، بیا دعای کمیل بخوانیم.» قبول کردم و با هم دعای کمیل و زیارت عاشورا خواندیم و بعد به مراسم خواستگاری رفتیم. بعد از خواستگاری، ۴۵ روز به جبهه رفت و دو روزه برگشت و دوباره برای بار هشتم به عنوان آخرین بار عازم جبهه شد و در سال ۶۵ به شهادت رسید.🕊 روز‌دانشجو🎓 شهید‌محمد‌حسین‌مرادی🌹 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
التماس دعا ... 🎥 لحظاتی از تشییع شهید_علی_آقاعبداللهی در معراج شهدا تصویربردار: محمدباقر شهریاری فرزند شهید_اکبر_شهریاری ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
زمانی که علی آقاعبداللهی در سوریه به شهادت رسیده بود، بچه‌ها اسمش را بین شهدا دیده بودند و برخی که من را می‌شناختند و او را نمی‌شناختند نامش را اشتباه گرفته بودند. در سنگر برای من روضه گرفته و گریه می‌کردند تا اینکه یکی از بچه‌ها گفته بود حبیب عبداللهی را خودم دیدم که در بیمارستان بستری است. اما آن‌ها باز هم باور نکرده بودند. برای همین حتی عکس من را در بیمارستان گرفت و به آن‌ها نشان داد تا باور کنند که شهید نشده‌ام. در شرایطی که تکفیری‌ها آنقدر تجهیزات داشتند که آدم را با موشک ضد زره می‌زدند، ما با امکانات کم ایستادگی می‌کردیم. مهدی هداوند جمله معروفی داشت و می‌گفت: «سرنوشت مقلدان خمینی (ره) چیزی جز شهادت نیست.» من خیلی این جمله را دوست دارم. ما تقلید از کسانی کردیم که به فتوای امام (ره) جانشان را دادند و سرنوشت اینجور آدم‌ها چیست؟ نوکر به راه و شیوه ارباب می‌رود. هرکسی در این مسیر باشد آخرش به شهادت... روایت جانباز مدافع_حرم کربلایی حبیب_عبداللهی شادی روح جاویدالاثر شهید_علی_آقاعبداللهی و شهدای گلگون کفن به خصوص شهدای کربلای سوریه خانطومان صلوات ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
شهید مدافع حرم شهید علی آقا عبداللهی ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem