eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
450 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️‍ ✨💔 ____ همیشه به من می‌گفت که او را از زیر قرآن رد کنم.... تصمیم گرفتم هنگام دفن برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم :) وقتے تربت امام حسین «علیه السلام» را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفے گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد!💔 همان جا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، «عند ربهم یرزقون» بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟!🥀 همه اینها را می‌دانم! من با تو زندگی می‌کنم مصطفے 🙃♥️». شهید 🕊 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
♥️🎙 زمانے که حوزه علمیه بود در هفته چند بار به بهانه های مختلف می رفتیم و بهش سر می زدیم که براش غذای گرم ببریم ویا اینکه باهم بریم بیرون شام بخوریم...🍃 یه شب دیر شده بود، گفت : "مامان الان نمیذارن برم داخل! میگن کجا بودی؟" منم به شوخی گفتم: "بگو با ولی ام بودم😁" از این فکر که نمی تونه غذای گرم بخوره در عذاب بودم...💔 می گفت: "اینجا برای ساختن جسم و روح است!🖐🏻✨" حتی شهریه حوزه را قبول نمی کرد... اعتقاد داشت این برای کسانے است که ریاضت می کشن و درست حسابی درس می خونن! یکی از ویژگی‌ های مصطفے مبارزه با نفس بود.💯♥️  راوی مادرشهید ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۸ 🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا... با اینکه هنوز به سنِ تکلیف نرسیده بود، نماز شب می‌خواند... یک بار ناخواسته و اتفاقی، نمازِ صبحش قضـا شـد. اونقدر گریه کرد، که ما فکر کردیم شـاید برایِ برادرش اتفاقی افتاده... 🌹خاطره‌ای از زندگی نوجوان شهید جلال تقوا طلب 📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه ۳۶ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem