🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۱۴)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۳_پايان عمل جراحی ص ۲۱
🔹️همان لحظه دو جوان ديگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند: برويم؟بي اختيار همراه با آنها حركت كردم. لحظه اي بعد، خود را همراه با اين دو نفر در يك بيابان ديدم!
🔹️اين را هم بگويم كه زمان، اصلا مانند اينجا نبود. من در يك لحظه صدها موضوع را مي فهميدم و صدها نفر را مي ديدم!
🔹️آن زمان كاملا متوجه بودم كه مرگ به سراغم آمده. اما احساس خيلي خوبي داشتم. از آن درد شديد چشم راحت شده بودم.
🔹️پسر عمه و عمويم در كنارم حضور داشتند و شرايط خيلي عالي بود.من شنيده بودم كه دو ملك از سوي خداوند هميشه با ما هستند، حالا داشتم اين دو ملك را مي ديدم. چقدر چهره آنها زيبا و دوست داشتني بود. دوست داشتم هميشه با آنها باشم.
🔹️ما با هم در وسط يك بيابان كويري و خشك و بي آب و علف حركت مي كرديم. كمي جلوتر چيزي را ديدم! روبروي ما يك ميز قرار داشت كه يك نفر پشت آن نشسته بود.
🔹️آهسته آهسته به ميز نزديك شديم! به اطراف نگاه كردم. سمت چپ من در دور دستها، چيزي شبيه سراب ديده مي شد.
🔹️اما آنچه مي ديدم سراب نبود، شعله هاي آتش بود! حرارتش را از راه دور حس مي كردم.به سمت راست خيره شدم. در دوردستها يك باغ بزرگ و زيبا، يا چيزي شبيه جنگلهاي شمال ايران پيدا بود. نسيم خنكي از آن سو احساس مي كردم.
🔹️به شخص پشت ميز سلام كردم. با ادب جواب داد. منتظر بودم. مي خواستم ببينم چه كار دارد. اين دو جوان كه در كنار من بودند، هيچ عكس العملي نشان ندادند. حاال من بودم و همان دو جوان كه در كنارم قرار داشتند. جوان پشت ميز يك كتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد!
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasemkahak
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۱۶)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۴_حسابرسی ص ۲۴
🔹️خوشحال شدم. به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود. كوچكترين كارها. حتي ذره اي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند.
🔹️تازه فهميدم كه »فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره« يعني چه. هر چي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند!
🔹️در داخل اين كتاب، در كنار هر كدام از كارهاي روزانه من، چيزي شبيه يك تصوير كوچك وجود داشت كه وقتي به آن خيره مي شديم، مثل فيلم به نمايش در مي آمد.
🔹️درست مثل قسمت ويدئو در موبايلهاي جديد، فيلم آن ماجرا را مشاهده مي كرديم. آن هم فيلم سه بعدي با تمام جزئيات! يعني در مواجه با ديگران، حتي فكر افراد را هم مي ديديم. لذا نمي شد هيچ كدام از آن كارها را انكار كرد. غير از كارها، حتي نيتهاي ما ثبت شده بود.
🔹️آنها همه چيز را دقيق نوشته بودند. جاي هيچ گونه اعتراضي نبود.تمام اعمال ثبت بود. هيچ حرفي هم نمي شد بزنيم. اما خوشحال بودم كه از كودكي، هميشه همراه پدرم در#مسجد و#هيئت بودم.
🔹️از اين بابت به خودم افتخار مي كردم و خودم را از همين حالا در بهترين درجات بهشت مي ديدم.
همين طور كه به صفحه اول نگاه مي كردم و به اعمال خوبم افتخار مي كردم، يك دفعه ديدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است!
🔹️صفحه پر از اعمال خوب بود اما حاال تبديل به كاغذ سفيد شده بود! باعصبانيت به آقايي كه پشت ميز بود گفتم: چرا اينها محو شد. مگر من اين كارهاي خوب را انجام ندادم!؟
🔹️گفت: بله درست ميگويي، اما همان روز غيبت يكي از دوستانت را كردي. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.باعصبانيت گفتم: چرا؟ چرا تمام اعمال من!؟
🔹️او هم غير مستقيم اشاره كرد به حديثي از پيامبر(ص)كه مي فرمايند: سرعت نفوذ آتش در خوردن گياه خشک، به پاي سرعت اثر غيبت در نابودي حسنات يک بنده نمي رسد.
📚بحاراالنوار: ج ٧٥ ،ص ٢٢
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasemkahak
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۱۷)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۴_حسابرسی ص ۲۵
👈رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، مسجد، بسيج، هيئت، رضايت پدر و مادر و...
🔹️فيلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمال خوب، مورد تأييد من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خيلي ها مثل من بچه مثبت بودند. خيلي از كارهاي خوبي كه فراموش كرده
بودم تماماً براي من يادآوري مي شد. اما باتعجب دوباره مشاهده كردم كه تمام اعمال من در حال محو شدن است!
🔹️گفتم: اين دفعه چرا؟ من كه در اين روز غيبت نكردم!؟ جوان گفت: يكي از رفقاي مذهبي ات را مسخره كردي. اين عمل زشت باعث نابودي اعمالت شد.
🔹️بعد بدون اينكه حرفي بزند، آيه سی ام سوره يس برايم يادآوري شد: روز قيامت براي مسخره كنندگان روز حسرت بزرگي است.
☀️يَا حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون
🔹️خوب به ياد داشتم كه به چه چيزي اشاره دارد. من خيلي اهل شوخي و خنده و سركار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه اينطور باشه كه خيلي اوضاع من خرابه!
🔹️رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلي اعمال خوب داشتم. اما كارهاي خوب من پاك نشد. با اينكه آن روز هم شوخي كرده بودم، اما در اين شوخيها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسي اهانت نكرديم. غيبت
نكرده بودم. هيچ گناهي همراه با شوخيهاي من نبود. براي همين، شوخيها و خنده هاي من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شكر.
⚡امام حسين(ع) مي فرمايند: برترين اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طريقي که گناه در آن نباشد.
📚(المناقب، ج 4 ،ص 75)
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasemkahak
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۳۲)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۱۳_گره گشايی ص ۴۹
🔹️...من شنيدم که مأمور بررسي اعمال گفت: کوچکترين کاري که براي رضاي خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشيده باشيد، آنقدر در پيشگاه خدا ارزش پيدا مي کند که انسان، حسرت کارهاي نکرده را مي خورد.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️يك روز همسرم به من گفت: دختري را در مدرسه ديده ام كه از لحاظ جسمي خيلي ضعيف است.چندين بار از حال رفته و...
🔹️من پيگيري كردم، او يك دختر يتيم و بي سرپرست است. بيا امروز به منزلشان برويم. آدرسشان را بلدم. باهم راه افتاديم. در حاشيه شهر،
🔹️وارد يك منزل كوچك شديم كه يك اتاق بيشتر نداشت، هيچ گونه امكانات رفاهي در آنجا ديده نمي شد. يك يخچال و يك اجاق گاز در كنار اتاق بود.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️مادر و دو دختر در آن خانه زندگي مي كردند. پدر اين دخترها در سانحه رانندگي مرحوم شده بود. به بهانه ي خوردن آب، سر يخچال رفتم. هيچ چيزي در اين يخچال نبود! سرم داغ شده بود. خدايا چه كنم؟!
🔹️خودم شرايط مالي خوبي نداشتم. چطور بايد به آنها كمك مي كردم؟ فكري به ذهنم رسيد. به سراغ خاله ام رفتم.او همسر شهيد و انسان مؤمن و دست به خيري بوده و هست.
🔹️او را به منزل آنها آوردم. شرايط منزلشان را ديد. خودم نيز كمي كمك كردم و همان شب براي آن دو دختر، كاپشن و لباس مناسب خريديم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️خاله ام آخر شب با كلي وسايل برگشت و يخچال آنها را پر از مواد غذايي كرد. در ماههاي بعد، تا توانست زندگي آنها را تأمين نمود.
🔹️وقتي در آن سوي هستي مشغول بررسي اعمال بودم، مشاهده كردم كه شوهر خاله ام به سمت من آمد. او از رفقايم بود كه#شهيد شد و در كنار ديگر شهدا در#بهشت_برزخي، عند ربهم يرزقون بود.
🔹️به من كه رسيد، در آغوشم گرفت و صورتم را بوسيد. خيلي از من تشكر كرد. وقتي علت را سؤال كردم گفت: توفيق رسيدگي به آن خانواده يتيم را شما به همسر من دادي، نميداني چه خيرات و بركاتي
نصيب شما و همسر من شد.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️خدا ميداند كه با گره گشايي از كار مردم، چه مشكالت دنيايي و آخرتي از شما حل مي شود امام صادق(ع)فرمودند: هركس يك حاجت برادر مومن خود را برآورده كند،خداوند در قيامت، صدهزار حاجت او را برآورده كند كه يكي از آنها بهشت است و ديگر آنكه خويشان او را به بهشت بفرستد.
⚡اصول كافي جلد۲ ص۳
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۷۱)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۳۰_توفيق_شهادت ص ۹۷
🔹️...اما نكته مهمي كه در آنجا فهميدم و بسيار با ارزش بود اينكه؛#توفيق_شهادت نصيب هر كسي نمي شود.
🔹️انسان با اخلاصي كه بتواند از تمام تعلقات دنيايي دل بكند،#لياقت_شهادت مي يابد.#شهادت يك#اتفاق نيست، يك#انتخاب است. يك#انتخاب_آگاهانه كه براي آن بايد تمام تعلقات را از خود دور كرد.
🔹️مثالي بزنم تا بهتر متوجه شويد. همان شبي كه با دوستانم در سوريه دور هم جمع بوديم و گفتم چه كساني شهيد مي شوند، به يكي از رفقا هم تأكيد كردم كه فردا با ديگر رفقا شهيد مي شوي...
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem