eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
436 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اقدام زیرکانه و جالب از شهید چمران با قوطی کنسرو !! وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!! بعد خود شهید چمران پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی رودخانه اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌹 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
کار هر شبش بود! با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت می‌کرد، نیمه‌های شب هم بلند می‌شد نماز شب می‌خواند. یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خسته ای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایه‌اش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.» 🌷 ●ولادت : ۱۳۱۱/۱۲/۱۸ تهران ●شهادت: ۱۳۶۰/۳/۳۱ دهلاویه ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
انقلابی کیست؟! انقلابی آن نیست که غرور و خودخواهی بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود... انقلابی آن است که در کمال تواضع و فروتنی، هر حرف حقی را بپذیرد. انقلابی آن نیست که با شعارات تند بخواهد انقلابی‌گریِ خود را بر دیگران تحمیل کند... انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد! 🌷 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
: تقوا از لازم‌تر است آن ‌را می پذیرم اما می‌گویم: آن‌کس که تخصص ندارد و کاری را می ‌پذیرد ،بی تقواست. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
: توی کوچه پیرمردی رو دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود... سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛😞 اون شب رخت و خواب آزارم می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...💭 رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد و شدم ...‼️ اما روحم شفا پیدا کرد چه مریضی ...☺️ 🌷 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
●همسر شهید چمران میگوید: یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها» ومن هم این کار را کردم. ●مامان که خوب شد آمدیم خانه. من دو روز دیگر هم پیش او ماندم. یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از اینکه ماشین را روشن کند دست من را گرفت و بوسید. میبوسید و همانطور با گریه از من تشکر میکرد‌. من گفتم: برای چی مصطفی؟ ●گفت:این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم از من تشکر میکنید ؟خب اینکه من خدمت کردم مادر من بود،مادر شما که نبود این کارها را میکنید! گفت: دستی که به مادرش کمک می‌کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد.من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید. 🌷 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem