فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغ غدیر رو بکنید ❤️
از مولا علی علیهالسلام پرسیدند
سنگینتر از آسمان چیست؟!
فرمود: تهمت زدن به انسان بیگناه!
YEKNET.IR - sorood 3 - milad imam reza 1402 - narimani.mp3
7.85M
اَلحَمدُلِلّٰه الَّذی
جَعَلنا مِنَ المُتَمَسِکینَ بِوِلایَھِ
امیرَالمومِنین ..💚!
.
#علیاماممناستومنمغلامِحُسین .
أسالك عَملاً تُحب به مَن عمِلَ به..
منو ببر سمت اون کاری که محبوب تو بشم!
#خدا..✨
#قسمت_چهاردهم
#سادات_بانو
صبح روز پنجشنبه با صدای گریه فخر السادات از خواب بیدار شدم گویی متوجه شده بود چه بلایی سرش آمده ، بلند شدم و او را در آغوش گرفتم مادر در حالی که روسری مشکی اش را سرش می کرد
زهرا سادات بلند شو مادر
مراسم کم کم شروع می شود
اشک روی گونه هایم جاری شد فخر السادات را تکان دادم بعد سراغ صندوقچه ی قدیمی مادر رفتم
صندوقچه برزگ قرمز رنگ که رویش با نقش های گل نسترن کشیده شده بود را باز کردم
لباس های مشکی را از داخل آن بیرون آوردم و شروع به پوشیدن کردم در حالی که نگاهم متوجه حیاط بود منتظر پدر و سید ضیا الدین بودم
حال سید خوب نبود پدر نمی توانست او را تنها بگذارد
در همین فکر بودم که صدای در آمد مادر در حالی که به سمت در می دوید با صدای بلند
یا جد السادات خودت رحم کن آمدند
سید ضیا الدین در حالی که تلو تلو می خورد خودش را به حیاط رساند به آرامی چیزی به مادر گفت
مادر با صدای بلند زهرا فخر سادات را داخل حیاط بیار
پدر در حالی که اشک می ریخت نگاهی به سید کرد همگی در سکوت به هم نگاه کردیم فخر سادات نگاه معصومانه ای به پدرش کرد و در آغوش او خوابش برد نیم ساعت بعد جمعیت زیادی با زنان با چادر های قجری و مردان با لباس های معمولی در میدان شهر جمع شده بودند تا به تشیعج جنازه نجمه بانو بیایند
آژان ها که با اتفاق پیش آمده می ترسیدند حرفی بزنند مجبور به سکوت بودند تا مراسم تمام شود
زمانی که تابوت نجمه بانو را آوردند
مادر خودش را روی تابوت چوبی او انداخت شروع به شیون کرد سید در حالی که دستش روی صورتش گذاشته بود به آرامی اشک می ریخت
من هم به آرامی شروع گریستن کرد در حالی که سعی می کردم صدای گریه فخر سادات را بیدار نکند
نویسنده : تمنا🌺
کپی در صورتی با نویسنده صحبت شود 🌿
هدایت شده از شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
« بِسْمِاللّٰھالْنُور♥️»
enc_16865282837865363463958.mp3
3.19M
بازممیشھآقاهمونزائرِروبراهتبشم
پیشِروسفیداغلامِبدِروسیاهتبشم