eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
231 ویدیو
67 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شعر مثنوی (تمام جناس) ✍شاعر حمید شمس سروده در بهمن۹۵ ✔در مدح حضرت زینب( س) میشود بی بال هم پرواز کرد تا فراسوی جنون( پر) واز کرد طائردل از چه پروا می کنی کی به اوج قاف (پر) وا می کنی جوششی افتاد از سر تا به پی پرگشودی دل، قلم هم شد ز پی گر که لرزان پر گشایم بی دلم ورکه واثق پر گشایم بیدلم بایداز خود بگذرم، بی، خود شوم ار بخود مانم، دگربیخود شوم گفت مولانابه خلوت کنج بیت جان این ابیات در این طرفه بیت گرشدی از او، همه از تو شود گر، (شدی) از او، همه، ازتو، شود پس ندا آمدچو بر خود پا ،زدی بی خود از خود در مدیحت پازدی می خرامد خامه در دستت به ناز اذن بگرفتی زحق، برخودبناز می کند بر شاخ طوبی رقص باد وصف او بر لوح دل اینگونه باد آسمان درهای خود وا می کند زین عجایب کام خود (وا )می کند هور بی حد اختران را داد تاب عقد بسته جیب مه با پیچ و تاب حوریان در دستشان پر بدره ای بر سر راه منور بدره ای لوءلوء ومرجان به پایش ریختند رونما مر،(جان) به پایش ریختند زیر پای او ثمین (در) دانه ای ست پنج تن را نازنین دردانه ای ست نغمه ها در کوی و هر برزن شده کیست کو استورهای بر زن شده جرعه نوش ساغر جام بلاست نغمه خوان،صحنه ی قالو بلاست صبر نزدش، صبر خود بر باد داد نطق او بستان از کفار، (داد) بارگاهش قلزمی بر آبروست برگ گل را صبحدم او آب، روست هرکسی بوسه برآن دربار، زد بهر محشرتوشه ای در(بار) زد رتبه اش برتر ز شاه (کی) شود همطرازش، شهریاران کی شود حب او در دل نشان،تا، زان شوی توسن اقبال را تازان شوی من عجم هستم زبانم پارسی تازی ارتازی، تو کی بر ،پارسی درب مینو شد حسین گفتم دَری می همی زینب کلیدش بر، دری زینبی و شیعه را تاج سری غیر زهرا، بر همه نسوان ،سری (شمس) آتش زد به خود مر، دود، شد باز در وصف شما مردود شد پس مرانم بی سروپایم مکن جز به راه ت بی سر، پایم، مکن.
💠مدح و منقبت حضرت زینب (س) ✍شاعر حمید شمس قالب شعر مثنوی گرفته‌ام مدد از حق به نغمه یاهو بگویم این ثنوی را به مدح یک بانو تو کیستی که به وصف تو واژه وامانده به راه صبر تو صبر از طریق جا مانده تو کیستی که قرار هم بی قرارت شد عفاف و شرم و حیا سایه ی وقارت شد تو کیستی که عطش تشنه ی وجودت بود که مات، نافله ی شب برِ سجودت بود تو کیستی که زبانت دمی به کام نماند زنطق حیدریت آبرو به شام نماند تو کیستی که مقامت رفیع و والا شد زخطبه های تو آل امیه رسوا شد تو کیسی که به بفرمود شاه تشنه لبت دعانما زبرایم گهِ نمازشبت توئی تو یادگار شهیده ی کوچه زبُن کَننده ی تزویر شامی و کوفه توئی سلاله ی احمد، تو زَین شاه نجف تو از قبیله ی ایمان تو از تبار شرف تونور دیده ی شُبّير،دُّرِفاطمه ای علم بدوش حسین، بعد میر علقمه ای به قاف قدر تو ،سیمرغ کی توان بپرد پر خیال قلم ،ره به وصف تو نبرد الا که خامه به توصیف توحقیر آمد به مدح ،لشگر واژه همی فقیر آمد فروغ قلب همه مهر عالمینی تو قسم به حضرت حق سایه حسینی تو توئی پدیده ی پنج آیت مقیم کسا که (شمس )گفته به وصف تو، زینب کبری طریق صبر و رضا راتو حاصلی بانو حسین فلک نجات و توساحلی بانو.
جلوه‌ی مُشترک حیدر و زهرا ؛ زینب فیض جاری شده از عالم بالا ؛ زینب نه‌‌ فقط‌ فخرِ تو؛فخرِ پدرت‌ هم بوده به تو گفتند اگر زینت بابا ؛ زینب نیمی‌از هیمنه‌ی‌تو به‌خدیجه‌‌‌رفته‌ست‌‌ نیمه‌ی‌ دیگر تو رفته به طاها؛ زینب مادرت اُمِّ‌أَبیهاست از این رو باید لقب تو بشود "سِرّ أَبیها" ؛ زینب مادرت مرتبه‌‌ی عصمت کبری دارد توازاین‌روشده‌ای‌عصمت‌ِصغری؛زینب کعبه‌راضی‌ست؛اگرمَضجع‌ِتوسَمت‌خودش بِکشد عقربه‌ی قبله نما را؛زینب .... اشتباه است اگر فکر کنم در عالم فاطمه نائبه‌ای داشته اِلّا زینب سینه‌ام را که ببویند ملائک در قبر می‌نویسند به روی کفنم "یا زینب" مِنّت از هیچ‌طبیبی‌ نکشم چون که مرا اشک‌ در داغ تو کرده‌ست مداوا ؛ زینب اشک خونین اباالفضل دلیلش این بود دستِ‌تو بسته‌شد؛او کرد تماشا ؛ زینب نیزه دار سر ارباب دلش سنگی بود با دلت چون‌که نمی‌کرد مدارا ؛ زینب نیزه‌داران همه مستند؛در این راه دراز بی‌سبب‌نیست‌زمین‌خُوردن‌ِسرها؛زینب حرمله،شمر،سنان،زجر ؛ مُقصّر هستند که‌ شدی غرق کبودی‌ تو سراپا ؛ زینب
ولادت حضرت زینب (س) شعر از : حمید شمس ************************ یارب مدد کن تا ازاین طائردمی پر واشود ازمحبس تن پرزند،ازشوق بی پروا شود گرسلسله بااذن حق،ازکلک مدحم واشود آنگه بیا بنگر که ازممدوحه ام غوغا شود غم رانشانی نیست جانادل اگررسواشود رسوایی کوی نگاران عزت عقبا شود ازشور وصفش در سرم افتاده شوردیگری محبوبه ایزد نما ،آرام جان مصطفی پرورده بیت الشرف،زین علی مرتضی مستوره زهرا نشان،دردانه خیرالنساء کو،مایه آرامش قلب امام مجتبی او،نجله رکن و مقام وخواهرخون خدا جاوید شدازهمت او،نهضت کرب وبلا اوصاف اوراکی توان گفتن،به،بی مر دفتری مه خوشه پروین،بدورجییب،پیچدبربزک کاید به مهمانی نور بیت بانوی فدک کانون بزم گلرخان،شدگلعذاری بانمک افلاکیان بهرارادت،فوج فوج ویک به یک گیرندسبقت درنزول ازهم چوتیر تیزتک قلمان وحوروجن وانس وعرشی و عرض وصمک شادان،که آمد درة التاجی ز گنج حیدری از آستین معرفت ،دستی دگر آمد برون عارف ز درک قدر او آمدبه سرحدجنون عالم ندیده عالمه چون اوبدوران وقرون باگفتن،یک،اسکتوشدکوفه،یکسردرسکون اوای حیدرسای او خصم علی سازدزبون قدر قیام کربلا با صبراو آمد فزون باب جنان باشد حسین و،توکلیدآن دری فخرالنسا،روح الخا ،زیب وفر شاه نجف آید ز ره، سر قدح،بر ساقی وادی تف تارابگردماه خور،رقصان بکف بگرفته دف بنگرسماع رابع الامکان،سرورشش،طرف مجموعه،ذرات،عالم،برغلامی،صف،بصف به به،زبهرمعرفت،آمدبرون در،ازصدف پنج آیت عظماگرفت،ازمقدمش،زیبوفری درپیش پایش صبرازخجلت،سپرانداخته اویکتنه درموج غم برلشکر غم تاخته آتش زسوزسینه اش،درشعله هابگداخته او رایت عباس را،مردانه خوش افراخته بالله حسینی نیست،هرآنکس ورانشناخته اوکاخ عرفان به صبرش باصلابت ساخته شدمشتری،حکمت،این زهره زاده مشتری احمدبیان،حیدرنشان،یادخت پاک فاطمه حق را زبان،خصم ددان،درگران،ای عالمه گویم عیان ازعمق جان،سنگ صبورقافله دارم سخن ازجان وتن،فریادوش بیواهمه ای شمسه برج حیا،شعرم چنین شدخاتمه شمس ازفروغ توضیادارد اگرچه اختری. التماس دعا.
استاده ایی  چون شمع  با چشمان  بیدار تا دور گردانی بلا  از جان بیمار ای آیت اخلاق و احسان و عطوفت روی بهشت از عطر لبخند تو سرشار خورشید صبح قله های روشنایی  ‌‌ گشته خدا در نور ایمانت  پدیدار در خط اول  با سلاح  مهر ورزی دادی به عالم انتهای درس ایثار ثبت است نامت تا ابد در دفتر عشق ای برترین  دارالشفای  درد  بیمار در استقامت درس از زینب (س) گرفتی عالم  ترا  خواند  فداکار  فداکار تو یک فرشته ، آسمان  در زیر پایت بالاتر از آن خوانمت باشد سزاوار شد سینه ات آیینه ی سبز صبوری عطر نفسهایت نمیگنجد به معیار زیباترین تعبیر  در دنیای عشقی از جان گذشته ، مهربان یعنی پرستار خلیلی کاوه
من مهدی ام و ز جام زینب مستم هرجا که برند نام زینب هستم در مورد او هر آنکه دلشاد شود عیدی ورا خودم دهم با دستم
گلستان امامت را گلی یکدانه پیدا شد یَمِ مواج رحمت را یکی دُردانه پیدا شد به گِرد شمع عشق و معرفت پروانه پیدا شد برای جان عالم جان و هم جانانه پیدا شد که از بیت علی امشب نوای شوق می آید که طبع من ز شادی بر سریر ذوق می آید علی امشب ز خوشحالی تبسم بر لب آورده غم هجران زهرا را به پایان زینب آورده به دنیا فاطمه نوزاد خود را امشب آورده علی گردیده شادان ، فاطمه زِینِ اَب آورده همه خوشحال و خندانند از میلاد نور امشب شده چشم نبی روشن ازین جشن و سرور امشب به دنیا کوثر پیغمبرِ حق کوثر آورده برای مرتضی زهرای اطهر دختر آورده ز دریاب ولایت شیر حق را گوهر آورده حسین بن علی را اُمِّ اَب یک خواهر آورده قدم زد در جهان زینب که الگوی زنان گردد که روشن از وجود او زمین و آسمان گردد به دنیا آمده تا رهبر خیل زنان گردد چراغ روشنی در ظلمت مُلک جهان گردد که استاد وفاداری به هر پیر و جوان گردد که عشق آموز خیل کاروان عاشقان گردد علی را مونس و بر فاطمه جان است این دختر حسین بن علی را جان و جانان است این دختر امیر کاروان عشق و ایمان است این دختر به مُلکِ معرفت سرخیل و سلطان است این دختر سفیر عاشقان و محو جانان است این دختر زبانش بهر دشمن تیغ برّان است این دختر علی را وارث نطق و بیان و علم و دین باشد چو زهرا مادرش حُورایِ در روی زمین باشد کجا وصفش توان کردن که حُورائیست چون زهرا کجا مدحش توان گفتن که زهرائیست چون زهرا به علم و معرفت دردانه ی یکتائیست چون زهرا به گلزار ولایت گلشن آرائیست چون زهرا بُوَد زَینِ اَب این دختر که مادر بر جهان باشد که دین از نطق شیرینش همیشه جاودان باشد مبارک باد یا زهرا که نورِ بحر و بر زادی تو هستی کوثر و کوثر بر ابناءِ بشر زادی تو زهرا هستی و زهرا و مانندی دگر زادی حسین بن علی را یاور و نور بصر زادی خدا از بهر قرآن یاور و یار آفرید امشب برای قهرمان کربلا دلدار و غمخوار آفرید امشب به روی دوش زهرا یاور دین خدا را بین فراز عرش حق محبوبه ی عرش خدا را بین به روی دست زهرا مصدر مهر و وفا را بین به گلزار ولایت غنچه ی سرخ ولا را بین که نخل عصمت پیغمبری امشب ثمر داده خدا بر آسمانِ غیرتِ هستی قمر زاده چه شور محشری در خانه ات برپاست یا زهرا که بر بال ملائک پای انسان هاست یا زهرا ز تبریک ملائک خانه پر آواست زهرا مبارک بادشان تا عرصه ی اعلاست یازهرا مبارک باد یا زهرا تو را میلاد فرزندت هزاران آفرین بر جان این محبوب دلبندت علی جان زینبت آمد مبارک باد مولا جان که جان در این تنت آمد مبادک باد مولا جان صفای گلشنت آمد مبارک باد مولا جان صفای دامنت آمد مبارک باد مولا جان برای جسم عشق و معرفت او جان جانان است برای حفظ ارزش های عاشورا نگهبان است ✍️ سلام الله علیها
تقدیم به ساحت مظلوم مادرم زهرا سلام الله علیها بست مولا دستمالِ زرد، در خیبر به سر یا کشید از عرش جبرائیل بال وپَر، به سر سر سلامت ماند اما کینه ها بر همسرش کرد اثر تا خورد با یک ضربه، محکم، دَر به سر همسری که دستهایش را علی بوسیده و... در همه اوقات میزد بوسه پیغمبر به سر چند ماهی می‌شود این دردهای بی امان می‌گذارد روز و شب با حالِ بانو سربه سر... اصلا از آن روز که از کوچه ها برگشته است گوییا دیگر زیادی می‌کند پیکر به سر... سر بلندِ هر دوعالم، سر کُن از بستر بلند... این سرت چسبیده بر بستر؟ یا بستر به سر؟!! روضه را سربسته می‌خوانم ولی در پشتِ در... خورد ضربه بیشتر بر سینه اش کمتر به سر... آه مادر رفتی اما فکر کردی بعد از این با یتیمانت چه خاکی می‌کند حیدر به سر؟؟؟ می‌گریزد هِی گریزم کُنجِ آن ویرانه که... نیمه شب با چشم گریان خیره شد دختر به سر... آه اصلا کمتر از سر مینویسم... بی گمان شیعه حساسیتی دارد تا محشر به سر.... هجده بهار ۹ محمد مبشری
سلام و عرض ادب دو خانواده نیازمند هست زن و شوهر که روزه ، نماز و ختم قرآن انجام میدن استیجاری به نیابت از مرحومین اگر کسی نیاز داشت به بنده پیام بده مبشری ۰۹۱۲۶۷۷۹۰۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹یلدا چهار حرفه و یک دنیا معنی🌹          ❤️ی: یاد هم بودن❤️      💚ل: لبریز ازمحبت بودن💚     ❤️د: دوست داشتن همدیگر❤️         💚ا: آخرین روز پاییز💚         ❤️ تقديم به همه اونايى❤️     🍏که نه دل کسى رو ميشکنن🍏         ❤️نه دلى رو ميسوزونن❤️    💚روی گل شما به سرخی انار💚 🍉 زندگیتون به شیرینی هندوانه🍉          🥰خندتون مثل پسته🥰       💯و عمرتون به بلندی یلدا💯     ⏰ثانیه هاتون لبریز از آرامش⏰   💚آخرین روزهای آذرمــــــــاه تون💚 ❤️بخیر و شادی در کنار عزیزان تون❤                🍉🍉🍉        🍉🍉🍉🍉🍉   🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉               \    /                😍                (  )                /  \ ‌‌‌‌‌
ترکیب بند مدح حضرت زهرا (س) سال ۹۷ تمامِ خلقت عالم برای فاطمه است کبوترِ دلِ من در هوای فاطمه است نهان کند رُخ خود را زِ کورِ نابینا خدا هم عاشق حُجب و حیای فاطمه است علی طبیبِ همه ، فاطمه طبیبِ علیست مسیح مُنشیِ دارالشّفای فاطمه است حدیثِ "بَضْعَةُ مِنِّی" به خلق ثابت کرد رضای حضرت حق در رضای فاطمه است بدون فاطمه قرآن چه فایده دارد؟ که آیه آیه ی قرآن ثنای فاطمه است من و سرودنِ اشعارِ مدح او هیهات به حق که شاعر زهرا خدای فاطمه است گدای بی سر و پایِ سرای زهرایم... همیشه موردِ لطف و عطای زهرایم... تو مهربانی و بخشنده ای کرم داری به شیعه لطفِ فراوان و دم به دم داری به عشق تو همه ی کشورم مسلمان شد تویی که حقِ ولایت به گردَنم داری منم که شیعه ی ایرانی ام فداییِ تو تویی که رابطه ای خاص با عَجَم داری اگر چه بی حرمی و مزار تو مخفی ست بدان که در دلِ هر شیعه یک حرم داری به کوری همه ی دشمنانت ای بانو به روی قله ی عرشِ خدا عَلَم داری اگر تمامِ مدینه علیهِ تو باشند علی کنارِ تو باشد دگر چه کم داری علی زِ روزِ ازل سینه چاکِ اسمِ تو بود... به دورِ گردنِ حیدر پلاکِ اسمِ تو بود... تو خنده کردی و درهای عرشِ حق وا شد برای مقدمت عرشِ خدا مُهیّا شد تو خنده کردی و رفتی به عرش و آن لحظه خدا زِ "تختِ خدایی" به پای تو پا شد تو خنده کردی و دل بُردی از دلِ حیدر به عشقِ تو دلِ او بیقرار و شیدا شد تو خنده کردی و شد سرد آتشِ دوزخ تو خنده کردی و باغِ بهشت زیبا شد تو خنده کردی و محشر به پا شد و آنوقت مقام و رتبه ی تو بر خلایق اِفشا شد تو خنده کردی و با دست حق بدونِ حساب به زیرِ نامه ی اعمالِ شیعه امضا شد فقط تویی که امیدِ دلِ خرابِ منی... به سینه ی منِ بیچاره دستِ رد نزنی... تو فوق درک و تَصَوُّر ، تو فوقِ بُرهانی نه از ملائکه ای ، نه خدا ، نه انسانی دلیل خلقتِ کُلِ جهان تو هستی ، پس هر آنچه ما بنویسیم برتر از آنی نمیشود که جدا کرد تو و قرآن را فقط نه سوره ی کوثر، تو کُلِ قرآنی زنان ما زِ تو درسِ عفاف میگیرند تو شُهره ی دو جهانی به پاک دامانی گدا زِ خانه ی تو پادشاه برمیگشت کریمه ای و امیدِ همه فقیرانی تمامِ کشورِ ما عاشق اند، عاشقِ تو توئی که پشت و پناهِ نژادِ سلمانی همیشه دلخوشی و سایه ی سره مایی... علی بُوَد پدرِ ما ، تو مادره مایی... به کُل عالمیان حق سروری داری زِ عرشیان تو مقاماتِ برتری داری مقام فضه ی تو مُرده زنده کردن بود تو که خودت درجاتِ فراتری داری توئی که "اُمّ ابیها" لقب گرفتی ، پس به گردنِ پدرت حقِ مادری داری خدا به خاطرِ تو آفرید حیدر را خوشا به حال تو بانو ، چه همسری داری به روی دامنِ تو تربیت شده زینب بنازمت که عجب شیردختری داری توئی شفیعه ی گریه کنِ حسین امّا به عاشقانِ حسن لطفِ دیگری داری حسین و زینب اگرچه که دلرُبا هستند... ولیکن هر دو زِ عُشّاقِ مجتبی هستند... شبیه تو نمی آید نمیشوی تکرار اگر که خلق شود این جهان هزاران بار دعا که میکنی اول برای همسایه ست بُوَد سند ، روایتِ «الجار ثُمَّ الدّارُ» شنیده ام که به همراهِ خانواده ی خود سه روز ، روزه گرفتید و لحظه ی افطار..... .....غذای خود به یتیم و فقیر بخشیدید ملائکه متحیّر از اینهمه ایثار شنیدم اهل مدینه به تو جفا کردند شکست حُرمتِ تو بینِ آن در و دیوار شنیدم آتش و هیزم برایت آوردند به سینه ی تو فرو رفت پشتِ در ، مسمار خدا گواست که این غم نمیرود از یاد... خدا مرا بکُشد بارِ شیشه ات افتاد... https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2