برای شاعر عاشق سیاست نان نخواهد شد
ولی با دشمن و مزدور هم پیمان نخواهد شد
میان فقر و قحط عشق و بیکاری گرفتاریم
ولی هم بازی نامردها ایمان نخواهد شد
اگر صد زخم بر دارد غرور شیر، می جنگد
ولی بر سفره ی کفتارها مهمان نخواهد شد
به قربانگاه خواهد رفت اسماعیل،هر آشوب
ولی قربانی و بازیچه ی شیطان نخواهد شد
من از حجم قساوت های آدم زاده فهمیدم
که هرموجود جاندار دوپا انسان نخواهد شد
فروکش می کند گرد و غبار فتنه و هرگز
به کوری دو چشم دشمنان طوفان نخواهد شد
برای حفظ ناموس و وطن ،ایرانی عاشق
شود صد پاره، هرگز پاره تن ایران نخواهد شد
#محمدجواد_منوچهری
#ایران_وطنم
@gharibe_ashena_mobasheri313
جلسه آموزش مداحی استاد عزیزم فخر الشعرا محتشم زمان حاج غلامرضا سازگار
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#استاد_حاج_مرتضی_طاهری
#استاد_حاج_زهیر_سازگار
#حاج_مرتضی_رحیمی
شاعر ولایی و خوش آتیه
#کربلایی_اسماعیل_شبرنگ
۲۷آبان ماه ۱۴۰۱
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
فرمانده ی ما، یوسف گمگشته ی زهراست
می آید و با دولت خود منجی دنیاست
ما منتظر آمدن صبح وصالیم
امروزه که عالم همه زخمی ستمهاست
آری بنویسید که در دوره ی غمها
انصاف #علی راهِ نجات همه ی ماست
ما تشنه ی دیدار گل روی نگاریم
چون برکه ی خشکیده که در حسرت دریاست
این الحسنِ شیعه، ز سوز جگر اوست
داغ دل ما، آمدن حضرت مولاست
از روز ازل سائل دربارِ ولائیم
این پرچم عشق است که هر ثانیه بالاست
سخت است ببینیم همه را، غیر رخ تو
چشمان همیشه ترمان غرقِ تمناست
برگرد بیا، منتقم سیلی مادر
برگرد بیا منتظرت زینب کبراست
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
بیش از هزار سال تو خون گریه کردهای
ای خون جـگـر زِ قــامـت #زینب بیا
@gharibe_ashena_mobasheri313
تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین
این چشم تهی نگشت از آب حسین
عمری است نیازمند این درگاهم
یک لحظه گدای خویش دریاب حسین
@gharibe_ashena_mobasheri313
مینویسم از غمِ بسیار،دفتر ساکت است
خون به راه افتاده اما رنگ جوهر ساکت است
چون گذشته در غلاف صبر مانده ذوالفقار
با دلِ خون گوشه ی این خانه حیدر ساکت است
آه از آن دینی که باید صوت زن باشد بلند
در مقابل نغمه ی الله اکبر ساکت است
رفتن فرزند سخت است آری اما دیده ایم
در عمل حتی ربابم مثل هاجر ساکت است
پاک تر از حضرت زهراست ...هر کس مدعی ست
با دهانی پر ز آتش روز محشر ساکت است
زخم ما کاری ست،کاری تر از این هم میشود
تا زمانی که حقیقت روی منبر ساکت است
انتقامی سخت میگیرد زمان از قدرتِ
هر که در این جنگ نرم نابرابر ساکت است
از کنار وق وق سگ شیر نر رد میشود
ساکتیم این روزهایی را که رهبر ساکت است
زهرا سادات موسوی مقدم
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_زهرا
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند...چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت؟
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر
چه آمده به سرت؟ باز چهره پوشاندی!
دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر
حسن نگاه به دیوار خانه می نالد
شهید روضه ی مسمار در شدم مادر
نشسته ام، که تو شب ها دگر نمی خوابی
شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر
رَهم دهید به خانه که بی لیاقت من
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعا کنید برایم به حق چادرتان
نیازمند دعای سحر شدم مادر
شما که عازم راه سفر شدی مادر
پس از شما چقدر در بدر شدم مادر
مجتبی کرمی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_زهرا
چشم گشا یاور بیمار من
ای همه ی عمر طرفدار من
کنار بسترت علی پیر شد
به جان تو علی ز جان سیر شد
دو چشم بسته ات مرا می کشد
دست شکسته ات مرا می کشد
بگو چه کرده با تو دشمن بگو
ز سینه و تیزی آهن بگو
پرستوی علی در آنجا چه شد
شروع کوچ تو از کوچه شد
به یاس من جوهر نیلی زدند
میان کوچه بر تو سیلی زدند
به کوچه تا دو دست من بسته شد
دست تو از غلاف بشکسته شد
آه که پروانه ی پر سوخته
صورتت از شعله در سوخته
یکی نگفت خُرد شد آیینه اش
شکست از ضربت پا سینه اش
یکی نگفت، ضربه بر در مزن
اگر زدی به پیش شوهر مزن
یکی نگفت، پشت در یک زن است
و بدتر اینکه زن آبستن است
بود نگاهم به تو در بین دود
در به روی تن تو افتاده بود
به غیر زینب و حسین و حسن
یکی نگفت ای مغیره نزن
محمود اسدی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_زهرا
میشود كه نروی؟ جان من از خانه نرو
من علی ام، ز برم حضرت حنانه نرو
خانه ام بعد تو غم خانه ی عظما گردد
ز گلستان علی ای گل ريحانه نرو
رونق زندگی حيدر كرار تويی
جان حيدر تو بمان، رونق كاشانه نرو
طاهره، مرضيه، انسيه یِ حٓورایِ علی
صابره، حوريه، ای دلبر جانانه نرو
بس كن اينقدر نگو می روی از خانه، بمان
التماست كنم ای گوهر دردانه، بمان
حرف رفتن نزن ای حضرت دريا بس كن
دلم آشوب شده، مادر دنيا بس كن
هی نگو ميروی و بعد تو حيدر تنهاست
يا دعا كن كه بميريم همه، يا بس كن
خيره خيره به كجا می نگری زهرا جان
زُل نزن جان من اينقدر به يک جا، بس كن
تو نباشی همه ی شهر به من می خندند
پس به جان حسن و زينب كبری بس كن
بس كن، اينقدر نزن شعله به جانم زهرا
من خودم از غم تو دل نگرانم زهرا
حسن از غصه ی تو پير شد از جا برخيز
بغض در سينه نفسگير شد ازجا برخيز
خِس خِس سينه ات امروز كمی بدتر شد
زينب از زندگی اش سير شد از جا برخيز
مرد خيبر شكن از داغ تو از پا افتاد
علی از غصه زمين گير شد از جا برخيز
همه ی زندگی ام، زودتر از جا پا شو
همه ی زندگی ام، دير شد از جا برخيز
زودتر كاش بميرم ز غمت زهرا جان
كمرم خم شده از قد خمت زهرا جان
علت خلقت من، فاطمه، زهرا، چه كنم؟
بی تو با اين همه غربت تک وتنها چه كنم؟
از همان لحظه كه در شعله تو را سوختنت
مانده ام با چه كنم با چه كنم با چه كنم؟
ای جگر گوشه ی احمد جگرم می سوزد
زير لب زمزمه ام گشته خدايا چه كنم؟
اشک مظلوميتم می چكد از چشم ترم
شده ام مضحكه ی مردم دنيا، چه كنم؟
كاش می شد كه علی قبل تو ميمُرد، نشد
كاش دركوچه كتک جای تو می خورد، نشد
چه كنم؟ با جگر سوخته ی در ای وای
چه كنم؟ بعد تو زينب شده مضطر ای وای
وقت پر پر زدنت نيست بهارم، تو بمان
چه كند؟ بعد تو اين فاتح خيبر ای وای
رحم كن بر من و طفلان غريبم خانم
نگو از آتش و از نيزه و خنجر، ای وای
نگو از روز دهم، تاب ندارد زينب
نگو از غارت گهواره و معجر، ای وای
از تن بی كفن پاره شده حرف نزن
از زن و بچه ی آواره شده حرف نزن
مصطفی گودرزی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_حسین_علیه_السلام
ما با دمت اسیر و خماریم ، سال ها
تنها سروده ایم ز تو شرحِ حال ها
ابروی تو ست خطِّ ره و قبله ، خال تو
ما را نمی کِشند به خود خطّ و خال ها
صد ها هزار شکر به ما واجب است که
ذکرِ تو فکر ماست ، نه فکر و خیال ها
در عشق بازیِ تو از اوّل برنده ایم
شالِ عزای توست به حکمِ مدال ها
از ما بساز حر و زهیر و حبیب و جون
سهل ست با نگاهِ ملیحت محال ها
هر کس که ناله زد به عزای محرمت
دیگر فرار می کند از قیل و قال ها
آقا سوال آب مگر کربلا نبود؟
که رو زدی برای علی پیشِ لال ها
هجده هلال عصرِ دهم روی خاک بود
شب هم نظاره کرد زمین بر هلال ها
#حامد_آقایی
@gharibe_ashena_mobasheri313
در غیرت ما خیال مدهوشی نیست
در مذهب شیعیان فراموشی نیست
هر جا که ندای ناصر ینصرنی است
در مسلک ما مرام خاموشی نیست
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
#جمعههایانتظار
🍂دوباره نوبتِ دلتنگیام به جمعه رسيد
دلم هوای تو کرد و به اين بهانه تپيد...
🍂گلوی خاطره هايم گرفته ، بغض آلود
صدای زخمه ی نای ام در آسمان پيچيد...
🍂منی که گم شده ام پيش آفتاب ِحضور
منی که غايبم و نورت از کرانه دميد...
🍂نشسته بر سر راهت دو چشم يعقوب ام
که بوی پيرهنت را در اين ميانه شنيد...
🍂هلا عزيز جهان ... مسَّنا غمِ دوری
کرم نما و فرود آ به چشم های سپيد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#جمعه
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
@gharibe_ashena_mobasheri313