اما اگه میوه نارس باشه با شاخه از درخت جدا میشه .. آی بچه سیدا .. میوۀ نارسیده محسن بود که جدا شد ولی درخت شکست یه شش ماهه مدینه کشتن بینِ در و دیوار با ضرب لگد .. یه شش ماهه کربلا .. رو دستِ بابا با تیرِ سه شعبه .. نگذاشتن حرف ابی عبدالله تمام بشه .. منّوا عَلَی ابن المُصطَفى .. هنوز حرف آقا نمام نشده بود به موقع : فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ ..(2) گر آب ندارد پدرِ مظلومم گر شیر ندارد مادر محزونم از آب گذشتم و نمیخواهم شیر بیرون بکشید تیر از حلقومم منابع: 1)بحارالأنوار. جلد ۳۰.۲ ص ۲۹۳ 2) تذكرة الخواص، سبط این جوزی، ص ٢٥٢ .
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
روضه و توسل به اُم المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفس حاج میثم مطیعی
از درد غربت داشت کوثر گریه میکرد زهرا به روی قبر مادر گریه میکرد خاک مزار مادرش را میگرفت و با دست خود میریخت بر سر گریه میکرد *شبِ رحلتِ اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها .. امشب مادرمون فاطمه چه حالی داشت بمیرم برات بی بی جانم ..* یاد گذشته یاد آینده برای این مادر و دختر، پیمبر گریه میکرد *زهرای مرضیه یه طرف گریه میکرد رسول خدا از یه طرف .. یا رسول الله .. سال ها بعد از رحلت خانم خدیجه کبری حضرت گریه می کرد .. تو هم امشب برا این خانم گریه کن .. اُم سلمه بعد از جناب خدیجه والامقام ترین و شریف ترین همسرِ پیغمبرِ .. خیلی باوفا بود .. ام سلمه میگه هر وقت اسم خدیجه رو میبردیم «فَلَمَّا ذَكَرْنَا خَدِیجَةَ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ..» پیغمبر گریه می کرد بعد میفرمود : «ثُمَّ قَالَ خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ» (1) کجا کسی مثه خدیجه میشه ..! «صَدَّقَتْنِی حِینَ كَذَّبَنِی النَّاسُ» وقتی همه منو تکذیب کردن خدیجه منو تصدیق کرد .. «وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ» در راهِ دین خدا منو یاری کرد .. «وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا» و با مالِ خودش کمک کرد به اسلام .. بعد پیغمبر فرمود خدا به من فرمان داده خدیجه رو به بهشتِ برین بشارت بدم .. اینطور بود پیغمبر با خدیجه سلام الله علیها .. امشب همه گریه میکردن ..* گرم تماشای عزاداری آنها یک گوشه ای آرام حیدر گریه میکرد *ولایتِ امیرالمومنینُ پذیرفته بود این بی بی .. رسول خدا به خدیجه سلام الله علیها فرمود: «یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی ..» (2) خدیجه، همسرِ عزیزم .. این علی مولای تو و مولایِ همۀ مومنینِ .. امام مسلمین و مومنین بعد از منِ رسولِ خداست .. بعد بی بی فرمود: «صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً» بی بی هموز زمانِ امامتِ مولا رو درک نکرده بود بعد از پیغمبر زنده نبود ولی به امیرالمومنین ایمان آورد .. ای وای بر اونایی که بیعت کردن ولی بیعتشون با علی رو شکستن ..* تکرار شد این قِصه اما در دل شب این بار زینب زار و مضطر گریه میکرد بر روی قبر مخفی مادر به یادِ آن شعله ها و یاس پرپر گریه میکرد وقتی که خون تازه از مسمار میریخت انگار بر حال علی در گریه میکرد دست خدا را دست بسته میکشیدند زهرا به مظلومی شوهر گریه میکرد صیادها با تازیانه حمله کردند کوچه قفس بود و کبوتر گریه میکرد یک روز هم زینب به زیر تازیانه در قتلگه پیش برادر گریه میکرد وقتی که طفلان بین آتش میدویدند بر نیزه چشم آب آور گریه میکرد
شاعر : #علی_صالحی منابع: 1)مناقب خوارزمى، ص 342- 354 شماره 364 2)مجلسى، بحار الأنوار ؛ ج۱۸ ؛ ص۲۳۳
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
روضه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها شب دهم ماه مبارک رمضان به نفس حاج محمدرضا طاهری
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اون لحظه های آخر عُمر، با رسولِ خدا حرف زد، وصیت کرد، عرضه داشت: یا رسول الله! فاطمه ی من، بعد از من یتیم میشه، حواست به دخترم باشه، یا رسول الله! یه چیزِ دیگه از شما میخوام، اما به شما روم نمیشه بگم، اون حرفم رو با دخترم میزنم... قربونِ حیایِ این بی بی برم، همه ی زندگیش رو خرجِ اسلام کرده، یه کفن میخواد، یه عبا میخواد ازپیغمبر، روش نمیشه به پیغمبر بگه، فاطمه رو در آغوش گرفت، دخترم! عزیزِ دلم، من روم نشد به بابات بگم، بگو: همون پیراهنی که اون لحظه ای که وحی بر تو نازل شد، همون پیراهن رو به من بده، من بگم اون پیراهن رو تویِ قبرم بذارن... رسولِ خدا هم پیراهنش رو داد و هم عباش رو داد، تا اینجا کارِ پیغمبر بود، یه وقت جبرئیل نازل شد، عرضه داشت یارسول الله! خدیجه همه ی زندگیش رو خرجِ دینِ خدا کرده، خدا فرموده: کفنِ خدیجه با منِ... چندتا کفنِ بهشتی آوُردن، یارسول الله! این برا خدیجه است، یه دونه برا خودته، یه دونه برا علی، یه دونه برا فاطمه، این آخری هم برا حسن... از همین جا روضه ی حسین شروع شد، شاید همین جا جبرئیل روضه ابی عبدالله رو خونده باشه، اما این سئوال موند تا زمانی که حضرت زهرا وصیت کرد به زینب، یک یک کفن هارو که گفت، یه وقت زینبِ کبری، زینبی که از لحظه ی تولد حسینی است، یه نگاهی به مادر کرد، صدا زد: مادر! مگه حسینم کفن نداره؟ فرمود: دخترم! اگه حسینم سهمی ازاین کفن ها نداره، اما پیراهنی رو برای حسینم با دستایِ خودم بافتم، یه ساعتی که داره میره میدان، غریب و تنهاست، این پیراهن رو بهش بده، اما یه کاری هم عوضِ مادر انجام بده، عوضِ من زیرِ گلویِ حسینم رو بوسه بزن... کربلا زینب وصیتِ مادر رو عمل کرد، زیرِ گلو رو بوسه زد، اما هنوزنمیدونه چرا مادر گفته زیرِ گلو رو بوسه بزن، چرا نگفت: دستِ برادر، پیشانیِ برادررو ببوس؟ زینب اون لحظه ای متوجه فرمایش مادر شد که اومد بالا تلِ زینبیه، وقتی دید نانجیب رو سینه ی برادر نشسته، خنجر رو زیرِ گلویِ برادر گذاشته، هر قدر ناله داری بلند صدا بزن" یا حسین...
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
روضه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها شب دهم ماه مبارک رمضان به نفس حاج مهدی سلحشور
بالاتر از بالایی و بالانشینی هر چند با ما خاکیان روی زمینی شایسته ی وصف زبان کردگاری نه درخورِ توصیف های اینچنینی حُسنِ تو مَحض با پیمبر بودنت نیست قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی انگشتر پیروزی دین خدا را تو با بهای جان و اموالت نگینی طرد تو از سمت قریشی های مکه باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد در هر کجا همراهِ ختم المرسلینی مثل فدک نام تو را هم غصب کردند تو بهترین مصداقِ اُمُّ المُومِنینی این روزهای آخر عمر خودت را هر روز با یک غصه ی تازه قرینی رخساره ی تو رنگِ رفتن را گرفته احساسِ تلخِ لحظه های واپسینی در چشم هایت اشک حرفِ درد دارد انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی دلواپسِ غم های بی پایانِ زهرا بعد از فراقِ رحمتُ للِّعالمینی دلواپس یک سینه ی بی تاب هستی دلواپس یک میخ داغ و آتشینی رفتی که زهرا دخترت را در هجومِ چل مرد نامرد و فشار در نبینی ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی از همسرت جای کفن پیراهنش را میخواستی… اما چرا با شرمگینی #شاعر محمدعلی بیابانی *حضرت خدیجه سلام الله علیها، فرمود: فاطمه جان! من روم نمیشه به پیغمبر بگم، من از مرگ، از قبر می ترسم، میشه پیغمبر اون پیراهنی که باهاش معراج رفته بود رو به تنم کنه؟ بعد پیغمبر رو خواست، عرضه داشت: یارسول الله! من رو حلالم کن، من نتونستم در حق شما سنگِ تمام بذارم، بعد سفارشِ فاطمه اش رو کرد، نکنه کسی به فاطمه ام سیلی بزنه، نکنه کسی به فاطمه ام جسارت کنه، چشماش رو که باز کرد، پیغمبر رو بالایِ سَرِ خودش دید، چقدر دلش آرام گرفت، عرضه داشت: یارسول الله! شما بالا سَرِ من نشستید من راحت جان میدم... دخترش فاطمه هم چشماش رو باز کرد دید علی بالا سَرش نشسته، گفت: علی جان! شما بالا سر من هستید من آرام جان میدم، یه خورده برام قرآن بخوان... حسن چشماش رو باز کرد زینب و حسین رو بالا سَرِ خودش دید، گفت: داداش! بالا سرم هستی راحت جان میدم، اما حسین تویِ گودالِ قتلگاه، یه وقت زینب ببینه:" وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" یه وقت ببینه زینب داره از بالایِ تلِ زینبیه بر سر و سینه زنان به سمت گودال قتلگاه میآد، هی صدا میزنه: "وامحمداه، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَناتُكَ سَبايا"... حسین...
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
روضه و توسل به حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نَفسِ حاج محمد طاهری
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیکِ خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقۀ امت تویی طاهری و دین زِ تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان،لب بسته، میسوزد زِداغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترینِ اُمهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو، مرگ ابوطالب، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سورۀ فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک شش ماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه هایِ تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند *شام غریبان بی بیِ .. دلها رو ببرم شام غریبان دخترش فاطمه .. اون ساعتی که وسط صحنِ خانه امیرالمومنین میخواد بدنُ غسل بده .. مولا، حیدرِ کرارِ .. کسی تاحالا لرزه ای تو دست علی ندیده .. تو هیچ غزوه ای پاهای علی نلرزیده .. اما اینجا اسما میگه دیدم دستای مولا داره میلرزه .. میخواد بدنُ غسل بده: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ و فی سبیل الله و عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ..» رحمت خدا به این اشک ها و گریه ها، اول مولاسفارش کرد اسما به بچه ها بگو این بچه ها آستین ها رو به دهان بگیرن صدا نالشونُ کسی نشنوه .. زهرا وصیت کرده کسی با خبر نشه .. اسما آروم آب بریز .. بریز آب روان اسما به روی پیکرِ زهرا ولی آهسته آهسته .. اسما میگه یه وقت دیدم مولا دست از غسل دادن کشید سر به رو دیوار خانه گذاشته داره بلند بلند داد میزنه .. گفتم آقاجان مگه خودتون به بچه ها رو امر به صبر نکردین؟! فرمود: اسما دست از دلم بردار .. ببین بشکسته پهلویش ببین نیلی شده رویش سیه گردیده بازویش .. گریه کنا .. با هر کیفیتی بود بدنِ فاطمه شُ غسل داد .. نوشتن بچه ها دو به دو گوشۀ خانه دست گردن هم انداختن دارن میلرزن این صحنه رومیبینن، همین که از غسل فارغ شد، بدنُ کفن کرد با چه کیفیتی بماند، چند بار این بدنُ غسل داد؟.. آخه هی میومد کفن کنه از جایِ سینه مجروح خونِ تازه جاری میشد .. بدنُ کفن کرد .. بندهایِ کفنُ بست، نگاه کرد دید اگه الان حسنین و زینبینُ صدا نزنه شاید بچه ها کنار بدن مادر جون بدن صدا زد حسنم بیا، حسینیم بیا، زینبم بیا، کلثومم بیا، بیان برای بارِ آخر توشه تونُ از مادر بگیرید .. از اینجا روضه خون خودِ مولاست میفرماید: والله قسم بندهای کفن بسته بود تا حسنین اومدن خودشونُ رو بدن مادر انداختن دیدن بندهای کفن باز شد، بچه ها رو در آغوش گرفت .. خدا برای هیچ بچه ای نیاره مادرشُ تو جوونی از دست بده .. مولا میگه شنیدم بین زمینُ آسمان منادی داره صدا میزنه علی بچه ها رو از رو بدنِ مادر بردار .. ملائکه طاقت ندارن این صحنه رو ببینن .. مگه میشه حتی تو روضۀ مادر دلت نره کربلا .. نمک هر روضه، روضۀ پسرشه .. عرضه میداریم آقاجان ، اینجا ملائکه صداشون بلند شد بچه هارو بردار طاقت ندارن اینجا دست نوازش تو رو سر بچه ها بود ، آیا این ملائکه نبودن کنارگودال وقتی نازدانه اومد کنار بدن بابا...فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ ..حسین ...
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
نوحه رحلت حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
زهرایم ومادرم رفته زدنیا۲
از بعد او گشته ام تنهای تنها۲
واویلا واویلا واویلاو واویلا۲
__________________________
بی مادری خود را باور ندارم۲
سر را بروی دوش بابا گذارم۲
واویلا....
__________________________
در هجران مادرم می گرید بابا۲
باید شوم بهر او ام ابیها۲
واویلا.....
__________________________
با اینکه در چنگ رنج وغم اسیرم۲
باید که اشک از رخ بابا بگیرم ۲
واویلا....
________________________
بابای من بهر مادر دل غمین است۲
اندرفراق یارش خانه نشین است۲
واویلا.....
_______________________
بی مادری ای خدا رنجی گران است۲
صبری بده پر زغمها آشیان است۲
واویلا....
شعر:اسماعیل تقوایی
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
51804_1398224190739_536576.mp3
536.6K
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
نوحه رحلت حضرت خدیجه(سلام الله علیها)
(رفتنت را دگر باور ندارم
مادرم در فراقت بیقرارم)۲
دخترت را نگر زار وحزین است
رفتی وفاطمه بس دل غمین است۲
مادرم مادرم ای مادر من۳
______________
(زدی آتش به هجرت جان بابا
بوده ای مادرم تو جان بابا)۲
اشک خون ریزد او از دیدگانش
گشته دل تنگ یار مهربانش۲
مادرم مادرم ای مادرمن۳
_______________
(می شوم بر پدر ام ابیها
همه جا می روم همراه بابا)۲
جای تو می دهم دلداری او
همچوتو می کنم من یاری او۲
مادرم مادرم ای مادر من۳
شاعر:اسماعیل تقوایی
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
40635_139731173344_605958.mp3
606K
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
نوحه رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه رفته از این دنیا
شهر مکه از داغش گرفته عزا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)
در بیت ختم رسل غوغا بپا شد
شهر مکه از داغش ماتم سرا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا
یاور پیغمبر اکرم شد خاموش
با عبای پیغمبر گشته کفن پوش
واویلا واویلا واویلا واویلا
در سوگ خدیجه همراه پیغمبر
بر سر و سینه زندزهرا و حیدر
واویلا واویلا واویلا واویلا
بهر یاری دین حق چه کشیده
زخمزبان از دشمن دین شنیده
واویلا واویلا واویلا واویلا
با هستی و مال و جان یار احمد بود
در هنگام سختی ها با محمد بود
واویلا واویلا واویلا واویلا
یاری نمودند هردورهبر امت
علی با ذوالفقار و خدیجه ثروت
واویلا واویلا واویلا واویلا
دیده دشمنان ازپیغمبرگسستند
در دندان پیغمبر را شکستند
واویلا واویلا واویلا واویلا
نبودی بعد از تو با زهراچهاشد
غنچه پرپرش از شاخه جدا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا
نبودی فاطمه ات پشت در افتاد
با فشار در محسن زهرا جان داد
واویلا واویلا واویلا واویلا
نبودی صورت زهرایت شدنیلی
رخساره اش شدکبودازضرب سیلی
واویلا واویلا واویلا واویلا
نبودی غسل وکفنش شدشبانه
از خانه بردند پیکرش غریبانه
واویلا واویلا واویلا واویلا
شعر: رضا یعقوبیان
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
51520_1398213170250_476085.mp3
476.1K
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═
نوحه رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
همسر طاها حضرت خدیجه
رفته ز دنیا حضرت خدیجه
سوزدزداغش قلب پیمبر
درغم نشسته. زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
درغم نشسته خاتم المرسلین
زهرا شده از داغ تو دل غمین
سوزد ز داغش قلب پیمبر
ز غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
بیت رسالت در عزاشد امشب
مکه زغم ماتمسرا شد امشب
سوزدزداغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
خونین جگر زهرا شده از این غم
حیدر به همراهش گرفته ماتم
سوزدز داغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
از هستی اش گذشته در ره دین
ختم رسل امشب نشسته غمگین
سوزدزداغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
بیت الحزن شد خانه رسالت
پرپرشده گلخانه رسالت
سوزد ز داغش. قلب پیمبر
درغم نشسته. زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
چراغ عمر او بگشته خاموش
شد باعبای مصطفی کفنپوش
سوزدز داغش قلب پیمبر
در غم نشسته. زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
ثروت خود داده به راه داور
راضی بود از کاراو پیمبر
سوزد ز داغ. قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
ظلم و ستم از دشمنان بدیده
از دشمنان زخم زبان شنیده
سوزدز داغش قلب پیمبر
در غم نشسته. زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
دیده عدو از مصطفی گسسته
دندان او را از ستم شکسته
سوزدز داغش. قلب پیمبر
در غم نشسته. زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
ندیده اوبردخترش چها شد
جانش به راه دین حق فداشد
سوزدزداغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
ندیده اورخساروضرب سیلی
خجالت حیدر و روی نیلی
سوزدز داغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
ندیده او در غربت و شبانه
زهرای اورا برده اند زخانه
سوزدز داغش قلب پیمبر
در غم نشسته زهرا و حیدر
آجرک الله
یا رسول الله
شعر: رضا یعقوبیان
به روزباشیدبااین کانال👇
══✼🍃🌹🍃✼══
#دعوتید_به_کانال ⤵️⤵️
#کانال_تخصصی_اشعار_و_نغمات_آیینی
#غریب_آشنا
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
══✼🍃🌹🍃✼═