#شهید_عباس_بابایی - آپارات -سردار چیت فروش.m4a
4.53M
🍃🎙🍃¤•¤•¤•••
🎙گلچین صحبت های سردار چیت فروش در رابطه با #خلبان_شهید #دفاع_مقدس #شهید_عباس_بابایی
سالروز شهادت : ۶۶.۰۵.۱۵
Aparat
@gharibshahid
•••¤•¤•¤🍃🎙🍃
👤دانشجوی رشته مکانیک در دانشگاه آزاد اسلامی بود. برای اینکه بتواند #سوریه برود، مرخصی تحصیلی گرفت. از بچگی علاقه شدیدی به ابزار و آچار و پیچگوشتی داشت و همرزمانش تعریف کردند که در سوریه هر وسیلهای بین رزمندگان خراب میشد، مصطفی درست میکرد تا جایی که اسم #نابغه_کوچک روی او گذاشته بودند.
💼بعد از گرفتن دیپلم، در مسجد #باب_الحوائج محله فعالیت داشت و به مجموعه هوابرد برای آموزش و تمرین میرفت. سرآغاز زمزمههای سوریه رفتن هم از جمع بچههای همانجا شروع شد. عاشق #شهید_عباس_بابایی بود و مدام به قزوین و سر مزار شهید میرفت و کتابهای زیادی درباره این #شهید خریده بود. دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید شود، بهعشق او دنبال خلبانی رفت، میگفت :
😍رؤیای اصلیام این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به #قلب تلآویو بزنم.
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
سالروز ولادت : ۷۴.۰۸.۱۸
@gharibshahid
کانال #شهید_قاسم_غریب 👆🌷
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همینطور که داشتم تو تاریکی قدم میزدم چشمم به پوتینهای یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود. با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتینهاتو واکس نزدی؟" بندهی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست.
بعد همینطور که سرش پایین بود گفت: «ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقهی جنوب رسیدم. خونوادهام رفته بودن شهرستان و منم چون نمیخواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم..."
صداش برام خیلی آشنا بود. وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ عباس بابایی، فرماندهی پایگاه است! بدجوری شرمنده شدم.
#شهید_عباس_بابایی
📝 نامه حضرت امام خامنهای به حضرت امام خمینی(ره) جهت درخواست برای ترفیع درجهی خلبان شهید عباس بابایی و موافقت امام راحل
🌷 سالگرد شهادت #شهید_عباس_بابایی