eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
449 دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
188 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۸ فروردین سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🇮🇷
🔖 نام : قدرت الله (جهانپور) نام خانوادگی : عبودی نام پــــدر : اباذر تاریخ تولد : ۱۳۵۲/۰۳/۱۸ - بیضا🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : متأهل تعداد فرزندان : ۲ فرزند شـغل : آزاد ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸ - حماه🇸🇾 مزار : فارس، بیضا، روستای شیخ عبود توضیحات : رزمنده و جانباز شیمیایی دفاع مقدس 🕊شهید مدافع‌حرم 🇮🇷
📸تصاویری از شهید مدافع‌حرم در زمان دفاع مقدس اے رهروان کوے شهادت، سفر بخیر اے راهیـــان راه سعــادت، سفر بخیر اے غنچه هاے پَرپَر میدان عشــــق اے ڪاروان شرع و طریقت، سفر بخیر نام شما به صفحه تاریخ ثبت شد اے مومنــــان دین و دیانت، سفر بخیر 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🇮🇷
🛑 💠شهید مدافع‌حرم ♨️نماز شب شهدایی 🦋همسر شهید نقل می‌کند: قدرت‌الله تمام نمازهایش را به جماعت و در مسجد می‌خواند. آنقدر به مسجد میرفت که ما به او کبوتر مسجد میگفتیم! 🌹او دائم الوضو بود و همیشه یک بطری آب در ماشینش برای وضو داشت. اگر جایی دسترسی به مسجد نبود و در راه بود، فوراً ماشین را کنار میزد، تجدید وضو میکرد و نمازش را همانجا می‌خواند. خیلی به نماز اول وقت و نماز جماعت تاکید داشت. حتی در وصیتنامه‌اش، خواهران، برادران و فرزندانش را به این دو امر سفارش کرده است. 🦋شب‌ها خواب نداشت. نیمه‌شب بیدار می‌شد و نماز شبش را می‌خواند. زیارت تمام ائمه را در گوشی‌اش می‌گذاشت و همخوانی و گریه می‌کرد. به زیارت حضرت زینب علیهاالسلام که می‌رسید، به سر و صورت می‌زد و گریه می کرد. از بی‌بی برات شهادت می‌خواست. 🌹همرزمانش می‌گفتند نماز شب قدرت‌الله در سوریه هم که خیلی خسته بودند و با کمبودِ آب نیز مواجه بودند، ترک نمی‌شد. می‌گفتند او ته‌مانده‌ی آب‌های بچه‌ها را جمع می‌کرده و در آن سوزِ سرمای سوریه، تجدید وضو می‌کرده و نماز شب می‌خوانده است. 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 💌 🌕شهید مدافع‌حرم ♨️خوابِ عجیبِ جانبازِ بی‌نام و نشان 💛همسر شهید نقل می‌کند: قدرت‌الله در جنگ ایران و عراق، از ناحیه‌ی شکم مجروح و شیمیایی هم شده بود. با هزینه‌ی شخصی، هزینه‌های درمان بیماری خود را پرداخت می‌کرد. ❣هروقت کسی به او می‌گفت پرونده‌ات را از اهواز بگیر و به شیراز بیاور تا حداقل، هزینه‌های درمانت را دولت بدهد، ناراحت می‌شد و می گفت: اینها یادگار هشت‌سال دفاع مقدس است و من با این زخم‌ها و دردها زندگی می‌کنم. حتی کارت جانبازی هم نداشت. همیشه خواهرش به او می‌گفت: جانباز بی‌نام و نشان! قدرت الله جوابش همیشه این بود که من برای خدا جنگیدم و خدا هم خودش هزینه درمانم را می‌رساند. 💛چندسال قبل از شهادتش بود که شبی از دردِ روده بی‌هوش شد! در رؤیا دیده بود که کنار رودخانه‌ای است و صدایی به او می‌گوید: کسی هست که می‌خواهد تو را درمان کند. او نیز به سمت صدا حرکت کرده بود و بُقعه‌ای نورانی دیده بود. پرسیده بود که اینجا کجاست؟ صدا می‌گوید: حرم ابوالفضل العباس علیه‌السلام است؛ برو و از آب آن رودخانه بخور که دردت درمان شود! ❣قدرت‌الله دست در رودخانه می‌کند اما ناگاه یاد حضرت عباس علیه‌السلام میفتد. به یاد لبِ تشنه آقا، آب را به رودخانه می‌ریزد و نمی‌نوشد. قدرت‌الله می‌گفت: هنگامی که از خواب بیدار شدم، آرامش بسیار عجیبی داشتم و دردم ساکت شده بود. 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🇮🇷
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍✨🍃🌸🌻☘🌹 🍃🌸🌻☘🌹 🌸🌻☘🌹 🌻☘🌹 ☘🌹 🌹 📜روایتی از زندگی 💠شهید مدافع‌حرم قدرت الله عبودی 🔹شهید ، هجدهم خردادماه۱۳۵۲ در خانواده‌ای مذهبی در روستای شیخ عبود استان فارس چشم به هستی گشود. مادر شهید روایت می‌کند: «پس از ازدواجم تا ۴سال باردار نمی‌شدم. خیلی نذر و نیاز کردم تا خدا قدرت خودش را به من نشان داد. سیدی نورانی را در خواب دیدم که گفت فرزندی در شکم داری که بعدها معجزه و کار بزرگی می‌کند و نشانه‌ای در بدن دارد؛ نگران گشتم که نکند فرزندم نقصی داشته باشد اما فرزندم وقتی به دنیا آمد، کاملا سالم بود. تنها پشت گوشش نشانه‌ای داشت. نامش را "قدرت‌الله" گذاشتیم.» 🔸شهید عبودی خیلی متشرّع بود و از همان کودکی به احکام و آداب دینی علاقه‌مند و پایبند بود. از هشت‌سالگی نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و به حلال و حرام خیلی پایبند بود. او تا پنجم دبستان درس خواند؛ چون روستای‌شان فقط دبستان داشت. پس از آن به کمک پدر مشغول شد تا اینکه تجاوز صدام به ایران، شروع شد. 🔹قدرت الله در سال۱۳۶۵، سیزده‌ساله بود که به عنوان بسیجی به جبهه رفت و چهارماه در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشت. او در جبهه از ناحیه‌ی شکم مجروح و شیمیایی شد ولی هیچ حقوق یا مستمرّی دریافت نمی‌کرد و حتی کارت جانبازی هم نگرفت و معتقد بود جهاد در راه خدا باید مخفی باشد. 🔸قدرت‌الله در تمام کارهایش موفق بود. در کسب و کارش نمونه و بی‌نظیر بود؛ هم کارگاه پرورش مرغ داشت و هم فروشگاه لوازم خانگی. مغازه‌ی فروش آهن‌آلات نیز داشت. پس از تجاوز تکفیری‌ها به حریم آل‌الله در سوریه و عراق، قدرت‌الله عبودی برای رفتن به سوریه و مبارزه با داعش ثبت‌نام کرد و دوره‌های آموزشی را گذراند و بی‌صبرانه منتظرِ رفتن به سوریه بود. حتی چکِ سفیداِمضا هم داده بود و گفته بود هر چقدر دوست دارید بنویسید و برداشت کنید ولی مرا به سوریه ببرید! 🔹سرانجام در ۲۵اسفند سال۱۳۹۵ نخستین‌بار و بعنوان بسیجی راهیِ شام بلا شد و صبح روز ۸فروردین‌ماه ۱۳۹۶ در روستای شیحه واقع در استان حماه سوریه توسط گروه تکفیری داعش به شهادت رسید. دوروز بعد، پیکر پاک شهید مدافع‌حرم قدرت‌الله عبودی به شیراز منتقل شد و پانزدهم فروردین‌ماه، پس از تشییعی باشکوه در گلزار شهدای روستای شیخ‌عبود شهرستان بیضا استان فارس به خاک سپرده شد. 🇮🇷
ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۸ فروردین سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🇮🇷
ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۸ فروردین سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم 🇮🇷