📖 #سبب_گریه_هر_مومن شيخ جليل جعفر بن قولويه از ابن خارجه در کامل روايت كرده است: روزی در خدمت امام صادق عليه السّلام بوديم و امام حسين عليه السّلام را ياد كرده و از او نام برديم. حضرت صادق عليه السّلام بسيار گريه کردند و ما نيز به تبع ايشان گريستيم. سپس امام‌ صادق عليه السّلام فرمودند كه امام حسين عليه السّلام می فرمود من كشته گريه و زاری "اشكم" هستم نام من نزد هيچ مؤمنی برده نمی شود مگر آن كه محزون و گريان می شود. در روايت آمده است هيچ روزی نبود كه نام امام حسين عليه السّلام نزد آقا امام صادق عليه‌ السلام برده شود و ایشان در آن روز تبسمی بر لب بياورند. آن حضرت در تمام روز گريان و محزون بودند و می فرمودند: امام حسين سبب گريه هر مؤمن است. شيخ مفيد از ابان بن تغلب روايت كرده: امام صادق عليه السّلام فرمودند: نَفَس كسی كه برای مظلوميت ما محزون است تسبيح و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشيدن اسرار ما از بيگانگان جهاد در راه خداست. منبع: منتهی‌ الآمال جلد ۱، صفحه۵۳۸ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈

📖 #غلام_یهودی امام حسين علیه السلام از مسیری عبور می كرد ، جوانی را ديد كه به سگی غذا می دهد، به او فرمود: اين گونه مهربانی ناشی از چيست؟ گفت غمگينم ، می خواهم با خشنود كردن اين حيوان ، غم و اندوه من مبدّل به خشنودی گردد من غلام يك يهودی هستم كه دلم می خواهد از آن فرد یهودی جدا شوم. امام حسين علیه السلام با آن غلام نزد صاحب او ، كه يهودی بود آمدند، حضرت دويست دينار به يهودی داد، تا غلام را خريداری كرده و آزاد سازد مرد يهودی عرض کرد اين غلام را به خاطر قدم مبارك شما ، كه به در خانه ما آمدی، به شما بخشيدم؛ اين بوستان را نيز به غلام بخشيدم ؛ و آن پول نيز مال خودتان باشد. امام حسين علیه السلام همان لحظه غلام را آزاد كرد و همه‌ی آن بوستان و پول را به او بخشيد وقتی كه همسر يهودی اين بزرگواری را از امام حسين علیه السلام ديد، گفت من مسلمان شدم و مهريّه ام را به شوهرم بخشيدم. به دنبال او نيز شوهرش گفت: من هم مسلمان شدم و اين خانه ام را به همسرم بخشيدم. داستان های چهارده معصوم ، ص ۷۸ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈

🌹 شهید محسن حججی #شهید_هفته 📹 سعی کنبد جوری زندگی کنید که خدا عاشقتون بشه... #شهید_حججی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄

📹 نماهنگ ویژه دعای فرج ‎«الهی عظم البلا» با صدای حاج صادق آهنگران 🌸 أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅

📹 ثواب والای امربه معروف و نهی از منکر #آیت_الله_مظاهری ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄

📹 سوره امام حسین(ع) را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید؛ سفارش امام صادق(ع) #شهید_مطهری ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅

#یاصاحب_الزمان_عج💚 اے راز نگهدارِ دِل زار #ڪجائے؟ اے برق مناجاٺِ شبِ تار ڪجائے؟ صحراے غمٺ پر شده از قافلہ #عشق اے قافلہ را قافلہ سالار ڪجائے؟

📹 پیش‌بینی دقیق رهبر انقلاب از آلوده بودن واکسن آمریکایی ✅بصیرت ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄

📹 سخنان شهید سلیمانی در رابطه با ارادت دانشمند مسیحی و رهبر بزرگ پاکستان به امام حسین (علیه السلام)... ✅بصیرت ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄

استوری قابل تامل مشاور وزیر بهداشت دولت روحانی در واکنش به بازدیدهای مردمی ایت الله رئیسی @AkhbareFori

🖤 الابـذڪرالله‌تطمـئن‌القلوب 🖤 🖤 ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحسین🖤 🌸 پروردگارا ✨یاری ام ده ، تا بدون اینکه ✨از ایمان افراد بپرسم ✨و بدون اینکه بدردم بخورند، ✨همدل و همدردشان باشم . ✨زیرا در سودای هر انسانی ✨ ” روح تو ” خانه گزیده . . 🌸مهربانم ✨امروز گره ازمشکلات همه ✨عزيزانم باز فرما ✨خوشبختی و عاقبت بخیری را ✨در تقدیرشان قرار بده 🌹☘🌹☘🌹 🌸✨امام حسین علیه السلام : «مردم، بنده دنيايند و به ظاهر، دم از دين مى‏ زنند و تا زمانى كه زندگی‏شان تأمين شود، از آن دفاع می‌كنند؛ امّا چون در بوته آزمايش قرار گيرند، ديندارانْ اندك‏ اند.» 🌿🌺﷽🌿🌺 روزی بهرام گور با گروهی از یاران عازم شکار شد . در تعقیب شکار از یاران جدا شد آفتاب غروب کرد و در بیابان راه را گم کرد ، از آنجا که به حس ششم اسب ایمان داشت زمام اسب را رها کرد تا به قدرت حس او را به آبادی رساند، اسب و سوار بعد مدتی طی راه به چادری در دل بیابان رسیدند ، بهرام صدا زد که ای اهل منزل آیا میهمان راه گم کرده را می پذیرید ،صدای نحیف پیرزنی از درون چادر آمدکه :میهمان حبیب خداست داخل شو ، بهرام داخل شد . پیرزن نا بینا بود و با تنها دختر و چند بز در بیابان زندگی می کرد به دخترش گفت:قدری شیر بدوش برای مهمان و جای خوابی نیز برایش بگستر بهرام در لباس شکار بود و دختر ندانست که او پادشاه است ، بهرام شیر بخورد در جای خواب رفت ، همانگونه که در رختخواب دراز کشیده بود به آسمان نگاه میکرد ،در دل اندیشید که این عشایر از منابع طبیعی بهره می برند اما مالیات نمیدهند ،فردا که به قصر رسیدم برای عشایر نیز مالیات وضع خواهم کرد. صبح شد همه از خواب برخاستند پیرزن به دختر گفت برو شیر بدوش تا میهمان صبحانه بخورد، دختر ظرفی برداشت و به پستان هر گوسفند دست برد دید شیرش خشکیده ،برگشت و گفت: مادر در عجبم که دیشب پستان همه گوسفندان پر از شیر بود اما اکنون همه خشکیده اند، پیرزن گفت دخترم تعجب ندارد قطعاً پادشاه برایمان خواب بدی دیده . بهرام که این سخن شنید متعجب شد، با خود گفت من در لباس مبدل و این پیرزن نیز نابینا ، و نیت مالیات نیز در دل من هست هنوز به زبان نیاورده ام این پیرزن چه می گوید. پرسید مادر جان مگر تو پادشاه را دیده ای یا میشناسی چگونه این حرف را می زنی؟! پیر زن گفت ای غریبه من تا به این سن هنوز هیچ پادشاهی را از نزدیک ندیده ام. اما به تجربه می دانم که هرگاه پادشاه بر رعیت ظلم پیشه گیرد آسمان و زمین و حیوان نیز بخیل میشوند خشکسالی و بیماری سراسر ملک را فرا می گیرد، . 🌴💠 یاعلی 💠🌴