قاصدک
این مرد امشب میمیرد❣🌹 پارت– 272 انگشتش را روى لبم گزاشت و گفت: هيس به من اعتماد كن اعتماد ن
این مرد امشب میمیرد❣🌹
پارت– 273
مدام با سيما دعوا ميكردم و بهانه هاى الكى پيدا ميكردم و به اتاق پناه ميبردم
٦ روز گذشته بود به بدترين حالت ممكن!!!!
باران بناى بارش گزاشته بود باران باشد و معين من نباشد !!! عجب تراژدى
وحشتناكى
تنها باشى
روز تعطيل باشد
غروب باشد
باران هم ببارد
احساس ميكنى بالتكليف ترين آدم دنيا هستى...
شايد باران كمى آرامم كند
زير باران رفتم خيابان هاى تهران اين روزها براى من بدترين شكنجه گر عالم
هستند
يك ساعت دو ساعت چند ساعت ؟
نميدانم !!
وقتى برگشتم همه نگران بودند سردم بود ميلرزيدم ولى ميدانستم تنها كسى كه
ميتواند گرمم ميكند حال آن سر دنياست...
پايان قسمت ٥٢
يا رب
#٥٣ قسمت ٥٣ اين مرد امشب ميميرد
به اتاقم پناه آوردم روى تخت تمام دلتنگى هايم را هق هق كردم تمام شب هايى كه
بود و در آغوشش نگرفتم
تمام نبودنش را باريدم
معين كجا بود ؟ طبيبم كجا بود حال و روز مرا ببيند؟؟!
حالم لحظه به لحظه بدتر ميشد
تلفنم زنگ خورد
من كه كسى جز او ندارم !! با اينكه دلخور و سرد برخورد ميكند اما مدام زنگ ميز ند
مثل من دريغ كردن بلد نيست!!!
_ الو معين
امان از اين صداى بم جذاب
_ سالمت كو؟
ياد اولين جمله اش در بيمارستان كه سالم نداده بودم افتادم
_ سالم
معين من صداى كسى كه ساعت ها گريسته را تشخيص ندهد؟! مگر ميشود
_ دختر !!! گريه كردى چرا؟!
منتظر اين جمله ام تا دوباره ببارم سكوت كرده است
_ معين!!!
_ جان؟
@ghaseedak
قاصدک
این مرد امشب میمیرد❣🌹 پارت– 273 مدام با سيما دعوا ميكردم و بهانه هاى الكى پيدا ميكردم و به اتا
این مرد امشب میمیرد❣🌹
پارت– 274
_ برگرد
كم كم تعادل و حواسم كمرنگ ميشود قدرت تسلط بر كلماتم را ندارم
صدايش مضطرب است
_ يلدا!! يلدا جان
فقط هق هق جوابش است
صدايش كم كم ميلرزد
_ خانومم من دارم تو اين غربت از نگرانى ميميرم عزيزم چته
قدرت ندارم حرف بزنم
_ بسه عزيزم چشمهات از بين رفت بس كه گريه كردى
_ يلدا جان االن سكته ميكنما چته ٢ چيزى بگو مرگ معين
قسم ميدهد جان جانانم قسم ميدهد
_ دلم تنگ شده برگرد معين برگرد
_ ميام دورت بگردم ميام هر وقت بگى ميام
ميان هق هق فرياد ميزنم
_ منو ببخش غلط كردم غلط كردم
_ آروم باش آروم عزيزم
دلم كمى اعتراف و سبك شدن ميخواهد
_ هرچى شد بدون عاشقت بودم عاشق احمق ميشه
_ يلدا چى دارى ميگى نصف عمر شدم دستم به جايى اينجا بند نيست
ديگر اشكى ندارم بريده بريده ميپرسم
_ عشق احمقه؟
_ يلدا چى ميگى تو آخه
_ بگو ديگه جان من بگو تو همه چيو بهتر از من بلدى، عشق احمقه؟
_ اين يكيو نميدونم نفهميدم ولى قصه اشو شنيدم
_ بگو برام قصه بگو معين آرومم كن
_ عشق شايد تو ديد اونى كه از دور تماشاچيه احمق باشه ولى اونا كه گرفتارشن
احمق حسش نميكنن اسم عشق از يه گياه به نام عَ َشقه گرفته شده حاال ميدونى رسالت
اين گياه چيه وقتى دل ميبنده به يه گل مثل پيچك دورش ميپيچه و ميپيچه اون قدر كه
ريشه هاى خودش از خاك در مياد و نميفهمه!! خورشيدو نور و همه چيو از اون گل ميگيره
اين قدر محكم گرفتتش ولى نميفهمه فكر ميكنه داره ازش محافظت ميكنه نميفهمه
جفتشونو نابود كرده يكى به نظرش عشقه يه علف خودروى احمقه يكى هم اونو اسطوره و
نماد عشق ميدونه
_ عاشقم باش معين عاشقم باش حتى اگه قراره جفتمون تلف شيم
_ من به اون حسى اعتقاد دارم كه نابودت نكنه بسازدتت باال بكشدت بصيرتتو باال
ببره من تو فرهنگ خودم به اين حس ميگم عشق
@ghaseedak