گویند در عصر سليمان نبی،پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد،
اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.
همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با #محاسن_و_ریش بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود..
پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من نمیرسد..
پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده کور و نابينا شد.
شكايت نزد سليمان برد.
پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد.
آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت:
‼️چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند،
بلكه #ريش او بود كه مرا فريب داد!
و گمان بردم كه از سوى او ايمن هستم
پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد
تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند...❌
#علامه_دهخدا
@ghaseedak
#امام_صادق عليه السّلام فرمودند :
روزی مردى به خانه #پيامبر_اکرم صلّى اللّه عليه و آله آمد و اجازهٔ ورود خواست .
پيامبر خدا بيرون آمدند و در اتاق خود ظرف آبى را دیدند . ايستادند و با نگاهكردن در آب ، #ريش خود را مرتب كردند .
هنگامى كه به داخل منزل بازگشتند ، #عايشه به ایشان گفت :
اى رسول خدا ! تو آقا و سرور فرزندان آدم و فرستادهٔ پروردگار جهانيان هستی و _ با اين حال_ بالاى ظرف آب مىايستى و سر و ريش خود را مرتب مىكنى؟!
پیامبر خدا فرمود :
« يَا عَائِشَةُ ! إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ إِذَا خَرَجَ عَبْدُهُ اَلْمُؤْمِنُ إِلَى أَخِيهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُ وَ أَنْ يَتَجَمَّلَ .
اى عايشه ! خداوند دوست دارد هنگامى كه بندهٔ مؤمنش نزد برادر #مؤمن خود مىرود ، خود را آراسته و زيبا كند . »
📚منبع :
مکارم الاخلاق ، ج ۱ ، ص ۹۶
@ghaseedak