سبک زندگی شهدایی🌸🍃
:
💠 تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود.
همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق میشدم، بلند میشد و به قامت میایستاد.
یک روز وقتی وارد شدم روی زانویش ایستاد.
ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟
خندید و گفت:«نه شما بد عادت شدهاید؟ من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خستهام.به زانو ایستادم».
میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و میایستاد.👌
اصرارکردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من
گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.
همسر سردار شهید_عباس_کریمی🌹
﷽
دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم:
"ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ"
وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن!
بیـقرارِ بیقـرار...
07.-vahed-Ali-ro-halal-kon-91.2.9-seyedrezanarimani.ir(1).mp3
1.99M
🖤°•.
علے رو حلال ڪن واسہ درد بازوت🍃😭
#فاطمیه 🥀
اخ اخ مادر
#یازهـــــــرا{🥀}
ــــــــــــــــــــــــــــ🖤🍃
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ
دعوت کنید من میآیم🌹
ماه رمضان سال گذشته همراه با خانواده شهدا برای افطار دعوتشده بودیم. #حاج_قاسم هم حضور داشت. خودش سر تکتک میزها میآمد و احوالپرسی میکرد🤝. بهمحض اینکه من را دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه اینطور بود، اسم بچههای خانواده شهدا خوب یادش میماند. پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کردهاند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می آئیم.»😊
باورمان نمیشد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید❗️ گفتم شما بااینهمه گرفتاری چطور میتوانید وقت بگذارید به خانه ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم❓نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزند من میآیم.» حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان، حاج قاسم شوخی که نمیکند؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمیکنم، کاملاً جدی بود.»🤔
دوهفتهای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفته بعد بازهم زنگ زدیم بازهم حاج قاسم نبود😞. چند روز گذشت. ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند. گفتند برای ناهار به منزل شما میآیم.»😳
باورم نمیشد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادربهسر کردم و با حسین روانه بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همهجا بسته بود😫. سرصبح هیچ مغازهای باز نکرده بود؛ اما من به شوق مهمان عزیزمان همهجا را زیر پا زدم.
|•🖤
🖤•|
#یا_ابوتراب[💚]
🍂آدمیزادی که دیدم ارزشِ خلقت نداشــت ،
🍂من که میگویم #علی پادرمیانی کرده است...
#فاطمیھ
#یاحــــــــــیدر {🥀}
ــــــــــــــــــــــــــــ🖤🍃
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
فرمانده آمریکایی پایگاه عینالاسد: در حمله ایران، چند تن از سربازانمان از پنجره بیرون پرت شدند و چندنفر را هم موج انفجار گرفت.
اونا که توی پایگاه داخل عراق موجی شدن رو نمیدونم اما روسای اصلیتون توی آمریکا رو همچین موج انفجار گرفته که هر شب دارن بجای انگلیسی، فارسی توئیت میزنن!