قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
🕊♥️ ✍ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ؛ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ
🕊♥️
✍ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟
🇮🇷 @ghasem_solaymani
در خواب و خیال هم
نرفتیم به جنگ ...
▪️در دفتــــر خاطراتتان بنویسید: هر چہ ڪہ داریم ز شـــهیدان داریم..
#شبتون_شهدایی
🇮🇷 @ghasem_solaymani
ڪَفتی ز سرت فڪـــــر مرا بیرون ڪن
جانا سرم از فڪــــــــــر
تــــــــــو خالیست
دلم را چہ ڪنم؟
#روزتون_سردارپسند
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🕊📚🕊📚🕊﷽🕊📚
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊
🕊
✍#یک_هفته_قبل_از_شهادت....
🌷از بچههای خوب و ورزیده گردان بود. در شنا و غواصی مهارت خوبی داشت. کمحرف بودن از خصوصیات بارزش بهشمار میرفت. خیلی به ندرت صحبت میکرد. یادم هست که یک هفته پیش از شهادتش پیش من آمد و گفت: «علی بیا یک قولی به همدیگر بدهیم؛ اگر من شهید شدم آن دنیا برای تو جا نگه میدارم و تو هم قول بده از برادر کوچکم مصطفی مواظبت کنی و اگر هم تو شهید شدی که برای من در آن دنیا جا نگهدار!»؛ گفتم: «به به! چه عجب! خدا را شکر که بالاخره نمردیم و حرف زدن اصغر آقا را هم دیدیم....»
🌷آن روز گذشت و کم کم بوی عملیات در مقر پیچید. بچهها واقعاً روزشماری میکردند. دقیقاً یادم هست که دو روز قبل از عملیات بود. من نزد او رفتم. بوی خوشی میداد؛ عطر گلمحمدی زده بود و کاملاً آماده برای رفتن. گفتم: «اصغر بیا تا کمی با هم قدم بزنیم.» دوتایی رفتیم داخل نیزار، کنار رود کارون. او کم کم سر صحبت را باز کرد و گفت: «میدانی چیه علی؟ من داداش عبدالله را توی خواب دیدم. میگفت؛ اصغر شماها خیلی زحمت میکشید خدا خیرتان بدهد، اصغر تو بیا پیش من. خیلی خوب میشود من دیگه تنها نمیمانم.»
🌷گفتم: «ولی اصغر، تو هم اگه شهید شوی، خانوادهات خیلی تنها میمانند. دیگر کسی نیست که ادارهشان کند. تو بالای سرشان باشی خیلی بهتر است.» اصغر برگشت و گفت: «خدا کریمه علی!» و آخرش هم رفت پیش برادرش عبدالله....
🌹خاطره ای به یاد شهید غواص اصغر بسطامیان
منبع: خبرگزاری ایسنا
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🕊
📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊📚🕊📚🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی و دنیا ویران شده
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🌹 شهـــید حاج قاسم سلیمـــانی:
خواهرانمن برادرانمن، عزیزان مشتاق!
تا کسی شهیدنبود شهیدنمیشود. شـرط
شهید شدن شهید بودن است. اگر امروز
کسی را دیدید که بویشهید از ڪلام او
از رفتـار او از اخــلاق او استشمــام شد
بدانید او شهید خواهد شد. تمام شهدای
ما این مشخصـہ را داشتند. قبل از اینکه
شهیدشوند، شهیدبودند. نمیتواند کسی
را قبل از اینڪـہ علم بیاموزد عالم شود.
شرطٍ عالـم شدن علمآموزی است؛ شرطِ
شهـید شدن، شهـید بودن است.
🇮🇷 @ghasem_solaymani
در مسيرِ عشق
بايد بگذرى
از هرچه هست❣
لَن تَنالُوا الْبِرَّ
حتّٰى تُنفِقوا
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽من دست #سردار_سلیمانی را میبوسم
کلیپی زیبا از ارادت مرحوم حسن #جوهرچی به دفاع مقدس و حاج قاسم
🇮🇷 @ghasem_solaymani
✍ با خواندنِ این خاطره به عظمتِ روحیِ شهید بابایی پی خواهید برد
#متن_خاطره :
عباس یه روز اومد خونه و گفت: خانوم! باید خونهمون رو عوض کنیم ، میخوام خونهمون رو بدیم به یکی از پرسنلِ نیروی هوایی که با هشت تا بچه توی یه خونۀ دو اتاقه زندگی می کنن، این خونه برای ما بزرگه، میدیم به اونا و خودمون میریم اونجا...
اون بنده خدا وقتی فهمید فرماندهاش میخواد اینکار رو کنه قبول نکرد. اما با اصرارِ عباس بالاخره پذیرفت و خونه مون رو باهاشون عوض کردیم...
📚منبع: کتاب خدمت از ماست 82 ، صفحه 181
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زندگیمواین کلیپ عوض کرد
حتما ببینید
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🌷🕊سردار شهیدم ؛
این روزها ، نبودنت
بر شانهٔ بغض تنهاییمان
خیـراتِ اشڪ می ڪنـد . . .😔
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شیعه بودن خودتون افتخار کنید...
🇮🇷 @ghasem_solaymani
این روزها دلم که میگیرد گوشه اتاق پناهگاهم میشود
و زانوهایم سنگر تنهایے ام
و دستانم که تلاش در مخفے کردن اشکها دارند
صدایت که مےآید
آرام میشوم
در فضایےکه عطر حضورت پخش شده نفس عمیق میکشم
چشمانم را براے لحظه اے کوتاه میبندم
و بعد ...........
تو رفته اے
و تنها بوے عطرت ..............
باز من و تنهایے و دلتنگے
باز پناهگاه و سنگر و دستانم
من هنوز اینجا هستم
گوشه اتاق
حواست هست ؟😭
باهمینلبخندشیرینےکهدرمانمناست
برسـردلهاےبسیــارےبـلاآوردهاے
🇮🇷 @ghasem_solaymani
بابای مهربونم
باز صبح شد ...
و دوست داشتنِ تو
با جان و دل آغاز شد . . .
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🕊📚🕊📚🕊﷽🕊📚
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊
🕊
✍روایت روزی که حاج قاسم سه بار تا مرز شهادت پیش رفت
🔹سردار حسنی سعدی در همایش پاسداران علم و بصیرت که به مناسبت بزرگداشت شهید الله دادی و شهدای دانشجو برگزار شد به بیان خاطره ای از شهید پور جعفری درباره یک روز از زندگی حاج قاسم پرداختند و گفتند: شهید پور جعفری عزیز می گفت فقط یک روز را براتون تعریف می کنم. شهید پور جعفری به من می گفت ای کاش وقت داشتیم می نشستم برات تعریف می کردم. گفت فقط یه روز رفتیم کردستان عراق داعش اومده بود در کردستان عراق.مردم خونه هارو خالی کرده بودند و رفته بودند. تو یه خونه مستقر شدیم. صبحونه خوردیم.
🔸ایشون دوربین برداشت راه افتادیم توی منطقه. روی پشت بوم یه خونه لب بالکن دوربین را گذاشت شروع کرد منطقه را شناسایی کند. من دیدم یه بلوک اون کنار افتاده این بلوک را برداشتم و گذاشتم روی سر بالکن تا ایشون دوربین را از سوراخ های بلوک بندازه که تک تیراندازهای داعش مارو نزنند. خدا شاهده هنوز بلوک را نذاشته بودم روی سر بالکن، تک تیرانداز زد بلوک پاشید روی سر و کله من و حاجی و از این خونه رفتیم پشتبام یه خونه دیگه برا شناسایی. اون جا هم یه تیر زدن بغل گوش ایشون تیر رفت تو دیوار. باز از این جا رفتیم. به من گفت حسین برو ببین این جا سرویس بهداشتی کجا هست یه جای تمیز باشه که وضویی بگیریمو و آبی به صورت بزنیم.
🔹رفتم گشتم تمیز نبود، به حاجی گفتم بریم بغداد این جا رفتم خیلی تمیز نیست.
حاجی گفت تا بغداد ۱۸۰ کیلومتر راه هست میریم خونه ای که امروز صبحونه خوردیم. گفتم بریم. وقتی رسیدیم من نشستم ایشون رفت وضو بگیره دیدم دلم داره شور میزنه، استرس دارم، رفتم دنبالش ببینم کجا رفت. رفتم دیدم وضو گرفته آور کت روی دست راستشه و جوراباش دست چپش داره میاد گفتم از این جا بریم. گفت حسین تو امروز چه طورت شده، گفتم بریم بریم. گفت بذار جورابامو بپوشم گفتم تو ماشین بپوش. با زحمت ایشون رو سوار ماشین کردم و درو بستم و راه افتادیم صد متر که از اون خونه فاصله گرفتیم تمام خونه با هفده نفر از نیروهای خودی که داخلش بودن رفت رو هوا.
🔶این سه مورد ، مورد چهارم رفت برا شناسایی و ارتباط با بچه ها و دوستامون ، سوار ماشین بودیم که بچه ها دادزدن وایسا وایسا جلوتر نیا، ایستادیم. یه بمب کار گذاشته بودن تو جاده که چاشنی کششی داشت. بیست سانت دیگه مونده بود که ماشینمون بره روش منفجر بشه. شب رفتیم بغداد برا استراحت فقط حاجی یک کلام گفت: عجب امروز دو سه بار می خواستیم شهید بشیم، شهید نشدیم.
سردار سعدی در آخر این خاطره گفت تمام زندگی حاج قاسم استرس و خطر و ریسک و تلاش و کار و دست پنجه نرم کردن با مرگ بود.
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🕊
📚🕊
🕊📚🕊
📚🕊📚🕊
🕊📚🕊📚🕊📚🕊
🔰 حاج قاسم سلیمانی: تیز فهمی بین این دو راه که حق کدام است و باطل کدام است، خیلی مهم است!
(در قضیهی سوریه) خیلیها آمدند به آنها گرویدند، خیلیها هم آمدند این طرف و در مقابل آنها ایستادند.
حکومت داعشی چه بود؟
ما برای مقابله با چه دولتی رفته بودیم؟
این خیلی فهم میخواهد!
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار که گره میخورد
و فرمول ها هم کم می آوردند
در حل مشکل ها، با خدا خلوت میکرد !
#برکت داشت، فکر و ذهنی
کههدایتش را سپرده بود دستِ خدا ؛
حسن آقای طهرانی مقدم را میگویم...
+ بچه ها فکرتونو بدید دست خدا !
#سالگردشهادت
#شهید_طهرانی_مقدم
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🍂حکایت تلخ لبهای تشنه درلب رود!
برایمان آشناست ...
🍂 اسیرعراقی درحال نوشیدن آب از دست رزمنده ایرانی.
🍂 لبیک یا حسین (ع)
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اطلاعاتی جدید از لحظه شهادت حسن طهرانیمقدم
🔹خوابی که شهید قبل از شهادت دید
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🍂
پنجشنبه است
بیاد تمامی رفتگان
بیاد همه شهدای عزیزمان
شهید حاج قاسم سلیمانی 🖤
بیاد پدران ومادران آسمانی
بیاد همه آنان که
خاطره شدند درکنج
قلب و یادمان
فاتحه ای بخوانیم😔🙏
🇮🇷 @ghasem_solaymani