eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
17.3هزار ویدیو
63 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدی که فقط یک دستش از سوریه برگشت😔 مادرش در مصاحبه ای گفته بود: فرزند من علی، عاشق امام حسین(ع) بود❤️. عاشق ولایت بود، عاشق حرمین شریفین بود و در این راه یک لحظه سر از پا نمی شناخت. علی کسی بود که در داخل مملکت برای صیانت از ارزش های انقلاب اسلامی آرام و قرار نداشت و هر جا که امام خامنه ای امری را می فرمودند در جهت بر آورده کردن خواسته حضرت آقا تلاش می کردند و به طور کلی دربست در اختیار ولایت بود»☝️ شهید مدافع حرم علی امرایی در وصیت نامه اش نوشته بود: «به سوریه رفتم تا به حضرت زینب(س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب»✌️ حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی(ع) هستم🌹 و تمام زندگیم را از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من روسیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.»✨ شهید مدافع حرم علی امرایی🌹
🔴 سه ماه از شهادت ابر مردی می گذرد که تاریخ معاصر مثل او را کمتر دیده است. پولاد مردی به قامت یک پاسدار، آنان که در روایت قُلوبُهم کَزُبر الحَدید هستند، در مقابل دشمنان سخت تر از اَشداء عَلی الکُفار و بر نزدیکان رُحَماءَ بَینَهُم... در این سه ماه چه ها که بر ما و بر عالم نگذشته است... خدایا به حرمت و آبروی خون این شهید این روزهای سخت را تبدیل به سلامت و امنیت کن... آمین یارب العالمین ✍"محمدصالحی"
🔸ماجرای مجروحیت دست یک سردار شهید !! من از نزدیک شاهد زخمی شدن حاج قاسم عزیز بودم. اولین بار شهریور سال ۶۰ و قبل از عملیات "ثامن الائمه" (شکست حصرآبادان) بود که ایشان مربی آموزش رزمی بود و تیر به دستش اصابت کرد؛ اما آه و ناله ای از او شنیده نشد!!! ✍🏻 به روایت دکتر سید محمد حسینی
شب بخیر غارتگر شب‌های بی مهتاب من منتی بر دل گذار؛ امشب بیا در خواب من ...! # سردار دلم💔
💚پرستاری که شیفت کاری خود را به نیابت از حاج قاسم می‌دهد...❤️
‏یه خاطره از یه مدافع حرم شنیدم، میگفت : وسط درگیری یه خمپاره اومد و پای دوستم قطع شد. تو همون وضع و تو اوج درد بهم گفت: «خوبه که جانباز شدم، یه دیدار با رهبری نصیبم میشه» ‎
‏گفتا؛ از این پس من علمداری ندارم بی تو حسین فاطمه تنهاست، عباس ...
دست بیقراری که با رفتنش دلهایمان را دچار سندروم دلِ بیقرار کرد.
سرداردلهااسمانی شدنت مبارک: 🌷سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:🌷 من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام، تو خود می‌دانی دوستت دارم. خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن. 👈بخشی از وصیت نامه سپهبد قاسم سلیمانی آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری.😭 💫انقلاب زنده است💫 امام خامنه ای: شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است. ۹۸/۱۰/۲۷ اولین سال بدون سردار😥 اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
😍 👆 جان منو امر ولی ❤️ برا سلامتی آقامون کنیم برا سلامتی آقامون
🌹🍃| ❣پست مادر شهید دهقان در روز تولد فرزندشان به من گفتی صبوری کن.... صبوری. صبوری کردم... ببین.. صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد.... آری محمدرضا جان.... روزی که آمدی و چشمم به صورت معصوم و زیبایت افتاد از داشتنت بسیار خرسند شدم... بناگاه به یاد مادرم افتادم و جوان رعنایش... حتی فکرش قلبم را پاره پاره میکرد... میدانستم روزی تو را از دست خواهم داد و همین وظیفه ام را سنگین تر میکرد... با خودم نجوا میکردم: خدایا آیا من میتوانم؟؟؟اگر نتوانم!!! همین جگرم را می سوزاند... وقتی نام دایی جاودانه ات را بر تو نهادم می دانستم که راهش را ادامه خواهی داد..... روزها و شبها باهر بار شیر دادنت،در گوشت زمزمه ها میکردم..... میدانستم میشنوی و میفهمی.....و روزی شنیده هایت را به کار خواهی بست. محمدرضا جان میدانی با شهادتت چه جان تازه ایی در کالبد جامعه دمیدی؟؟؟ میدانی چه جوانان نیک سرشتی با یک نگاه آتشین تو به فطرت پاک خویش بازگشتند؟؟؟ میدانی چقدر زیبا راه را از بیراهه تمایز دادی و چقدر دست در راه مانده ها را گرفتی؟؟ امروز تولد بیست و سه سالگی توست... پسر عزیزم تو برای من همیشه بیست ساله ایی... من میدانم تو ماندگار شده ایی و این ما هستیم که میرویم.... پس تولد ماندگاریت مبارک باد.. منتظرم ببینم یازده روز دیگه مامان واسه تولد امسالت چی میگه😍😍
✍شهید حاج قاسم سلیمانی اغلب ماازیک حس مشترکی برخورداریم وآن،حس مغمومیت است.وقتی انسان چیزی راازدست می دهد،یابرای چیزارزشمندی تلاش می کند اماقدرت وصول به آن راندارد،احساس مغمومیت می کند.این مغمومیت نشاط آور است،پیروزی اور است،معنویت آور است.. به من خیلی مراجعه می کنند.هرکسی دستش به من می رسداین را میگوید:دعاکن شهیدبشوم..من به آنها می گویم دعاکنید خداوند این حال رادرشماحفظ کند. وای به روزی که انسان این حالت غم را،این حالت باختن را،این حس جاماندگی را دراثردنیا ازدست بدهد! اوخاسر است.. 📚کتاب ذوالفقار ص۱۴۶
چه دل ، تنگ است بدون پناه نگاهت بدون تابش قنوتت جای ما خالی کنار روشنای پاک سجاده‌ی آسمانی ات! امروز دست هایت را از گلبرگ های لطیف حیاط خانه ات در بهشت پر نما و برای ما آرزوی شهادت کن... دستت را که بلند کنی عطر سلام و صلوات و گل محمدی در زندگی مان می پیچد...
🌹🍃 حرم حضرت زینب س عجب حال وهوایی دارد🍃 سوریه..🕌 فیض شهـ💔ـادت چه صفایی دارد بنویسـ📝ـید ‌به‌روی‌کفن‌ آن ‌شهدا🕊 چقدرعمــه‌ی سادات فدایـ♥️ـی دارد
🌿 آیت الله ترین مرجع تقلید جهانـــــــــ🌐؛ اسوه ی خطبہ ی هر صاحبِ منبر🌴 ...🍃
☺️شوخ‌طبعی شهید ابراهیم هادی 🟡در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضا گوديني پس از چند روز مأموريت از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آنها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند. 🟢يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. 🔵يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد...جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد. 🔴چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. 🟣بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۴۶ ❤️❤️❤️❤️
🕊 «خاتون» بزرگ آل طاها لبیک✌️ ای زین علی «نائب زهرا» لبیک✌️ جای «شهدای حَرمت» می گوییم فرمانده ی ما،«زینب کبری لبیک»🌴
🌹سردار قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب عملیات طریق القدس به روایت حوادث آزادسازی بستان در آذرماه سال 61 و چگونگی مجروحیت خود و چند تن دیگر از رزمندگان می‌پردازد که به شرح ذیل است: ✍هم‌زمان با مقاومت دشمن و عدم توفیق نیروهای اهواز در شکستن خط (وقتی) که بنا شد ما وارد عمل شویم، بچه‌ها به دلیل آتش شدید دشمن زمین‌گیر شده بودند و هر لحظه به تعداد شهدا و مجروحان اضافه می‌شد. در این لحظه من به راننده نفربر گفتم که از خط عبور کند. راننده تردید داشت. با او با تحکم برخورد کردم. او به سمت خط دشمن که سقوط نکرده بود راه افتاد. نفربر به موازات بچه‌ها در دشت می‌رفت. با حرکت نفربر که اولین وسیله‌ای بود که (با وجود اینکه) هنوز خط شکسته نشده بود از خاکریز عبور کرد و با صدای آن دشمن آتش‌ها را متوجه نفربر کرد. من به گروهان حمید چریک رسیدم که پشت سیم‌خاردار دشمن و گروهان اول خط‌شکن ما بود. نفربر روی مین رفت و شنی‌های آن پاره شد و از حرکت افتاد. من با بی‌سیمچی‌هایم پیاده شدیم. تقریباً صد متر در دشت به سمت بچه‌ها رفتم تیربارها امان نمی‌داد. فرصت خوابیدن نبود. می‌دویدم. ابری بودن هوا بر تاریکی آن افزوده بود و فقط در نور تیربارها و منورها برای لحظاتی می‌توانستم ببینم. در همین لحظه، یک گلولة خمپاره کنارم منفجر شد. من افتادم. این دقیقاً چسبیده به سیم‌خاردار دشمن بود. اساساً فاصلة خط ما با دشمن هفتصد متر تا یک کیلومتر بود و سیم‌خاردار در صد متری خاکریز دشمن قرار داشت. با انفجار خمپاره من پرت شدم. اول متوجه نبودم از چه ناحیه‌ای زخمی شده‌ام. قدری احساس خنکی در ناحیة شکم داشتم. بلند شدم. دوباره افتادم. تاریک بود. فقط بچه‌ها را در کانال می‌دیدم و بی‌سیم‌چی‌هایم معلوم نبودند. گفتنی است سردار سلیمانی در همین عملیات بر اثر انفجار گلولة خمپاره از ناحیة دست و شکم به‌شدت صدمه دید.
♥ تصویری از حضور بر بالین سید علی اصغر حسینی جانباز فاطمیون🕊🍃
Mehdi-Rasouli-Ey-Alamdare-Shahamat-Zeynab.mp3
27M
ای علمدار شهامت زینب، ای قدح نوش رشادت زینب ای نداساز بلاغت زینب، گنج مشهون فصاحت زینب ای سالان دهره قیامت زینب ،سپر جان ولایت زینب ای ابر قدرت خلقت زینب، بحر مواج صلابت زینب قدی باشدان باشا غیرت زینب، اورگی مهد شرافت زینب
♡خوشبختی♡ یعنی اینڪه یڪ پسر روستایی، بدون تحصیلات دانشگاهی، ڪاری‌کند،ڪه‌تمام‌جهان‌منتقمش‌باشند🇮🇷 "دلنوشته‌ای‌به‌حاج‌قاسم" 🦋
🔷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع جانبازان کرمان...