eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
17.3هزار ویدیو
63 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ظرف غذایش که دست‌نخورده می‌ماند، وحشت می‌کردیم. مطمئن می‌شدیم حتماً گروهانی در یک ‌گوشه‌ی خطِ لشکر غذا نخورده. این‌طوری اعتراض می‌کرد به کارمان. تا آن گروهان را پیدا نمی‌کردیم و غذا نمی‌دادیم به‌شان، لب به غذایش نمی‌زد. گاهی چهل‌‌وهشت ساعت غذا نمی‌خورد تا یقین کند همه غذا خورده‌اند.
‍ ‍ 🔸️ گفت و گو با دختر سردار شهید حاج‌میرزا سلگی/ داستان زینب ها ادامه دارد؛ دختر پیام رسان پدر 🔸️حاج میرزا برای حفظ نظام آرامش نداشت/تأکید بر ولایتمداری پیام همیشگی شهید سلگی 🔸️داستان رسالت زینب ها ادامه دارد، گویا قرار است همیشه دخترها و خواهرها پیام رسان رسالت شهدا باشند و امروز فرزند شهید سلگی مهمترین توصیه و پیام پدر خود را در یک جمله خلاصه می کند، "با ولایت باشید." 🔸️ دیشب باز زینبی دیگر داغدار بود و باز رسالتی دیگر بر دوش زینبی دیگر گذاشته شد، انگار قرار است همیشه زینب ها رسالت خطیر انتقال پیام شهدا را ادامه دهند، مسیر از کربلا تا قیامت است... 🔸️روزی حضرت زینب(س) در صحرای کربلا، در شام و در کوفه میان هله هله شامیان خطبه ها خواند و یزیدیان چشم تنگ را رسوا ساخت و پیام رسان عاشورا برای جهانیان شد و روزی دیگر زینب حاج قاسم پرچم دار عدالت خواهی پدر شهید خود در عمق دل ها می شود و امروز زینب سلگی فرزند سردار شهید حاج میرزامحمد سلگی از پیام ها و توصیه های پدر خود حرف ها به میان می آورد. 🔸️«زینب سلگی» فرزند شهید سلگی در باره شخصیت پدر شهید خود گفت: پدر من مهربان، با گذشت و مهمان نواز بود و درب خانه اش را به روی همه می گشود. 🔸️وی اظهار کرد: پدر شهید من برای انقلاب بسیار زحمت کشید و از لحظه ای که به یاد دارم هیچ گاه برای حفظ نظام آرامش نداشت. 🔸️فرزند شهید سلگی در درد و دلی با پدر خود عنوان کرد: بابا! من زینب توام، من نیز همچون زینب شهید سلیمانی راهت را ادامه می دهم، ای پدرم عزیزم. 🔸️فرزند شهید سلگی با اشاره به توصیه همیشگی حاج میرزا به اهل خانه و همگان، افزود: توصیه و تأکید همیشگی شهید سلگی این بود که با ولایت باشید، ما هم طبق توصیه اش، راهش را ادامه می دهیم ، جانمان فدای رهبر.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ مداحی حاج محمود کریمی در حضور سردار سلیمانی و مقتدی صدر در بیت رهبری
دلم برای تو تنگ شده است اما نمی‌ دانم چه‌ کار کنم. مثل پرنده‌ ای لالم که می ‌خواهد آواز بخواند و نمی ‌تواند! سلیمانی
خواهرانی که۵۰ گرم روسری را سنگین،اسارت و خفقان توصیف میکنید بدانید... 🌹اگر شهدا ومدافعان حرم نبودند عکس بالا میتوانست مربوط به خیابانهای تهران باشد😞 آنوقت آزادی واقعی را با پوست و گوشتتان حس میکردید😥
بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکری: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید، اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند.
"من دلـم را بہ جنگـــِ مـرگ فرستـاده‌ام وهدفش‌ را تعیین ڪرده‌ام 🕊 •|اݪلهم‌ارزقنـا‌توفیق‌شهادت‌فۍسبیلڪ|•
بی تو ای گل پرپر جگرم می‌سوزد کمرم می‌شکند بال و پرم می‌سوزد
♦️ماجرای انتقال فرماندهان حزب‌الله به عراق برای نبرد با داعش ✍دبیرکل حزب‌الله لبنان: یک شب حاج قاسم سلیمانی پیش من آمد و گفت «الان ساعت دوازده شب است و من تا طلوع آفتاب ۱۲۰ فرمانده عملیاتی لبنانی از شما می‌خواهم!» من گفتم حاجی، الان ساعت دوازده شب است. من از کجا برای شما صد و بیست تا فرمانده عملیات بیاورم؟ گفت راه حل دیگری نداریم. اگر بخواهیم با داعش مقابله کنیم، از مردم عراق دفاع کنیم، از عتبات مقدسمان و حوزه علمیه دفاع کنیم، چاره‌ دیگری نداریم. او گفت من از شما نیروی عملیاتی نمی‌خواهم، من از شما فرماندهان میدانی می‌خواهم و می‌خواهم آن‌ها را با همان هواپیمایی که خودم می‌روم بعد از نماز صبح ببرم. عملا هم نماز صبحشان را خواندند و با حدود پنجاه یا شصت نفر از فرماندهان میدانی حزب‌الله رفتند. حاج قاسم آن فرماندهان را به جبهه‌های عراق برد. او گفت من رزمنده نمی‌خواهم؛ الحمدلله رزمنده در عراق زیاد است. داوطلب خیلی هست. ولی به فرماندهانی برای مدیریت این رزمنده‌ها احتیاج دارم و تا از من تعهد نگرفت که تا دو یا سه روز بعد بقیه‌ فرماندهان را برایش اعزام کنم راه نیفتاد! من آن شب احساس کردم تمام دنیای حاج قاسم عراق و این نبرد است. یعنی واقعا در این نبرد غرق شده بود و معتقد بود این نبرد سرنوشت‌ساز است و نباید در آن سهل‌‌انگاری کنیم. حاضر بود برای آن کشته شود. من به او گفتم حاجی! بچه‌ها به من گفته‌اند که در راه بغداد به سامرا شما هم در کاروانی که به سمت سامرا می‌رفته بوده‌ای. این کار خطرناکی است. گفت آخر چاره‌ دیگری نبود. من باید می‌رفتم که دیگران هم بیایند. واقعا از آنچه در عراق می‌گذشت متأثر بود و حاضر بود هزار بار در عراق کشته شود تا مردم عراق و عتبات مقدسه و حوزه‌های علمیه را نجات بدهد و این خطر را از عراق و جمهوری اسلامی و کل منطقه دور کند
✌️ 😂 .. میگفت از این بچه مومنا بود تا از یه نفر یه خطا میدید سعی میکرد توجیهش کنهـــ اهل نماز شب و... یه روز تو نماز بودیم من اشتباهی پنج رکعت خوندم😓 سلام که دادم گفت داداچ حضور قلب نداری پیش ما واینستا 😐 پنج رکعتی خوندی.... منم از فرصت استفاده کردم و گفتم داداچ تو که حضور قلب داری از کجا فهمیدی من پنج رکعت خوندم🙄😎 سنگری که رو هوا رفت 😂 از این کار ما ♥️🌙🌱↯
🌹راز موفقیت سردار سلیمانی از زبان سردار حسنی سعدی: ✍خیلی‌ها معتقدند خصوصیتی که ایشان را سردار سلیمانی کرد، احترام زیادی بود که به پدر و مادرش می گذاشت. ایشان پدرشان را به حمام می بردند و لباس می پوشاندند و در زمستان فرش و پتو می گذاشتند تا پدرشان استراحت کند. او دست و پای پدر و مادرش را می بوسید، دوستان می گفتند خدا هر چه به ایشون داده فقط به خاطر احترامی است که به پدر و مادرش می گذارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️حسین یکتا: حاج قاسم پارسال فاطمیه گفت فاطمیه سال دیگه من نیستم 🔹یکی از دوستان حاج قاسم امروز صبح می‌گفت: حاج قاسم تو مراسم فاطمیه به ما گفت سال بعد مراسم فاطمیه با امسال فرق داره! 🔹گفتیم چه فرقی داره حاج قاسم؟گفت مراسم فاطمیه سال بعد من نیستم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 تازه شروع شده...‌ 🎥 سخنرانی طوفانی و شنیدنی سردار حاج در جمع رزمندگان: ☀️ ما تا به محضر نرسیم این میدان مبارزه هست..
ابراهیم جان مهمان داری...💐 نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به کربلا رسیدم، به نیابت از ابراهیم زیارت و دعا کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در بین الحرمین جمعیت زیادی نشسته اند. مانند جلسات هیئت‼️ من هم وارد شدم و گوشه ای نشستم. یکباره دیدم که ابراهیم، با همان چهره ملکوتی روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما خجالت کشیدم. از آقایی که چای پخش می‌کرد پرسیدم: ایشون ابراهیم هادی است؟! گفت: بله گفتم: اینجا در عراق چه می‌کند؟ به آرامی گفت: ایشون آمده برای مشاوره به حاج قاسم سلیمانی ...
🌹سردار حسین معروفی در کتاب "بچه های حاج قاسم" به بیان خاطره ای از حاج قاسم در هنگام بازدید از خط حلبچه می پردازد: ✍رفتیم و در خط پیاده شدیم. قرار شد کاملا خط را دیده و سنگرها را چک کنیم و براساس وضعیت موجود، نیرو بیاوریم. در مسیری که برای گشت زنی می رفتیم، چند بسیجی را دیدیم که بیرون سنگر نشسته بودند. حاج قاسم رو کرد به یک نفر از آن ها که از همه کم سن و سال تر به نظر می رسید و با حالتی خاص گفت: خوشا به سعادتت، تو شهید می شی! بسیجی مثل اینکه خودش را باخته باشد، گفت: چرا من شهید می شم؟ حاجی گفت: من آدم شناسم! من فرمونده لشکرم! می فهمم کی شهید می شه و کی زنده می مونه! خاصه کلی سربه سر آن نوجوان بسیجی گذاشت. همین که حاجی آمد از آن جا رد شود، دیدم رنگ و روی بسیجی زرد شده و با بدنی لرزان بی حال شد و روی خاکریز افتاد! گفتم: حاجی، بیا ببین چی شد؟دحاجی برگشت و شانه های او را ماساژ داد و گفت: براش آب قند بیارین. بچه ها دویدند داخل سنگر و یک لیوان آب قند آوردند و دادند او خورد. حالش جا آمد. حاجی گفت: بابا! من شوخی کردم، نترس شهید نمی شی! آن بسیجی مثل این که عمر دوباره ای به او داده باشند، آرام شد و ما نیز به راه خود ادامه دادیم.
بسم رب الشهدا والصدیقین سلام بر ولایتمدارخستگی ناپذیر سلام بر سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی. شهادت با افتخار و عزتمند شما برادر مجاهد و با اقتدار و قدرتمند را به ساحت مقدس صاحب الزمان ارواحنا فداه و نائب برحقش امام خامنه ایی تبریک و تسلیت عرض می نمایم. چه سخت است فراق برای ما و چه شیرین است شهد شیرین شهادت برای شما سردار والامقام حاج قاسم سلیمانی. برادرم گوارای وجودت شهادت بر شما مبارک باد. امروز یک نشانه ی ظهور را همگی دیدیم و با قلب جان دیدم آقاحجة ابن الحسن عسگری عج یاران خود رابرای ظهورآماده میکنند. ظهورنزدیک است سربازان حضرت حجة ابن الحسن عسگری عج همراه یاران می آیند، با چه شکوه و با چه عزت و عظمتی. پیام من به خانواده محترم و با اقتدار وعزیز سردار دلها همه باهم یک صدا همگام و همراه میشویم و تا انتقام این خون هارانگیریم دست از مبارزه بر نخواهیم داشت، دشمنان داخلی و خارجی بدانند اگر برادرهایمان ارباًاربا شدند تا آخر راه ایستاده ایم و عاقبت زندگی را ختم به شهادت خواهیم کرد. کوچیک و خادم شهدا خواهر شهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیش بینی از نحوه ی شهادت خود.. از زبان فرزند شهید مدافع حرم حسین محرابی 👌
🔴رهبر انقلاب: شهید سلیمانی هم شجاع بود و هم با تدبیر 🔹شهید سلیمانی هم دل و جگر داشت و به دهان خطر می رفت و ابایی نداشت/ با تدبیر بود و منطق داشت برای کارهایش 🔹این تدبیر فقط در میدان نظامی نبود. در میدان سیاست هم بود. در عرصه سیاست هم شجاع بود و هم با تدبیر بود. سخنش تاثیر گذار بود 🔹از همه اینها بالاتر اخلاص او بود. اهل ریا نبود.
شهیدی که جان رهبر معظم انقلاب را نجات داد همسر «شهید تقوی» ۳۴ سال پیش با او ازدواج کرد، اما هیچ‌گاه مانع از حضور این شهید بزرگوار در جبهه‌های نبرد نمی‌شد و حتی مشوقش هم می‌شد. پروین مرادی همسر شهید تقوی فر، به ذکر یکی از خاطراتی که برای خود او خیلی شیرین بوده است، پرداخت و گفت: این اواخر، حاج حمید خیلی کتاب های عرفانی مطالعه می کرد. یکی از همان روزهای آخر همسرم نشسته بود و کتاب می خواند که من تلویزیون را روشن کرده و کنارش نشستم. همسر شهید تقوی فر اظهار داشت: تلویزیون، صبحت های حضرت آقا را پخش می‌کرد که ایشان در حال ذکر خاطره‌ای بودند. آقا فرمودند در زمان جنگ در یک مهلکه‌ای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک بنده خدایی آمد و ما را نجات داد. مرادی افزود: همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، من بودم. اما عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد. منبع :تسنیم
🔸و اینگونه است که ، را نزد مردم بی اعتبار می کند: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً» (نساء: 95) ◾️بی تردید شهادت اندوه بار برکات بی شماری در آینده ایران و جهان خواهد داشت که کمترینش، پالایش از نظام اسلامی خواهد بود؛ ان شاءالله...
🔴 سلام عزيز پرپرم! 📸نخستین تصویر از پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی
✨ صبح یعنی تو بخندی و از آن لبخندت غصه از حسرت لبخند تو رسوا بشود... 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید حاج احمد متوسلیان در پست بعد بخوانید👇
⭕️ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید حاج احمد متوسلیان *حمید داوود آبادی 🔹چند وقتی بود که شدیدا دنبال این بودم تا چند نفر که مطمئن بودم و هستم کامل ترین اطلاعات را از حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که تا امروز داشتم، کامل شود. 🔹حاج قاسم سلیمانی یکی از آنها بود که اطلاعات و نظرش خیلی برایم اهمیت داشت و به نوعی ختم کلام بود. دوست عزیزم "احسان محمدحسنی" - رئیس سازمان هنری رسانه اوج - با حاج قاسم ارتباط کاری زیادی داشت. یکی دو بار به او گفتم ترتیبی دهد با حاج قاسم جلسه ای کوتاه داشته باشم. 🔹یک بار قرار شد هنگامی که حاج قاسم به شهرک سینمایی دفاع مقدس برای بازدید از صحنه های فیلمبرداری "به وقت شام" می رود، برویم آن جا که به دلایلی جور نشد. گذشت تا اینکه بنده و خانواده ام برای جشن عروسی دختر آقا احسان که جمعه شب 24 اسفند 1397 در تالار طلائیه بود، دعوت شدیم. 🔹ساعت حدود 8 شب، دور میز کنار دوستان نشسته بودیم که ناگهان چشمانم از تعجب گرد شد. حاج قاسم سلیمانی، یکّه و تنها، با لباس شخصی و خیلی معمولی، وارد سالن شد. از همان اول به ذهنم رسید بروم سراغش، ولی مانده بودم چطور؟ نمی دانم چرا کم آوردم؟! 🔹احسان حسنی لطف کرد، دستم را گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند. مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت: - ایشون آقای داودآبادی هستند که ... حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت: - بله، ایشون رو که می شناسم ... قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار. 🔹همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشسستم، با خنده گفتم: - خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی نیست. و با خنده جوابم را داد. دور میز گرد، از سمت چپِ حاج قاسم، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان، گلعلی بابایی نویسنده، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، و محسن مومنی رئیس حوزه هنری، که پهلوی من قرار داشت، نشسته بودند. 🔹حاجی داشت با آقای سرهنگی درباره نوشتن کتاب زندگی سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) صحبت می کرد که ظاهر برای این کار دو تن از نویسندگان معروف حوزه هنری را برده بودند پیش حاج قاسم. آقای سرهنگی که فهمید با حاجی کار دارم، لطف کرد، زود حرفش را تمام کرد و به صحبت با محسن مومنی مشغول شد. سعی کردم از فرصت پیش آمده که معلوم نبود مجددا نصیبم شود و نشد! در کمترین زمان، بیشترین و بهترین بهرۀ ممکن را ببرم! 🔺آرام دهانم را بردم دم گوشی حاجی و گفتم: - حاج آقا، من تقریبا 25 ساله که در ایران و لبنان پی گیر قضیه حاج احمد متوسلیان هستم ... 🔺نگاهش به روبه رو بود. همان طور حرف می زد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روی لبش، رو کرد به من و گفت: - خب، ببینم تو که 25 سال روی این پرونده کار کردی، به چه نتیجه ای رسیدی؟! آرام گفتم: "به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شده اند." با لحنی ملایم گفت: "درسته. دقیقا. تا همون شب اول همشون شهید شدند." 🔺با تعجب گفتم: "پس این حرفها که بعضیا می زنند که زنده اند و در زندان های اسرائیل هستند چیه؟" لبخند تلخی زد و گفت: "این حرف ها رو ول کن." 🔺و ادامه داد: خب دیگه به چی رسیدی؟ جرات نمی کردم بگویم. نه این که از حاج قاسم بترسم، نه اصلا. بلکه از ادعای خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزدیک کردم تا آن که بغلش نشسته بود، نشنود. ... و صحبت ادامه داشت و من، ساکت، ولی مات و مبهوت، مانده بودم! حمید داودآبادی ۲بهمن ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة؛ به خداى کعبه رستگار شدم.... 🖤کلیپ ۱۵ ثانیه ای با صدای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی🖤 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄