🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«زیارت شبانه»
حاج قاسم به بچههای همدان علاقهمند بود. در عراق به حاج قاسم گفتم: «چرا برای تشییع جنازه حاج حسین همدان نیومدی؟ بچههای بسیجی از شما انتظار داشتن؟!»
گفت: «وضعیت مناسب نبود و نمیتونستم بیام؛ ولی ما شبانه اومدیم و قبرش رو زیارت کردیم».
✍ سرتیپ دوم پاسدار مهدی فرجی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
#ایام_الله
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«شما چرا آمدی»
خیلی زود به میدان امام رفتم تا در تجمع برای سردار شرکت کنم. با طیفهای زیادی از مردم مواجه شدم. یکی از خانمهای اقوام را دیدم که به علت بیماری مدتها بود از منزل بیرون نمیآمد. روی یکی از صندلیهای سنگی دور میدان نشسته بود و نفسنفس میزد. جلوتر رفتم و بعد از احوالپرسی گفتم: «شما چرا اومدین؟ براتون خوب نیست.» جواب داد: «نمیشد نیایم.»
✍ حجتالاسلام محمدهادی نظیری
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
#ایام_الله
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«به یاد پیشکسوتان دفاع مقدس»
مهر ۱۳۹۸ و دو ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی، مراسمی در مجمع فرماندهان و مدیران کل سپاه در تهران برگزار شد. توفیقی شامل حالم شد تا در آن مراسم باشم. در آن مراسم حاج قاسم هیچ گاه از کلمه "من" استفاده نکرد و حتی اسم "سپاه قدس" را هم به کار نبرد و گفت: "سپاه کاری کرد که در حال حاضر مرزهای ما متصل به عراق و از آنجا متصل به سوریه شد." سردار درباره معیشت بچه های سپاه دغدغه داشت و در آن سخنرانی به مسئولان مرتبط درباره مشکلات مسکن اشارههایی کرد و گفت: "عزیزان، شما برای محرومیتزدایی به مناطقی میرین که کار بسیار خوبیه؛ اما به معیشت بچههای ایثارگر دفاع مقدس و عزیزان پیشکسوت و بازنشسته دوران دفاع مقدس هم توجه کنین."
✍️ سرهنگ پاسدار ایوب حضرتی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
#ایام_الله
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«به یاد پیشکسوتان دفاع مقدس»
مهر ۱۳۹۸ و دو ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی، مراسمی در مجمع فرماندهان و مدیران کل سپاه در تهران برگزار شد. توفیقی شامل حالم شد تا در آن مراسم باشم. در آن مراسم حاج قاسم هیچ گاه از کلمه "من" استفاده نکرد و حتی اسم "سپاه قدس" را هم به کار نبرد و گفت: "سپاه کاری کرد که در حال حاضر مرزهای ما متصل به عراق و از آنجا متصل به سوریه شد." سردار درباره معیشت بچه های سپاه دغدغه داشت و در آن سخنرانی به مسئولان مرتبط درباره مشکلات مسکن اشارههایی کرد و گفت: "عزیزان، شما برای محرومیتزدایی به مناطقی میرین که کار بسیار خوبیه؛ اما به معیشت بچههای ایثارگر دفاع مقدس و عزیزان پیشکسوت و بازنشسته دوران دفاع مقدس هم توجه کنین."
✍️ سرهنگ پاسدار ایوب حضرتی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«به یاد پیشکسوتان دفاع مقدس»
مهر ۱۳۹۸ و دو ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی، مراسمی در مجمع فرماندهان و مدیران کل سپاه در تهران برگزار شد. توفیقی شامل حالم شد تا در آن مراسم باشم. در آن مراسم حاج قاسم هیچ گاه از کلمه "من" استفاده نکرد و حتی اسم "سپاه قدس" را هم به کار نبرد و گفت: "سپاه کاری کرد که در حال حاضر مرزهای ما متصل به عراق و از آنجا متصل به سوریه شد." سردار درباره معیشت بچه های سپاه دغدغه داشت و در آن سخنرانی به مسئولان مرتبط درباره مشکلات مسکن اشارههایی کرد و گفت: "عزیزان، شما برای محرومیتزدایی به مناطقی میرین که کار بسیار خوبیه؛ اما به معیشت بچههای ایثارگر دفاع مقدس و عزیزان پیشکسوت و بازنشسته دوران دفاع مقدس هم توجه کنین."
✍️ سرهنگ پاسدار ایوب حضرتی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
✍روز شهادت سردار، عکس سردار را در گوشی پسرم، حاج حمید دیدم. دست حاج قاسم با انگشتری در دستش زمین افتاده بود. خدا شاهد است تمام دنیا روی سرم آوار شد. من و حاج خانم حال دیگری پیدا کردیم و یاد ایام دفاع مقدس افتادیم که جگرگوشههایمان را با تابوت به مریانج میآوردند.
از آن روز برایش نماز و قرآن میخوانم و هر وقت صدقهای میدهم، به نیابت از همه شهدا به ویژه حاج حسین همدانی و حاج قاسم است.
فیلمهای سردار را که در تلویزیون پخش میکنند، با دقت میبینم. به خدا آنجایی که سه بار کلمه جلاله "والله" را میگوید، انسان به آسمان میرود.
✍️ جلال حاجی بابایی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
«عروسی ام بود؛ اما...»
صبح بود و چشمهایم گرم خواب؛ اما اضطراب داشتم که بروم آرایشگاه. در خواب و بیداری صدای خبری را که از پذیرایی میآمد، شنیدم: "سردار قاسم سلیمانی به فیض شهادت نائل آمد." از شنیدن خبر گیج و مبهوت، خودم را کشاندم بیرون اتاق. یک "شهید" زیر عکس زیبا و غرورآفرینش خورده بود و من ضربان قلبم را حس میکردم. با ناباوری از مادرم پرسیدم: "خبر واقعا درسته؟" نگاه غم آلود و سر تکان دادنهایش تن یخ کردهام را به آتش میکشید. من بودم و دنیایی از سکوت در اعماق قلبم. بغض گلویم را چنگ میزد و افکارم آشفته بود. پیدرپی از آرایشگاه زنگ میزدند که عروس خانم کجایی؟ دلم میخواست همه چیز را لغو کنم. نگاهم به صورت ناراحت و حیرتزده نامزدم افتاد که روز دامادیاش بود. چیزی که در دلهایمان میگذشت یکی بود. با ماشین بدون گل راهی آرایشگاه شدم. بغضم بیشتر و بیشتر میشد، نمیگذاشتند اشک بریزم. میگفتند آرایشتت را به هم میریزی. دوست نداشتم کسی برایمان شادی کند و دست بزند و کِل بکشد.
با همه اطرافیانم صحبت کردم. سفارش کردم و حتی بحث کردم سر اینکه خون سردار و مدافعها بیهوده نریخته و باید حرمت نگه داریم. دلم میخواست جای همه میبودم الا خودم! فقط همسفر روزهای آیندهام حالم را میدانست و به جای آهنگ و ترانه برایم روضه علمدار میخواند. من زیر چادر سفیدم اشک میریختم؛ دلم پیش خانواده و مهمانهای منتظر در سالن بود. وقتی رسیدیم با صلوات استقبال کردند. بغض دیگر امانم نمیداد. به سختی کنترلش میکردم. مراسممان بوی سردار میداد و مداح جلسه برایش مدح خواند و از فضایلش گفت. بعد از مراسم، تنها جایی که آراممان میکرد مزار شهدا بود. حس یتیم شدن، سنگین بود و هست و من هنوز هم باورم نشده که سردار نیست!
✍ فاطمه عسگری
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از حاج قاسم سلیمانی
«صدام، عزّت را ببین»
در جلسهای، نظامیها و ژنرالهای روسیه برای انجام عملیات برنامهریزی میکردند. فرمانده روسی با چند نفر که طراحی آن منطقه را انجام میدادند، مشورت و تبادلنظر کرد. مترجمی بود که حرفهای آنها را به عربی ترجمه میکرد. حین توضیحات ژنرال روس، حاج قاسم وارد اتاق شد و همه به احترام ایشان از جا بلند شدند. بعضی از فرماندهان رژیم بعث عراق که قبلاً توبه کرده بودند و به جبهه مقاومت پیوسته بودند هم حضور داشتند.
من با خودم گفتم صدام کجایی عزّت را ببینی که مال خداست نه کدخدا. همه منتظر توضیحات سردار شدند و کسی جلو نرفت تا روی نقشه درباره عملیات توضیح بدهد.
حاجی رو به فرمانده کرد و از وی خواست درباره عملیات توضیحاتی ارائه بدهد. سردار بعد از حرف های او، نظرها و راه حلهای خودش را گفت. برایم جالب بود که سردار وجب به وجب منطقه را شناسایی کرده بود و با دقت و اطلاعات کامل صحبت میکرد. همه فرماندهان ارشد جبهه مقاومت حرفهای حاجی را تأیید کردند.
✍ مدافع حرم همدانی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
🔺خاطرات مردم همدان از حاج قاسم سلیمانی
«صدام، عزّت را ببین»
در جلسهای، نظامیها و ژنرالهای روسیه برای انجام عملیات برنامهریزی میکردند. فرمانده روسی با چند نفر که طراحی آن منطقه را انجام میدادند، مشورت و تبادلنظر کرد. مترجمی بود که حرفهای آنها را به عربی ترجمه میکرد. حین توضیحات ژنرال روس، حاج قاسم وارد اتاق شد و همه به احترام ایشان از جا بلند شدند. بعضی از فرماندهان رژیم بعث عراق که قبلاً توبه کرده بودند و به جبهه مقاومت پیوسته بودند هم حضور داشتند.
من با خودم گفتم صدام کجایی عزّت را ببینی که مال خداست نه کدخدا. همه منتظر توضیحات سردار شدند و کسی جلو نرفت تا روی نقشه درباره عملیات توضیح بدهد.
حاجی رو به فرمانده کرد و از وی خواست درباره عملیات توضیحاتی ارائه بدهد. سردار بعد از حرف های او، نظرها و راه حلهای خودش را گفت. برایم جالب بود که سردار وجب به وجب منطقه را شناسایی کرده بود و با دقت و اطلاعات کامل صحبت میکرد. همه فرماندهان ارشد جبهه مقاومت حرفهای حاجی را تأیید کردند.
✍ مدافع حرم همدانی
📚 برگی از کتاب «#ابرقدرت_خداست»
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani