eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
11.9هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
18.5هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شب عروسی با همسرم رفتیم پیش تمام شهدای گمنام یزد دوست و رفقای بسیجی و کنگره ای رو هم دعوت کرده بودم امیر حسین که به دنیا اومد خانواده گفتن شاید دلش گرم بشه و بیشتر اینجا بند بشه اما اینطور نشد دلم گرم بود از حضور بچه م اما تو دلم آتیش بود به خاطر اعتقاداتم همون اول به همسرم گفتم زندگی با من یه زندگی معمولی نیست میدونست سرباز مطیع ولایتم میدونست تو راهی پا نمیذارم که ذره ای ناراحتی حضرت آقا توش باشه. همسرت که حسینی باشه تو رو ظهیرت میکنه بی هیچ مخالفتی از جانب همسرم به سوریه رفتم امیرحسین نه ماهه بود که لباس رزم پوشیدم . 99 روز سوریه بودم حسابی دلتنگ امیر حسین بودم به حاج آقا آیت اللهی از علمای بزرگ یزد گفتم دعا کنید شهادت نصیب و روزیمون بشه. حاج آقا گفتند از خدا میخوام که مثل حبیب بن مظاهر بشید و منم گفتم لذتی که علی اکبر سید الشهدا از شهادت برد هرگز حبیب نبرد. پنجاه و سه روز تو کاظمین بودم و تقریبا ۹ ماه تو سوریه اسم مستعارم عمار بود. بین بچه ها معروف بودم به حاج عمار تو سوریه فرمانده ی تیپ هجومی سید الشهدا بودم یه فرمانده برای اینکه موفق باشه هم باید مشروعیت داشته باشه و هم مقبولیت. من برای فرماندهی محور ها که انتخاب میشدم مشروعیت پیدا می کردم اما مقبولیتم تو دلای نیروهام بود. شانزده آبان ۹۴ شمال سابقیه عملیات داشتیم. پا به پای نیروهام و کنارشون می جنگیدم و هدایتشون می کردم طلوع آفتاب که رسید،آفتاب سعادت من هم تابیدوشهید شدم از آخرین وداعم ۹۹ روز میگذشت* 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
*فرماندهان عراقی چه لقبی به شهید چیت‌سازیان دادند؟ درعملیات مسلم بن عقیل با اینکه بیش از۱۷ سال سن نداشت ۱۴۰ نفر از نیروهای بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند. علی چیت سازیان با تشکیل لشکر انصار الحسین (ع) به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد ودر بیشترعملیاتی که از سوی رزمندگان اسلام برای مقابله با متجاوزان صورت می‌گرفت شرکت کرد.عملیات والفجر۲، والفجر ۵، والفجر ۸ از جمله این عملیات‌ها بودند. او چند بار در عملیات‌ها مجروح شد اما هربار با جدیتی بیشتر و عزمی راسخ‌تر به جبهه باز می‌گشت. او همانند فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با وجود اینکه مسئولیت سنگین فرماندهی اطلاعات وعملیات لشکر انصارالحسین(ع) را به عهده داشت ولی هیچ گاه از نیروهای مخلص بسیجی دور نمی‌شد در مواقع عملیات با اینکه اوماموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود، از قبل انجام داده بود اما به برداشتن اسلحه و حضور در عملیات به یاری رزمندگان گردانهای عملیاتی می‌شتافت.علی چیت سازیان در عملیات کربلای ۴و۵ نیز به عنوان فرمانده محور عملیاتی لشکر انصارالحسین (ع) به مبارزه با دشمنان پرداخت ورشادت‌هایی را از خود به یادگار گذاشت. 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
عباس دانشگر پنجم مهر 1390 وارد دانشگاه امام حسين(ع) شد و رخت رزمندگي به تن كرد. دوراني را شروع كرد كه او را تا شهادت بالا برد. «هميشه مي‌گفت نكند ما به اندازه‌اي كه حقوق دريافت مي‌كنيم به همان اندازه كار نكنيم؟ همين كه در سپاه خدمت مي‌كنيم و توفيق خدمت در اين نهاد انقلابي را داريم بايد خدا را شاكر باشيم و حقوق و مزايا كمترين چيز براي ماست.» حضور شهيد دانشگر در جبهه سوريه از جذاب‌ترين بخش‌هاي كتاب است. او كه 23 بهمن 1394 دختر عمويش را به همسري برگزيده بود، كمتر از سه ماه بعد در اول ارديبهشت سال 1395 عازم سوريه شد: «پشت بيسيم شنيديم كه يكي از نيروهاي جبهه النصره پارچه‌اي به دست گرفته و روي خط خودنمايي مي‌كند. عباس، قناسه (دراگانوف) درخواست كرد. با قناسه او را زد و به درك واصل كرد.» 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
از ویژگی‌های بارز شهید خوش‌رویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان می‌کرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بی‌اطلاع بودند. ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی‌الرضا (ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بی‌کرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیخته‌ای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود. سید حسن مبارز یکی از شاگردان خارجی وی که در جامعه المصطفی تحصیل می‌کند در شعری که برای استاد شهیدش محمدمهدی مالامیری سروده است، به این نکته اشاره نمود: همواره مهر بودی و آبان نداشتی / دریای بی‌کرانه که پایان نداشتی ای چهار فصل زندگی‌ات، عاشقانه سبز / گل بودی و بهار، بیان نداشتی ای از جهان رها و گرفتار درد عشق / جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی امروز صبح به من گفت زندگی / کاری به کار عالم امکان نداشتی با ما بگو حقیقت پنهان خویش را / آری (خودش) همیشه نمایان نداشتی در لحظه‌های عاشقی‌ات، نیمه‌های شب / آيا تو از بهشت فراخوان نداشتی؟ تحولات کشورهای اسلامی از نوجوانی برایش اهمیت فراوانی داشت، اما جنایات فجیع گروه‌های افراطی و تکفیری و حرمت‌شکنی‌ها بی‌شرمانه آن‌ها آرام و قرار را از او ربوده بود. .... 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
من که یک شناخت قبلی نسبت به مسلم داشتم و همیشه هم دوست داشتم همسرم پاسدار باشد بله را دادم و در هوای سرد ۲۸ دی ماه سال ۸۵ من و مسلم سر سفره عقد ساده و بدون تجملات اما زیبا نشستیم. من آن زمان کلاس سوم دبیرستان بودم و می توانم بگویم بهترین دوران زندگی‌ام دو سال نیم عقدمان بود، همیشه در حال گردش بودیم و اکثر اوقات پاتوق‌مان گلزار شهدا و کنار قبور مطهر شهدا بود. ظهرها که می خواستم از مدرسه برگردم اگر مسلم سر کار نبود، دم در مدرسه منتظرم می ایستاد تا با هم به خانه برگردیم و خیلی هم در درس خواندنم کمکم می کرد. حتی ثانیه ای نمی توانستیم دوری یکدیگر را تحمل کنیم و بیشتر اوقات به من می گفت: خانم دوست دارم برای همیشه در کنارم باشی. ۲۱ آبان سال ۸۸ رفتیم زیر یک سقف تا زندگی زیبا و شیرین را با یکدیگر بسازیم. شهادت مسلم رابط بین تیپ المهدی زرهی اصفهان بود، موقع استراحت بود که تانک آنها را با موشک زدند، سه تا از رزمنده‌ها همان جا داخل تانک شهید می‌شوند و ترکش به مسلم هم اصابت می‌کند، خودش می‌رود داخل آمبولانس می‌نشیند و از خون‌ریزی زیاد بی‌هوش می شود و ترکش پشت گردنش را داخل بیمارستان عمل می‌کنند و دو روز هم در بیمارستان زنده بوده و به دلیل خونریزی داخلی به شهادت می‌رسد. در تاریخ ۳۰ مهر سال ۹۴ زندگی مسلم در این دنیا تمام می‌شود و در نزد پروردگارش در ردیف بهشتیان «عند ربهم یرزقون» قرار می‌گیرد.* 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
عشق به زندگی بعضی از انسان‌ها از زندگی سیر هستند، به واسطه مشکلاتی که دارند و تمایل چندانی به ادامه زندگی ندارند، انگار هدف و برنامه خاصی برای زندگی ندارند. اما ابوالفضل اصلا این طور نبود. آدمی نبود که فقط به دنبال این باشد که برود و جان خود را از دست بدهد و همه بگویند که شهید شده، اتفاقا خیلی هم عاشق زندگی کردن بود. خیلی وقت‌ها از برنامه‌های خود برای پنج سال آینده حرف می‌زد. آدمی نبود که یک جا بنشیند. برای تک تک لحظه‌هایش برنامه داشت شور زندگی به تمام معنا در وجودش تجلی داشت این طور نبود که از زندگی سیر باشد و در این مسیر قدم بردارد. آقا ابوالفضل قبل از رفتن سعی کرد از پسرمان علی رضایت ضمنی بگیرد. بارها پیش می‌آمد که به علی می‌گفت:علی آقا بابا بره سوریه مدافع حرم بشه؟ علی هم می‌گفت: بله! در حال حاضر هم با کلام کودکانه اش می‌گوید بابام رفته مدافع حرم شده. پسرم به تازگی یاد گرفته که نام پدرش را درست تلفظ کند، اگر ابوالفضل بود، حتما از شنیدن نامش از زبان علی خیلی خوشحال می‌شد. یادم می‌آید یک بار که از سوریه زنگ زده بود و با علی صحبت می‌کرد با کلی شوق و ذوق به من گفت علی در این مدتی که من نبودم چقدر شیرین زبان شده است. راوی: همسرشهید .... 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
صحبتی با فرزندانم (محمدطاها و محمدحسین) سلام عسل های گلم که با تمام وجود شما دو گل محمدی را دوست دارم و برای شما از خداوند صبر در برابر مشکلات که بعد از من با تمام ناملایمات بر شما خواهد گذشت، طلب می نمایم. پسرهای گلم به خوبی درس و تلاش در مسیر حق را فراموش نکنید و همیشه مثل کوه پشت مادرتان بایستید و باعث افتخار خانواده و کشور گردید. و شما را از تبری از دشمنان که رهبر از آن ها نهی کرده توصیه می کنم و همیشه در مسیر اسلام و انقلاب حرکت کنید و یاور رهبری عزیز باشید که راه او راه حسین(ع) است. در زندگی خمس و زکات را فراموش نکنید که من هر چیزی از این دنیا دارم از خمس و زکات و کمک به دیگران است. خدایا این دو گل محمدی را حفظ کن خاطره از شهید یه روزی جمال اومد پادگان گفت سپاه داره استخدام می کنه اگه اجازه بدین مرخصی بگیرم برم کارهای جذب انجام بدم. ما به شوخی گفتیم آخه تو می خوای بیای تو سپاه چکارکنی خواستیم کمی سربه سرش بزاریم، اون هم برگشت درجواب به من گفت دوست دارم پاسدار بشم، می خوام بیام فرد موثری برای سپاه بشم ومن گفتم آخرش چی جمال به من نگاه کردوخندید... آخرش هم شهادت هست دیگه . ..... 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani
اواسط شهریور ماه بود که تصمیم به رفتن گرفت، وصیتنامه اش را هم نوشت و به رسم امانت به پدر سپرد تا اگر برنگشت دستخطی برای آن ها به یادگار گذاشته باشد. از زیر قران رد شد و رفت و از همه چیز دل کند و مادر و پدر و برادرش برایش آرزو های خوب کردند. به راپل و کوه‌نوردی خیلی علاقه داشت و برای آموزش سلاح نیز می‌رفت. از دوران کودکی به دنبال نقاشی و درس عربی و قرآن بود. سوریه هم که رفته بود در آنجا با بچه‌ها عربی صحبت میکرد. به زبان عربی تسلط کامل داشت و در خانه هم اخبار را به زبان عربی گوش میداد. رسول به ولایت و حضرت آقا و دفاع از حریم ولایت خیلی علاقه داشت. وقتی از همان ابتدا در خط ولایت بود در انتها نیز به دفاع از حریم ولایت رفت. چه ولایتی بالاتر از امام حسین(ع) که از حریم خواهرش دفاع کند و این هم نتیجه‌اش بود که به مقام شهادت رسید. شهید رسول خلیلی بصیرت دینی داشت و مطیع حرف پدر و مادرش بود. از ایشان مشورت می گرفت و راهکار می‌خواست حتی در انتخاب دوست و رفیق. در تشییع جنازه‌اش سیل جمعیت، همه از قشر جوان و دوست و همکار و همکلاسی‌های خودش بودند. به رعایت حلال و حرام اهمیت زیادی می‌داد. روزی که فردای آن عازم سوریه بود، خمس مالش را حساب کرد. در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر فعال بود. یکی از دوستانش می‌گفت بعد رسول کسی نیست که به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن. ... 📍قرارگاه سلیمانی👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @ghasem_solaymani