پايگاه رشيديه پايگاه موشکي عراق است که از آنجا «دزفول» را مي زند. «گردان کميل» انتخاب شده براي پاک سازي پاسگاه. کانال را که پاک سازي مي کنند همانجا زمين گير مي شوند. دوشکاها و تانک هاي عراق مستقيم جاده را مي زنند😓. روز سوم، ارتباط کميل با مقر قطع مي شود. آخرين حرف را به « #حاجهمت» مي زنند:📞 حاجي به امام(ره) بگو ما عاشورايي جنگيديم✌️ و #حاجهمت شايد آنسوي بي سيم📞 فقط مي تواند سر بکوبد به جعبه هاي فشنگ و اشک بريزد😭. نه آب مي رسد نه غذا. ده، دوازده نفري با يک قمقمه سر مي کنند، فقط در حدي که لبشان تر شود. نارنجک ها هم تمام شده، عراقي ها که وارد کانال مي شوند اکثر بچه ها از تشنگي شهيد شده اند😭 بقيه را هم تير خلاص مي زنند. بچه ها در قتلگاه مي مانند براي هميشه، والفجر يک هم تمام مي شود. قتلگاهي پر از لب هاي تشنه و پر از لاله هايي که سال ها بعد نيز با يک سوراخ در جمجمه هاي پر از گل پيدا مي شوند، و مي شوند «شهيد گمنام».😔💔
به یاد شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت🕊🕊🕊
⭕ روایت سردار سلیمانی از آخرین دیدار با #شهیدهمت 💢
جزیره مجنون تحویل لشكر ۲۷ محمد رسولالله ص بوده و حالا بعد از دو هفته هر چه زده بود به در بسته خورده و چند گردانش هم منهدم شده بودند😞 همین هم باعث شد بنشیند پشت موتور🏍 و برود مقر لشكر ۴۱ ثارالله ع و صحبت با فرماندهشان قاسم سلیمانی روایت حاج قاسم از این جلسه جالب است «بعدازظهر ۱۷ اسفند بود كه دیدم #حاجهمت با سر و وضعی كاملا خاكآلود و ژولیده به سنگر آمد🙁 از من درخواست تعدادی نیرو كرد تا بتواند خط خودش را نگه دارد گویا بیشتر نیروهایش شهید و مجروح شده بودند یك گردان در انتهای جنوبی جزیره مجنون داشتیم به مسؤول اطلاعات عملیات لشكر گفتم با همت برود و یك گروهان را در اختیار همت قرار دهد » و این آخرین دیدار همت بوده💔
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
هدایت شده از ،
یک شب که در مقر بودیم یکی از بچه ها با عجله خودش را به ما رساند و گفت: یک نفر از بالا صدا می زند که من می خواهم بیایم پیش شما. #حاج_همت کیست ؟!سریع بلند شدیم و خودمان را به محل رساندیم تا ببینیم قضیه از چه قرار است.گفتیم که شاید کلکی در کار است و آن ها می خواهند کمین بزنند😒. وقتی به محل رسیدیم فریاد زدیم : اگر می خواهی بیایی نترس!بیا جلو!گفت:من #حاج_همت را می خواهم!😢گفتیم:بیا تا ببریمت پیش #حاج_همت با ترس و دلهره و احتیاط جلو آمد.🙁 وقتی نزدیک رسید و دید که همه پاسدار هستیم جاخورد.فکر کرد که دیگر کارش تمام است ولی وقتی برخورد خوب بچه ها را دید کمی آرام گرفت🙂.او را پیش #همت بردیم.پرسید: #حاج_همت شما هستید همت گفت بله خودم هستم.☺️آن مرد کرد پرید جلو و دست همت را گرفت که ببوسد. همت دستش را کشید و اجازه نداد.آن مرد دوباره در کمال ناباوری پرسید:شما ارتشی هستید یا سپاهی؟ همت گفت: #ما_پاسداریم.😊او گفت:من آمده ام پیش شما پناهنده شوم قبلا اشتباه میکردم.رفته بودم طرف ضد انقلابها و با آنها بودم , ولی حالا پشیمانم.😢 همت گفت:قبلا از ما قهر کرده بودی.حالا هم که آمدی خوش آمدی.ما با تو کاری نداریم و به تو امان نامه میدهیم.و بعد #همت او را در آغوش کشید و بوسید و گفت: فعلا شما پیش سایر برادرهایمان استراحت کن تا بعد با هم صحبت کنیم.🙂آن مرد مسلح بود. #همت اجازه نداد که اسلحه اش را از او بگیریم و او با خیال راحت در میان بچه ها نشست.شب همت با او صحبت کرد از وضعیت ضد انقلاب گفت و سعی کرد تا ماهیت آنها را برای او فاش کند.
آن مرد گفت:راستش خیلی تبلیغات میکنند.میگویند که پاسدارها همه را میکشند همه را سر میبرند خلاصه از این حرفها.😒 #همت گفت:نه! اصلا این حرفها حقیقت ندارد . #همه_ما_پاسدار_هستیم و صحبت می کنیم آن مرد محو صحبت های #همت شده بود.وقتی این جملات را شنید , به گریه افتاد. #همت پرسید: برای چه گریه می کنی ؟گفت: به خاطر این که در گذشته در مورد شما چه فکرهایی میکردم.😞 #همت گفت:دیگر فکرش نکن حالا که برگشته ای عیب ندارد.🙂او گفت: من هم میخواهم پاسدار شوم. #همت گفت: اشکالی ندارد.پاسدارباش.اگر اینطوری دوست داری از همین لحظه به بعد تو پاسدارباش.🙂آن شخص با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شد. رفتار و برخورد #همت چنان تأثیر عمیقی بر او گذاشت که یکی از نیروهای خوب و متعهد شد و در همه جا حضور فعال داشت👌. او بعد از مدتی در عملیات محمد رسول الله (ص) شرکت کرد و شهید شد🕊 . بچه ها به او لقب #حر_زمان داده بودند . پس از این ماجرا تعداد دیگری از ضد انقلابیون فریب خورده هم آمدند و خود را تسلیم کردند. جالب این که آن ها هم در لحظه ورود سراغ #حاجهمت را می گرفتند.☺️🌹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e