#برگی_از_خاطرات
🌴برای انجام یک دوره آموزش #غواصی رفته بوديم قشم. چند روزي كه گذشت و جاهای مختلف رفتيم و يه دوری تو پاساژا🏢 زديم و در نهايت شب آخر می خواستيم بريم يكى از مراكز خريدِ معروف #قشم
🌴به مسعود گفتم که بیا باهم👥 بریم خرید من هر چی گفتم پاشو بريم، نميومد🚷 و دليلشم نمی گفت. و از اونجايی كه اگه نميومد به ما هم خوش نمي گذشت به حاجی گفتم كه #مسعود نمياد؛ شما بهش بگی نه نميگه.
🌴بعد از گفتن حاجی، بلند شد
وباكمال #عصبانيت به من گفت: اگه بيام و به گناه📛 كشيده بشم تو #مسوليتشو قبول ميكنی؟؟؟
🌴اون موقع خنديدم ولی الان وقتى ياد اون #حرف مسعود مى افتم، فقط گريه مى كنم😭 به حال خانم هايى كه #ارزش خودشونو نمى دونن و با پوشش نامناسب باعث به گناه افتادن جوونا🔞 ميشن.
🌴مسعود از #چشم هاش مراقبت کرد که خدا خریدارش شد. هرکس می خواد #راه_مسعود و بره یه راهش اینه که از چشماش👀 مراقبت کنه.
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_مدافع_حرم