eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
17.3هزار ویدیو
63 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
یـا حـیُّ یـا قیّوم.'🌱
مثل دیوانه عآشق که‌ به معشوق رسد کربلا .. بین دو گنبد چه دویدن دارد .. ✋🏻
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
مثل دیوانه عآشق که‌ به معشوق رسد کربلا .. بین دو گنبد چه دویدن دارد .. #سلام‌از‌راه‌دور✋🏻
•• راز جاودانگی امام‌حسین‹ع› در آن است ڪه تمام عشق‌های کوچڬ تر را به پاۍ بزرگترین عشق ڪه میتوان متصور شد و ریختــ و آن عشق بود ..
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
. روندگان طریقت ره بلا سپرند رفیقِ عشق چه غم دارد از نشیب و فراز |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●💞☘● ❏السَّلامُ عَلیْڪ° یااَباعَبدِاللهِ الْحُسینِ الْمَظلوُم عَلیہِ السَّلام❏ ✦آرزوے دلِ من نوڪریِ درگهِ توست •من به خاڪِ قدمِ زائرِ تو مفتخرم ✦اربعین ڪاش مرا پاے پیاده ببرے •چه ڪنم باز هواے حرم افتاده سرم 🖋
Γ🕊✨ 🪴 پندارمااین‌است‌که‌ماماندھ‌ایم‌وشھدارفته‌اند، اماحقیقت‌آن‌است‌که‌زمان‌ماراباخودبرده است‌وشھدامانده‌اند...(:💔 🌱
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَآلِ مُحَمَّد.'🌱
| جمعه.. بیا ڪه بی‌تو؛ قنوتــ شاخه‌ها؛ اجابتی جز غروب تلخِ خزان ندارد ..
Γ📲🍃•• | | وسوگندبه‌نامت‌که‌... توآرام‌منی♥️!' سرداردلها🙂✌️🏼 ‌
یـا ذَاالْجلالِ وَ الْاِکرام.'🌱
‹اللّٰهم لا تَکِلنی اِلـی خَلقِڬ› +خدایـا مرا به بندگانتــ وا مگذار .. ۲ @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|  وَ الشِّفاَّءَ فى تُرْبَتِهِ  | جهان، اقیانوسِ درد است و تُربتَت درمان... أدْرکْنـــا یا سَفينَةَ النَّجاة ... ✨ ❤️ @ghasem_solaymani
اگر کسی صدای رهبر خود را نشنود به طور یقین صدای امام زمـانِ(عج) خود را هم نمی‌شنود،و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبری نظام باشد...! |@ghasem_solaymani
ماجرای اولین درگیری سردار سلیمانی با پلیس در 20 سالگی محرم سال 55 اولین درگیری با پلیس را تجربه کردم،‌ روز عاشورا بود که معمولاً در این وقت به امامزاده سید حسین در جوپار (شهری ییلاقی در بخش مرکزی شهرستان کرمان)می رفتیم، برای سر زدن به دوستم به هتل کسری آمده بودم،‌ هوا گرم بود و هر دو ما از پنجره ساختمان پایین را نگاه می کردیم. آن طرف خیابان در مقابل ما شهرداری و شهربانی کرمان بود، دختر جوانی با سرِ برهنه و موهای کاملاً بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود، در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد، این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد، بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با آو گرفتم. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم، آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت، با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم، خون از بینی اش فواره زد! پلیس راهنمایی سوت زد، دو پاسبان به سمت ما دویدند،‌ با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم، زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند، قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند.  زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود، حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم...»
تو سینه زدی و عرش اللهی شد جایگاهت ما هم سینه زدیم . . . نوڪری تو ڪجا و نوڪری ما 💔🥀. . . | @ghasem_solaymani