#شهیدانه💌
گفتم کجا؟
گفتا [بهخون]
گفتم:چـــرا؟!
گفتا:[جنون]
گفتمچهوقت؟!
گفتا:[کنون]
گفتم:مرو...
خندید و
رفت...
رفت...
رفت...
#برگی_از_خاطرات
🌴برای انجام یک دوره آموزش #غواصی رفته بوديم قشم. چند روزي كه گذشت و جاهای مختلف رفتيم و يه دوری تو پاساژا🏢 زديم و در نهايت شب آخر می خواستيم بريم يكى از مراكز خريدِ معروف #قشم
🌴به مسعود گفتم که بیا باهم👥 بریم خرید من هر چی گفتم پاشو بريم، نميومد🚷 و دليلشم نمی گفت. و از اونجايی كه اگه نميومد به ما هم خوش نمي گذشت به حاجی گفتم كه #مسعود نمياد؛ شما بهش بگی نه نميگه.
🌴بعد از گفتن حاجی، بلند شد
وباكمال #عصبانيت به من گفت: اگه بيام و به گناه📛 كشيده بشم تو #مسوليتشو قبول ميكنی؟؟؟
🌴اون موقع خنديدم ولی الان وقتى ياد اون #حرف مسعود مى افتم، فقط گريه مى كنم😭 به حال خانم هايى كه #ارزش خودشونو نمى دونن و با پوشش نامناسب باعث به گناه افتادن جوونا🔞 ميشن.
🌴مسعود از #چشم هاش مراقبت کرد که خدا خریدارش شد. هرکس می خواد #راه_مسعود و بره یه راهش اینه که از چشماش👀 مراقبت کنه.
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_مدافع_حرم
4.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طواف پیکر مطهر شهید بی سر مدافع حرم، شهید اصغر پاشاپور در حرم امام رضا(علیه السلام)
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بابا آقای اصغر زشته! منو میخوای بترسونی به خاطر دو تا گلوله؟
"آخرین دیالوگ ماندگار سپهبد قاسم سلیمانی با اصغر پاشاپور...."
📝 شهید آقای اصغر
🔹ادب کردی فرمانده. «آقای اصغر»چه ترکیب بدیع و معصومانه ای .. انگار نه انگار که سرداری، فرمانده ای، رشیدی، بزرگی.. آقای اصغر که می گویی آدم دلش قنج می رود از این همه فروتنی و ادب و احترام که به سربازت داری.
🔸راستی دیدی آقای قاسم؟ دیدی آقای اصغر هم مردی نیست که از چهار تا گلوله بترسد؟
🔹دوستت دارم آقای اصغر.. دوستت دارم مرد رشید ندیده و نشناخته.. دوستت دارم بهترین ِ سربازهای کشور. دوستت دارم دلیرترین دلاوران تاریخ این میهن
#چادرانہ🎈.•
.
وقتۍ دخترڪ بدحجاب شهر
چشمهـارابه دنبال خودمۍڪشاند
.
چــاڋرم را عاشقانہ تر مۍپوشم...
.
چـــاڋر یعنۍ من آرامش مۍخواهم✨
.
@Maddahionlinمداحی آنلاین - دلتنگم آه ای سامرا - میثم مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
3.63M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
🌴دلتنگم آه ای سامرا
🌴دلتنگ آن صحن و سرا
🎤#میثم_مطیعی
⏯ #واحد
👌بسیار زیبا
#شهادت_امام_هادی(ع) 🏴
#تسلیت_باد💔
♦️۲ اسفند ماه حاج قاسم سلیمانی در مصلی بابل ...
✍مهدیه رجاییفر دختر شهید مدافع حرم با بیان خاطرهای از دیدارش در اسفندماه سال گذشته با سردار شهید سلیمانی میگوید: "
در یادواره شهدای بابل ابتدا به دیدارشان رفتم بعد از آن دلنوشته خواندم، وقتی به حضورشان رفتم ایستادند و دستشان را روی سینهشان گذاشتند من تعجب کردم و گفتم من دختر کوچک شما هستم گفتند البته که دختر کوچک من هستید... من به خاطر پدرت که چنین دختری بزرگ کرده میایستم؛ خیلی برایم جالب بود که یک سردار پرابهت چگونه مرهم دل دختر شهید میشود.... در دیدار خصوصی که به حضورشان رسیدیم گفتم: ما دلمان به شما و حضرت آقا قرص است خندیدند و سرشان را تکان میدادند؛ گفتم از خانطومان و بابام خبری ندارید، ما فرزندان شهدا خیلی منتظر هستیم
گفتند مطمئن باش باباتونو برمیگردونیم، چون گریه کرده بودم برای اینکه دلجویی کنند یک انگشتر به من و به مادرم و برادرانم دادند.. در دیدار به سردار گفتم اگر ممکن است نصیحتم کنید گفتند که برایت کتباً کنار عکس بابات نوشتم که باباتم شاهد باشه..."
✍ روایت خاطره
گمان کردم برای بازدید از فروشگاه سپاه آمده ، چرخی زد ، برخی قیمتها را پرسید؛ رفت. چند روز بعد فهمیدم آمده بوده برنج بخرد ؛ پول کافی نداشته. فرمانده ارشد جنوبشرق کشور، فرمانده سپاه منطقه شش ، فرمانده قرارگاه قدس و فرمانده لشکر ثارالله بود آنموقع.
#شهید_سلیمانی
💚روایت یک خاطره
✍در یکی از سفرها به تهران در هواپیما با "حاج قاسم"بودم. او کیف دستی اش را باز کرد و یک نان درآورد و آن را بین دوستان تقسیم کرد و لحظه ای بعد به پیرمردی که با دخترش در هواپیما بود،دستبندی هدیه داد. برام جالب بود که او همیشه در کیفش چیزی برای محبت کردن به مردم در اختیار دارد. حاج قاسم در فلسطین با ما برای نماز صبح بیدار می شد و پشت سر امام جماعت سنی بر روی مهر،نماز می خواند و برای همه ما این رفتار عادی بود و هر شخصی عقید ایمانی خودش را داشت و برای اسلام تلاش می کرد. حاج قاسم سلیمانی شخصا در جنگ های غزه حضور داشت و با رزمندگان مقاومت شب زنده دار بود و با شدت حملات، برای آنان نگران می شد.