eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
676 عکس
168 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
به شهر غربت،زغصه جان دادي غريب و بي ياور،ياحضرت هادي(ع) به ياد شهر،مدينه گرياني تو پاره ی قلب پور سلطاني (آه واويلا) تو را می بردند غريب و سرگردان شبانه تا بزم شراب نامردان ولي نكرده كسي تماشايت نخورده چوبي به روي لبهایت (آه واويلا) ميانه خانه تو را كفن كردن زتن لباست را كه در نياوردن سلام ما بر تني كه عريان شد تمام گيسوي او پريشان شد (آه واويلا) @karimegharib
صاحب الزمان(عج) گریز روضة امام هادی علیه السلام ای طبیبا نظری کن دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا قدر یک سال فقط گریه بدهکارم من کرمی کن بپذیر عمر بدهکار مرا پهن کردم سر راه تو بساطی ای دوست تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده اسرار مرا گردنی کج ، سرِ پایین ،به پناه آمده ام آخرِ سال تو سامان بدهی کار مرا آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی ؛ اِقرار ِمرا آخر کار شده شوق شهادت دارم پس به تأخیر میانداز تو دیدار مرا خاک جبهه چقدر بوی وصالت می داد کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد درشلمچه توببین شاهد گفتار مرا سامرا روضه به پا میکنی آقا ،تنها یاریِ خویش ببر دیدة خونبار مرا چِقَدَربی ادبی شد به امام هادی سخت کرده بخدا روضة او کار مرا جایِ معصوم مگر بزم شراب است ،آقا گوش کن روضة این قلبِ عزادارِ مرا توخودت گفته ای: خون گریه کنم هر جایی که بگویند غمِ عمة بی یار مرا وسط بزم شراب عمة ما گیر افتاد گفت :یارب برسان میر وعلمدار مرا آستین پاره حجاب سر وصورت می شد پیش چشمش به لبِ یار جسارت می شد @karimegharib
عن النبی(ص) انه قال: ان الله تبارک و تعالی نصب فی السماء السابعه ملکا یقال له الداعی، فاذا دخل شهر رجب ینادی ذلک الملک كل لیله منه الی الصباح: طوبی للذاکرین، طوبی للطائعین. و یقول الله تعالی: انا جلیس من جالسنی، و مطیع من اطاعنی، و غافر من استغفرنی، الشهر شهری و العبد عبدی و الرحمه رحمتی، فمن دعانی فی هذا الشهر اجبته، ومن سالنی اعطیته، و من استهدانی هدیته، و جعلت هذا الشهر حبلا بینی و بين عبادی، فمن اعتصم به وصل الی. رسول اکرم (ص) فرمود: خداي تبارك و تعالي در آسمان هفتم فرشته ای به نام داعی منصوب كرده است، هنگامي كه ماه رجب فرا رسد ، آن فرشته هر شب تا به صبح چنين ندا سر مي دهد : خوشا بر ذاكران ، خوشا بر اطاعت كنندگان؛ خداوند تعالي مي فرمايد: من همنشين هر كسي هستم كه با من هم نشيني كند، مطيع كسي هستم كه مرااطاعت كند، آمرزنده كسي هستم كه از من آمرزش طلبد. اين ماه، ماه من است؛ و بنده، بنده من؛ و رحمت، رحمت من. هر كس در اين ماه مرا بخواند، اجابتش مي كنم؛ هر كه از من درخواست كند عطايش مي كنم؛ هر كه از من هدايت طلبد هدايتش مي كنم؛ اين ماه را ريسماني ميان خود و بندگانم قرار دادم، هركس به آن چنگ زند، به من خواهد رسيد. اقبال الاعمال, جلد۲، ص۶۲۸ @karimegharib
*┄┅═✧﷽✧═┅┄* مراسم چهلمین روز در گذشت مادر عزیزمان حاجیه خانم ابوالحسنی 🔷جمعه یکم اسفند ۹۹ ساعت ۱۵ تا ۱۶ 🔶بهشت زهرا (س) قطعه ۲۳۱ ردیف ۸۸ شماره ۱۴ 🙏 با رعایت اصول بهداشتی شادی روح تمام نوکران و کنیزان اهل بیت علیهم السلام مخصوصا این مادر صلوات و فاتحه قرائت بفرمایید ‌ #اطلاع_رسانی_بفرمائید @karimegharib 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مناجات با خدا مخصوص لیله الرغائب و سحرهای ماه رجب و اعتکاف انشاالله بر کامِ من طعمِ رطب رسیده ماهِ خدا ماهِ رجب رسید زيباترين ماه خداست اين ماه هر ناله اي مشگل گشاست اين ماه اصلاً خدا باشد پِيِ بهانه تا بنده را راهش دهد به خانه اين ماه اذن ِ بندگي بگيريم از يار ، درسِ زندگي بگيريم جا دارد از دل عقده وا نماييم تا سفره هاي درد دل گشاييم آمد به گوشم نغمه منادی در خانه ات مارا تو راه دادی يك عمر پوشاندي تو عيب هايم تا يك سحر در كوي تو بيايم يك جمله گويم شرح حالِ يك سال از عيد فطر پيش تا همين حال با درد هجران ساختم الهي دارو ندارم باختم الهي شيطان به قلب غافلم كمين زد هر جا كه شد بار مرا زمين زد اين بنده روز خوش نديده بي تو كارش به رسوايي كشيده بي تو اما بدان دل خانة خدا بود شبهاي جمعه با تو آشنا بود گر بنگري مهمان اين حريمم ممنون لطف سيد الكريمم پير مناجاتي گرفت دستم پاي مناجات علي نشستم گر بر وصال تو تو كشيده مِيْلَم ممنون لطف ِصاحب كميلم با نور حق اين سينه منجلي شد دل مست نام مرتضي علي شد شاه نجف برده ز دل قرارم آوارة ايوانْ طلايِ يارم يار ببين آشفته حالي ام را بنما نظر دستان خالي ام را اما غمي ديرينه دارم اي دوست داغ حرم بر سينه دارم اي دوست ترسم كه بر خاك سيه نشينم کرببلا را من دگر نبينم من عبدم و آقاي من حسين است عشق دل شيداي من حسين است شبهاي جمعه مادري حزينه ناله زند با زخمهاي سينه برخيز از جا يارِ سربريده پهلو شكسته مادرت رسيده از عرش تا گودال گریه کردم رفتی تو تا از حال؛ گریه کردم دیدم در آن گرد و غبار،مادر آمد کنارت نیزه دار ،مادر با خنده بالای سر تو آمد تا آب گفتی نیزه بر گلو زد ای" نحر" گشته حق بده عزیزم خاک ِ بیابان بر سرم بریزم با نيزه سويت تاختند عزيزم حق تو را نشناختند عزيزم ای تشنه لب آبت چرا ندادند بر روی لبهای تو پا نهادند نام علي را تا كه برده اي تو از هر طرف يك ضربه خورده اي تو غصه نخور این ارثِ ماست مادر بر سینه تو جای ِ پاست مادر روضه بخوانم تا سحر...بُنی بوسیدنت شد درد سر بنی می آید از رگهای ِ نا مرتب سوزِ عطشهای لبانِ زینب @karimegharib
مناجات حال و احوال گرفتار تماشا دارد گریه ی عبـد گنـه کار تماشا دارد آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی چون ستاره به شب تـار تماشا دارد هر چه شد بین من و تـو ز همه پوشاندی آبروداریِ ستـّار تماشا دارد بـارها زیـر همه قـول و قـرارم زده ام دست گیریِ تـو هـر بـار تماشا دارد مهربـانی بـه گنـهکار بُــَود عادت تو کـَرم سفرۀ غفـّار تماشا دارد عاشق نیمه شب صحن و سرایِ نـجفـم حـرم حیـدر کـرّار تماشا دارد همۀ آرزویم یک سحر کرب و بلاست شب جمعه حـرم یـار تماشا دارد مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گلو گـریـه ها لحظۀ دیـدار تماشا دارد روضـۀ قحطی آب و لبِ عـطشان حسین گـوشۀ صـحن علمـدار تماشا دارد خاک ری را به بـهای سـر آقـا دادند زین جهت گریۀ بسیار تماشا دارد کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبـر پـرچم خیمۀ دلـدار تماشا دارد @karimegharib
زمزمه مناجات حسین جان.... الهی .... منم من . گنه کار. تویی تو . خطاپوش رسیدم . گرفتارِ. بگیرم. در آغوش الهی... ندیده. گرفتی. همیشه گناهم به دسته. کریمت. به گریه. نگاهم الهی... گناهِ زیادم ضرر زد به سالم شبیهِ شهیدان به فکر وصالم الهی .... به تیرِ محبت دلم را هدف کن مرا تو فدای امیرِ نجف کن علی جان ... تورا جان ِ زهرا تورا جانِ حیدر بحق ِ حسینت مرانم ازاین در حسین جان ... سلام ای کسی که عزیز ِ خدایی تو آقایِ عالم شهِ کربلایی حسین جان ... شب جمعه مادر به قدی خمیده ببوسد به گریه گلوی بریده بنی ... ازاین غم چه خاکی روی سر بریزم شهید ِ غریبم سرت کو ؟ عزیزم حسین جان... به پیش نگاهم به هم خورده مویت شد آخر بریده بریده گلویت حسین جان ... حرم بی اباالفضل ندارد پناهی ببین مانده زینب میان ِ سپاهی علمدار... چه بد با عمودی سرت را شکستند سرت را به زحمت روی نیزه بستند علمدار... زنی با حیاشد اسیر و گرفتار کشیده مسیر عقیله به بازار علمدار... @karimegharib