eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
658 عکس
154 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار قاسم نعمتی
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام من که مسموم جفایم ای خدا صادق آل عبایم ای خدا باغمم سرمیکنم یادمادر میکنم --------------------------- دشمن از کینه دو دستم تا که بست حرمت ریش سپیدم را شکست درمیان کوچه ها می کشددشمن مرا --------------------------- بی حیا، دل زارو مضطر می کند بدزبانی ها به مادر میکند سینه ام آزرده است آبرویم برده است --------------------------- در پی او چون اسیران می شوم باسرو پای برهنه میدوم زانوانم بی قرار من پیاده او سوار --------------------------- پیش طفلانم مرا شرمنده کرد هرچه من ناله زدم او خنده کرد خون چکید ازپای من شد همین آوای من --------------------------- نیمه شب آتش گرفته خانه ام گشته ویرانه دگر کاشانه ام بی قرارُ مضطرم من به یاد حیدرم @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام سفره دار روضه هاى کربلا افتادى از پا از کنار بستر تو ميرسد آواى زهرا (لحظهء آخر .ديده گريانى از غم مادر. روضه ميخوانى)2 غریب آقام آقام --------------------------- نيمهء شب بى حياها خانه ات اتش کشيدند اهل خانه ديده گريان در پى تو مى دويدند هر چه شد اما گرفتارى چنان حيدر نداری پشت در دلشورهء افتادن همسر نداری (مادرت زهرا بى هوا افتاد بر روى چادر جاى پا افتاد)2 غريب اقام اقام --------------------------- سر برهنه در ميان کوچه ها رفتى دل شب گريه ميکردى براى کوچه گردى هاى زينب بى کس و تنها دو دستش را به روى سر گرفته روى محمل هاى بى پرده غم معجر گرفته صحنه اى ديد و ناله اى سر داد رأس شاه از نى زير پا افتاد غريب اقام اقام @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام 🎙سبک منم آواره بین کوفه به جان اتش زد زهر کينه - زنم ناله با سوز سينه خدا حافظ شهر مدينه واويلا شدم راحت از داغ مادر - نميبينم با ديده تر درو ديوار کوچه دیگر واويلا واويلا - محاسن سپيد از غم بازويم عزادار ميخ درو پهلويم _زکوچه چه گويم من از تبار زهرا و حيدرم مرد غريب شهر پيمبرم روضه بخوانم با ياد مادرم يبن الزهرا اه و واويلتا --------------------------- شده خاکى موى سپيدم - ميان اتش ها چه ديدم به دنبال مرکب مى دويدم واويلا نبود عمامه بر سر من - کشيده ميشد پيکر من نخورده سيلى دختر من واويلا عاشورا چه ها بر سر عمه ام اوردند همان لشکرى که همه نامردند -به صحرا چه کردند با لب تشنه تا سر بريده شد عمه سادات قامت خميده شد تمام خيمه اتش کشيده شد يبن الزهرا اه و واويلتا --------------------------- کشيده شد معجر زسرها -پريشان زينب بين صحرا فقط ذکر لبها يازهرا واويلا ميان اتش دختر افتاد -به زيور چشم لشکر افتاد نگاهى به انگشتر افتاد واويلا واويلا به فکر غنيمت سواره افتاد نفس ها همه در شماره افتاد _دو گوشواره افتاد شبى شبيه ان شب نمى شود لايق بوسه هر لب نمى شود هيچ اسيرى زينب نمى شود يبن الزهرا اه و واويلتا @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد نامرد تا که دید عزیز مدینه ام بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد سجاده ام کشید و نماز مرا شکست با ضربه ای قیام نمازم سجود شد آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب آنچه سزای آل پیمبر نبود شد در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک در پیش دیده آتش خیمه شهود شد شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد اما میانِ کوچه بازار عمه رفت باعده ای ارازل واشرار عمه رفت دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید راهِ مرا به روضه ی کرببلا کشید در دستِ او محاسن من ریخته بهم بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند بی تربیت لباس مرا بی هواکشید گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید هرکس رسید نیزه ی خودراشکست ورفت هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید درقتلگاه عمه ی مارا کتک زدند تادست از گلوی تنی سر جدا کشید @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد با آنکه در مقابل خانه مرا زدند همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد اينجان ميان روز زمين خورد مادرم رويش عباى خويش امير عرب کشيد شهر مدينه شهر زمين خوردها شده سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد ميخواست داد عمۀ ما را در آورد آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد https://www.instagram.com/p/CPprD38BCP9/?utm_medium=share_sheet @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام با مقتدای شیعه بد رفتار کردند رفتارهای کوچه را تکرار کردند این بار هم بی درد سر ، حرمت شکستند اسباب ِ توهین ، غفلت ِ انصار کردند پا مِنبری ها که به فکر فرقه سازی؛ هر لحظه رویِ دین مردم کار کردند آقایِ ما غرقِ مناجات ودعا بود حمله به خانه از در ودیوار کردند گفتم در و دیوار یکباره دلم ریخت گویا دلم را مَحرمِ اسرار کردند سربسته؛ اهلِ بیت با یک عدّه عاشق در قتلِ مادر صحبتِ مسمار کردند آن شاخه ای که بار ِ سیبِ نوبری داشت با یک تکانِ بی هوا بی بار کردند پیرِ حرم را دست بسته می کشیدند پیشِ در وهمسایه او را خوار کردند مثلِ همین رفتار را روزِ دوشنبه پیش همه با حیدرِ کرار کردند یک روز آخر داد زد « لعنت به قنفذ» او و مغیره روز مارا تار کردند با آنکه عمری ذکرِ « حَرّم شیبتی » گفت مویِ سپیدش را اسیرِ نار کردند مویش بهم خورد وصدا زد : مویِ جدّم بازیِ دستِ چند نیزه دار کردند نیزه به نیزه صورتش تغییر می کرد رقصاندنِ سر نیزه را اجبار کردند تاصبح ، آن شب راه رفت وگفت : زینب گلهایِ مارا همنشینِ خار کردند از بعدِ عاشورا همه خون گریه کردیم ناموسِ مارا راهیِ بازار کردند بزمِ شراب وچشمِ خیره دور تا دور پرده نشین را واردِ تالار کردند @ghasemnemati_ir
علیه السلام علیه‌السلام علیه السلام علیه السلام 🎙نوحه به سبک قدیمی نسیمی جانفزا می آید دیده گریان شده هر عاشق در عزای امام صادق واویلا واویلا واویلا میان شعله با چشم تر ناله می زد بیاد مادر پا برهنه میان کوچه گریه کرده برای حیدر واویلا واویلا واویلا کربلایی بپا شد آن شب پابرهنه به پشت مرکب هر قدم تا زمین می افتاد ناله میزد مدد یا زینب واویلا واویلا واویلا به عشق تمام شهدا نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید بنی بنی واویلا شب جمعه شد و غوغا شد روضه خوان حرم زهرا شد پیش چشمان مادر ، گودال بر سر پیرهن دعوا شد واویلا واویلا واویلا @ghasemnemati_ir
🔰 حق آموزگار و معلم ✨ امام سجاد علیه السلام در رسالة الحقوق* خود فرمودند: 🔸وَ حَقُّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ التَّعْظِیمُ لَهُ وَ التَّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَیْهِ 🔸وَ أَنْ لَا تَرْفَعَ عَلَیْهِ صَوْتَکَ وَ أَنْ لَا تُجِیبَ أَحَداً یَسْأَلُهُ عَنْ شَیْ ءٍ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یُجِیبُ 🔸وَ لَا تُحَدِّثَ فِی مَجْلِسِهِ أَحَداً وَ لَا تَغْتَابَ عِنْدَهُ أَحَداً وَ أَنْ تَدْفَعَ عَنْهُ إِذَا ذُکِرَ عِنْدَکَ بِسُوءٍ 🔸وَ أَنْ تَسْتُرَ عُیُوبَهُ وَ تُظْهِرَ مَنَاقِبَهُ وَ لَا تُجَالِسَ لَهُ عَدُوّاً وَ لَا تُعَادِیَ لَهُ وَلِیّاً 🔸فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ شَهِدَ لَکَ مَلَائِکَةُ اللَّهِ بِأَنَّکَ قَصَدْتَهُ وَ تَعَلَّمْتَ عِلْمَهُ لِلَّهِ جَلَّ اسْمُهُ لَا لِلنَّاسِ 🔹حق استاد و معلم تو اين است كه به او احترام گذارى، محضرش را موقّر دارى، با دقت به سخنانش گوش بسپارى، رويت به او باشد و به او توجّه نمايى، 🔹صدايت را بر صداى او بلندتر نكنى، هرگاه كسى از او سؤالى كند تو جواب ندهى، بلكه بگذارى خودش جواب دهد. 🔹در محضر او با كسى سخن نگويى، در حضور او از كسى غيبت نكنى، اگر پيش تو از او بدگويى شود، از وى دفاع كنى. 🔹عيبهايش را بپوشانى، خوبيها و صفات نيكش را آشكار سازى، با دشمن او همنشينى نكنى و با دوستش دشمنى نورزى. 🔹هر گاه اين كارها را كردى فرشتگان خدا درباره ات گواهى دهند كه تو براى رضاى خداى بلند نام، نه براى مردم، نزد آن استاد رفته اى و دانش او را فرا گرفته اى. 📚 خصال ج۲ ص۵۶۷ * رسالة الحقوق در واقع نامه ای است که امام سجاد علیه السلام به یکی از یاران خود نوشتند و در آن‌ پنجاه حق را متذکر شدند که این نامه به رسالة الحقوق معروف شد. @ghasemnemati_ir