#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#بازگشت_به_مدینه
◼️ ای مدینه! ما با حسین "علیهالسلام" از پیش تو رفتهایم، اما بدون او برگشتهایم؛ ما را بی حسین "علیهالسلام" نپذیر...
وقتی که کاروان مخدّرات از سفر کوفه و شام به مدینه بازگشتند، در بدو ورود حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام قصیده بسیار لطیف و جانسوزی خواندند که چند بیت از آن را نقل میکنیم:
مَدِینَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِینَا *** فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا
▪️ای مدینه جدّ ما! به استقبال ما نیا که با حسرت و حزن آمدیم
وَ رَهْطُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْحَوْا ***عَرَایَا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبِینَا
▪️و ای رسول خدا! خاندان تو به صورت عریان در زمینهای گرم قربانی شدند و غارت گردیدند
وَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنُ لَنَا أَنِیسٌ***رَجَعْنَا وَ الْحُسَیْنُ بِهِ رَهِینَا
▪️مولایمان حسین انیس ما بود، ولی ما از کربلا برگشتیم اما حسین در گرو زمین کربلا ماند.
فَبَعْدَهُمُ عَلَی الدُّنْیَا تُرَابٌ *** فَکَأْسُ الْمَوْتِ فِیهَا قَدْ سُقِینَا
▪️پس بعد از آنان خاک بر سر دنیا که جام مرگ را در این مصیبت سر کشیدیم
وَ هَذِی قِصَّتِی مَعَ شَرْحِ حَالِی *** أَلَا یَا سَامِعُونَ ابْکُوا عَلَیْنَا
▪️و این قصه من با شرح حال من است؛ هان ای شنوندگان بر ما بگریید!
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۷
🔻 این قصیده بسیار نغر و جانسوز است و شرح کاملی از وقایع کربلا تا شام را بیان میدارد که سزاوار است اهل منبر و روضه مراجعه کرده و قصیده کامل را ملاحظه بفرمایند.
#حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها
#مطالب_حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها
#بازگشت_به_مدینه
⚫️ ای مدینه! ما با حسین "علیهالسلام" از پیش تو رفتهایم، اما بدون او برگشتهایم؛ ما را بی حسین "علیهالسلام" نپذیر...
🔺وقتی که کاروان مخدّرات از سفر کوفه و شام به مدینه بازگشتند، در بدو ورود حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام قصیده بسیار لطیف و جانسوزی خواندند که چند بیت از آن را نقل میکنیم:
🔺مَدِینَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِینَا *** فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا
🔺ای مدینه جدّ ما! به استقبال ما نیا که با حسرت و حزن آمدیم
🔺وَ رَهْطُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْحَوْا ***عَرَایَا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبِینَا
🔺و ای رسول خدا! خاندان تو به صورت عریان در زمینهای گرم قربانی شدند و غارت گردیدند
🔺وَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنُ لَنَا أَنِیسٌ***رَجَعْنَا وَ الْحُسَیْنُ بِهِ رَهِینَا
🔻مولایمان حسین انیس ما بود، ولی ما از کربلا برگشتیم اما حسین در گرو زمین کربلا ماند.
🔺فَبَعْدَهُمُ عَلَی الدُّنْیَا تُرَابٌ *** فَکَأْسُ الْمَوْتِ فِیهَا قَدْ سُقِینَا
🔺پس بعد از آنان خاک بر سر دنیا که جام مرگ را در این مصیبت سر کشیدیم
🔺وَ هَذِی قِصَّتِی مَعَ شَرْحِ حَالِی *** أَلَا یَا سَامِعُونَ ابْکُوا عَلَیْنَا
🔺و این قصه من با شرح حال من است؛ هان ای شنوندگان بر ما بگریید!
▪️ این قصیده بسیار نغر و جانسوز است و شرح کاملی از وقایع کربلا تا شام را بیان میدارد که سزاوار است اهل منبر و روضه مراجعه کرده و قصیده کامل را ملاحظه بفرمایند.
📖بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۷
#حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها
#مطالب_حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها
#بازگشت_به_مدینه
⚫️ ای مدینه! ما با حسین "علیهالسلام" از پیش تو رفتهایم، اما بدون او برگشتهایم؛ ما را بی حسین "علیهالسلام" نپذیر...
🔺وقتی که کاروان مخدّرات از سفر کوفه و شام به مدینه بازگشتند، در بدو ورود حضرت امّ کلثوم علیهاالسلام قصیده بسیار لطیف و جانسوزی خواندند که چند بیت از آن را نقل میکنیم:
🔺مَدِینَةَ جَدِّنَا لَا تَقْبَلِینَا *** فَبِالْحَسَرَاتِ وَ الْأَحْزَانِ جِئْنَا
🔺ای مدینه جدّ ما! به استقبال ما نیا که با حسرت و حزن آمدیم
🔺وَ رَهْطُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْحَوْا ***عَرَایَا بِالطُّفُوفِ مُسَلَّبِینَا
🔺و ای رسول خدا! خاندان تو به صورت عریان در زمینهای گرم قربانی شدند و غارت گردیدند
🔺وَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنُ لَنَا أَنِیسٌ***رَجَعْنَا وَ الْحُسَیْنُ بِهِ رَهِینَا
🔻مولایمان حسین انیس ما بود، ولی ما از کربلا برگشتیم اما حسین در گرو زمین کربلا ماند.
🔺فَبَعْدَهُمُ عَلَی الدُّنْیَا تُرَابٌ *** فَکَأْسُ الْمَوْتِ فِیهَا قَدْ سُقِینَا
🔺پس بعد از آنان خاک بر سر دنیا که جام مرگ را در این مصیبت سر کشیدیم
🔺وَ هَذِی قِصَّتِی مَعَ شَرْحِ حَالِی *** أَلَا یَا سَامِعُونَ ابْکُوا عَلَیْنَا
🔺و این قصه من با شرح حال من است؛ هان ای شنوندگان بر ما بگریید!
▪️ این قصیده بسیار نغر و جانسوز است و شرح کاملی از وقایع کربلا تا شام را بیان میدارد که سزاوار است اهل منبر و روضه مراجعه کرده و قصیده کامل را ملاحظه بفرمایند.
📖بحارالانوار ج۴۵ ص۱۹۷
مرثیه بازگشت کاروان آل الله به شهر مدینه
#بازگشت_به_مدینه
زبانحال زینب کبری سلاماللّهعلیها
آمدم از سفر، مدینه سلام
خسته و خون جگر مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیده ای با چه حال رفتم من
وقت رفتن غرورِ من دیدی
آن شکوهِ عبورِ من دیدی
محملم پرده داشت یادت هست؟
جای دستی نداشت یادت هست
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پرده دارم بود
علیِ اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت
کاروان آیه های کوثر داشت
روی دامان، رباب اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چگونه برگشته
با غمِ عالمین آمده ام
زینبم ، بی حسین آمده ام
ای مدینه خمیده برگشتم
زار و محنت کشیده بر گشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر روی دست پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست ناله ها کردم
دست بر سر تو را صدا کردم
از حرم سویِ او دویدم من
هر چه نادیدنی ست دیدم من
من غروبی پر از بلا دیدم
شاه را زیر دست و پا دیدم
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
پسر تو ز زین اسب افتاد
ضربه هایِ عمود کار دستش داد
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
بعد عباس قلبم آزُردند
تا زمین خورد ، معجرم بُردند
#قاسم_نعمتی
#ورود_مدینه
@ghasemnemati_ir