گفت: اینهمہحجاب،حجابمیکنیدچہفایدهاۍ
داره؟!🧐 گفتم:
فوایدشکہخیلیزیاده،امااگہبخوام
خلاصہبگم: خیابانهاامنتر،خانہهاگرمتر،زنان
ارزشمندترمیشوند . . .❤️:)!
#چادر
#حجاب
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
👑ادمین سمانه👑
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
«آغوش ترس» #پارت48 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 حلیه اومد پیش ما و بعد از احوالپرسی گفت:« بچه ها یکی با مامانم کار د
«آغوش ترس»
#پارت49
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
دستم رو شل کردم. اومدم دستم رو کلا وِل کنم سمانه سریع گفت:«ولش نکن کارش داریم.» منم دستمو سفت گرفتم. سمانه اومد جلوی آرشا و گفت:« چند گرفتی که اون کارو برای حامد انجام بدی؟ منظورم تصادفه.» آرشا خیلی سریع جواب داد:«بابا حامد رفیقمه. وقتی گفت ۴ماه اضافه خدمت خورده دلم براش سوخت. مفت انجام دادم براش.»
بعد از کلی دعوا دیگه صدای شکمم در اومده بود. خب ۳وقت غذا بود. با سمانه رفتیم خونه و طاهره جون هم غذا رو برای ما حاضر کرد. بعد غذا رفتم بخوابم.
باصدای گوشیم از خواب پریدم:
هانیه: بله؟
آرشا: کجایی؟! ساعت پنجه. مگه نمیخوای بریم پیش اون رمال؟؟
هانیه:آخ یادم رفته بود،بعدا خیلی خسته بودم خوابیدم.
تا سر کوچه مینو خانم آدرس دادم.
با آرشا زنگ رو زدیم.
حلیه: بله؟!
هانیه: من هانیه ام. همون که دو روز پیش اومده بود اینجا.
حلیه: آها بفرمایید.
در رو باز کرد و ما داخل شدیم. خیلی استرس داشتم. بعد از سلام و احوالپرسی مینو خانم مارو به داخل اتاق هدایت کرد و ما روی صندلی پشت میز نشستیم. ۲تا شمع روشن کرد و نور نارنجی کل اتاق رو فرا گرفت. مینو رو به من کرد و گفت:«خب خانم شفیعی، مشکلی پیش اومده؟ این آقا رو معرفی نکردید. حال خواهر زاده خانم توماسی(شراره) چطوره؟»
محو نقش بازی کردنش شده بودم. یه نفس عمیق کشیدم و گفتم:« ایشون دوست برادرم هستن. اگر امکان دارد یه فال قهوه برای من بگیرید.»
آرشا: نه! اگر میشه برای من اون فال قهوه رو بگیرید.
وایی نه! مینو از آرشا هیچ اطلاعاتی نداره¡
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🧡ادمین سمانه🧡
کپی از رمان ممنوع‼️
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
«آغوش ترس» #پارت49 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 دستم رو شل کردم. اومدم دستم رو کلا وِل کنم سمانه سریع گفت:«ولش نکن ک
اوضاع داره خیت میشه😱🤯
#رمان
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
👑ادمین سمانه👑
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
42.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر روح تمام شیعیان تیغ زدند
بر مردترین مردان جهان تیغ زدند
خورشید به سینه، ماه بر سر میزد
انگار به فرق آسمان تیغ زدند😔😔😔
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات
بر قامت بی سر شهیدان صلوات🖤🖤🖤
#زنگ_شهادت
#شاهچراغ
#شهدای_امنیت
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
👑ادمین سمانه👑
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
#انرژی_مثبت_ازطرف_اعضا
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
💫خـدایـا...
🍁چقدر لحظه های
💫با تو بودن زیباست است
💫الهی...
🍁مشگل گشای تمام
💫گرفتاریهای بندگانت باش
🍁مسیر زندگیشان را
💫همـوار کن
🍁و صندوقچه سرنوشت شان
💫را پرکن از سلامتی
🍁شبتون آرام
💫فرداتون بروفق مراد
♥♥
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
👑ادمین سمانه👑
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋سلام صبحتون پـر مهر
🌸به طلوع دوباره زندگی
🦋ســلام بـده و خـــدا را
🌸بخاطر دیدن روزی دیگر
🦋و امـیدی دیگـر شکـرکـن
🌸الهی امـروز
🦋پروانه ی خوش شانسی
🌸و لبخنـد بشینه رو گـل وجودتون
#صبح_بخیر
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6