eitaa logo
قبله از این طرف است
16.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
95 فایل
محك عشق در صحنه ي عمل است دغدغه ها، مطالبات و رهنمودهاي امامت را بگیر و بدان عامل باش تا يقين كنی اهل كوفه نيستي! ديگران را نیز آگاه کن تا شهر تو كوفه نباشد... 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
❌لازم نیست بدانند‏ در جماران امام می آمدند و بعد از نشستن با دست مبارک خود برای رزمندگان‏‎ ‎‏آجیل پر می کردند. من می گفتم: «اجازه بدهید پشت آن بنویسیم که این آجیل توسط‏‎ ‎‏امام پر شده است، چون رزمندگان خوشحال می شوند.» امّا ایشان می گفتند: «نه» لازم‏‎ ‎‏نیست.... 📚منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 226. راوی: زهرا مصطفوی ✨🕋@ghebleh
♨️ ایشان با نگاه تندی ما را ساکت می کردند‏... ⚜ امام خمینی از آن اول جوانی مقید بودند غیبت نکنند؛ حتی ما شاگردهای ایشان وقتی‏‎ ‎‏نزدشان می نشستیم، جرات نمی کردیم از کسی حرف بیاوریم، زیرا ایشان با یک نگاه‏‎ ‎‏تند در همان کلمه اول ما را ساکت می کردند. ایشان در این موارد یک وقار خاصی‏‎ ‎‏داشتند.‏ ‏‏ امام به چند چیز مقید بودند: نماز جماعت اول وقت، تهجد، غیبت نکردن؛ حتی‏‎ ‎‏در زمان جوانی آن وقت که هنوز عیال هم نداشتند دوستان ایشان می گفتند که حتی از‏‎ ‎‏گناه صغیر هم اجتناب می کردند.‏‎ 📚منبع: برداشت‌هایی از سیره‌ی امام خمینی (ره)؛ جلد سه، صفحه 292. 🎤راوی: آیت الله شهید محلاتی ✨🕋@ghebleh
☑️ 🔆به نقش مادر خیلی حساس بودند‏ امام روی نقش مادر در تربیت فرزند به خصوص در دوران کودکی طفل بسیار حساس‏‎ ‎‏بودند. در مراحل نوجوانی و رشد فرزندان، امام به تربیت فرزندان خیلی توجه داشتند و‏‎ ‎‏حتی فرزندان ذکور ایشان در کلاسهای درس امام شرکت می کردند و امام مشوق آنها بودند.‏‎ ایشان هیچگاه مانع تحصیل دخترانشان نمی شدند و آنها را تشویق هم می کردند. 📚منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد یک، صفحه 24. ✨🕋@ghebleh
🟢 ماشین بیاورید برویم زیارت‏ 🔸امام در مدت اقامت در مدرسۀ علوی یک شب اراده کردند بروند حضرت‏‎ ‎‏عبدالعظیم را زیارت کنند. 🔸فرمودند: یک ماشین بیاورید مرا سوار کنید و برویم زیارت.‏ ‏‏ما می دانستیم که به این سادگی امکان پذیر نیست. بالاخره یک شب عده ای را مسلح‏‎ ‎‏به داخل حرم فرستاده بودیم و تمام مناطق مهم را تحت کنترل گرفتیم و بعد امام را‏‎ ‎‏به وسیله ماشین حفاظت کردیم و رفتیم تا حرم عبدالعظیم(ع). 🔸تا لحظه ورود امام به‏‎ ‎‏حرم کسی نمی دانست جریان چیست. به محض اینکه فهمیدند امام به حرم آمده‏‎ ‎‏به قدری ازدحام جمعیت زیاد شد که دربازگشت ماشین را از داخل بازار به کنار در حرم آورده بودیم. 🔸 مردم آنچنان روی ماشین ریختند که برادر ابوالفضل توکلی‏‎ ‎‏راننده ماشین امام می گفت: «من به علت نبودن هوا احساس نفس تنگی کردم که با‏‎ ‎‏مشکلات فراوان توانستم ماشین را از آن شلوغی جمعیت خارج کنیم و به تهران‏‎ ‎‏برگردیم». 📚منبع: برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد 3، صفحه 26. راوی:محسن رفیق دوست ✨🕋@ghebleh
🔆 باید صورت به خاک بمالی‏ امام بارها به من می گفتند:‏ «اینکه می گویند بهشت زیر پای مادران است؛ یعنی باید این قدر جلوی پای مادر‏‎ ‎‏صورت به خاک بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد».‏‎ 📚منبع: برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد یک، صفحه 23. راوی: زهرا مصطفوی ✨🕋@ghebleh
🔶 خیلی به قانون منزل اهمیت می دهند گاهی یک چیزهای دیگر هم هست که قانون دولتی نیست، بلکه برای مردم یک قانون‏‎ ‎‏است. حالا فرض کنید اگر در خانه ما یک قانون باشد؛ مثلاً مادرمان یک قانون برای منزل‏‎ ‎‏وضع کرده باشد، ایشان حتماً رعایت می کنند. اگر احیاناً ایشان بیایند و بگویند من اینجا‏‎ ‎‏می خواهم بنشینم. اگر مادرمان بگویند: «نه، دیگر بنا به این نیست که اینجا کسی بنشیند»‏‎ ‎‏ایشان فوراً عمل می کنند.‏‎ 📚«برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 74» 🎤راوی: زهرا مصطفوی ✨🕋@ghebleh
🔆 فرزندان با تقوا تربیت کنید‏ یک روز در نجف که امام برای نماز به مسجد تشریف می بردند، خانم محترمی در حالت‏‎ ‎‏هیجان به سوی ایشان آمد و می خواست پاهای امام را ببوسد که آقا خیلی ناراحت‏‎ ‎‏شدند. شخص عربی که در کنار امام بود به آن خانم کمک کرد تا از روی زمین بلند شود.‏‎ ‎‏امام خطاب به آن خانم فرمودند: «دخترم اهل کجا هستی؟» گفت: ایرانیم و اهل شهر قم‏‎ ‎‏هستم. امام فرمودند: «خدا خیرتان بدهد. شما بروید و فرزندان خوب و برومند و با تقوا‏‎ ‎‏تربیت کنید که برای آینده مفید است.»‏‎ «برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره) ؛ جلد 1، صفحه 157» راوی: مصطفی کفاش زاده ✨🕋@ghebleh