eitaa logo
قبله از این طرف است
15.4هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
103 فایل
محك عشق در صحنه ي عمل است دغدغه ها، مطالبات و رهنمودهاي امامت را بگیر و بدان عامل باش تا يقين كنی اهل كوفه نيستي! ديگران را نیز آگاه کن تا شهر تو كوفه نباشد... 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🗳 | کمتر از ۲۰ دقیقه 👈 روایتی از حضور اول وقت رهبر انقلاب اسلامی در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری (بخش اول) 🔹️«ایران کشور مهمی است و شما در حال انتخاب یک رئیس جمهور هستید.» اینها را آلیسا جوهانسون روبین می‌گوید؛ روزنامه‌نگار کهنه‌کار آمریکایی. خانم روزنامه‌نگار که برای پوشش حضور اول وقت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خودش را به حسینیه امام خمینی(ره) رسانده و با ما حرف می‌زند. 🔹️بعد از مصاحبه جستجویی در اینترنت می‌کنم و به یکی از آخرین گزارش‌هایش در نیویورک‌تایمز می‌رسم. بهانه‌ی گزارش، حملات گاه و بیگاه حزب‌الله لبنان به مواضع ارتش عبری در شمال سرزمین‌های اشغالی است و موضوع محوری گزارش هم اینکه فقدان رئیس‌جمهور ایران تأثیری در ساختار و اقدامات منطقه‌ای ایران نداشته و ایران همچنان دارد برنامه‌ی خودش را پیش می‌برد. اینگونه بهتر مشخص می‌شود که چگونه قدرتی که از داخل ایران به منطقه و در ادامه به جهان سر ریز می‌شود، در نقاط راهبردی تأثیر می‌گذارد و دیگرانی در سایر رسانه‌ها متوجه این تأثیر می‌شوند: خوش‌تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث آلیسا و دیگران 🔹️این «دیگران» بیش از ۱۵۰ عکاس، خبرنگار و تصویربردارند از آلمان و آمریکا و استرالیا و افغانستان و اسپانیا و عراق و چین  اتریش و قطر و فرانسه و روسیه و عمان و انگلیس و ده‌ها مملکت فرنگی دیگر که صبح کله‌ی سحر، خودشان را به حسینیه امام خمینی(ره) در انتهای خیابان فلسطین رسانده‌‌اند. 🔹️قبل از ورود به داخل حسینیه بساط پذیرایی و صبحانه‌‌ای مختصر برپاست. در کنار بخار و بوی چای، بوی قهوه و نسکافه هم داخل فضا پبچیده است. خبرنگارها چند نفر چند نفر با هم گعده گرفته‌اند. خارجی‌ها بیشتر در چشم هستند. وارد حسینیه که می‌‌شویم، عکاس‌ها و تصویربردارها ریسه می‌شوند برای تحویل گرفتن دوربین‌هایشان. 🔎 ‌ادامه را بخوانید: khl.ink/f/56848 ✨🕋@ghebleh
قبله از این طرف است
🗳 | کمتر از ۲۰ دقیقه 👈 روایتی از حضور اول وقت رهبر انقلاب اسلامی در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری (بخش دوم) 🔹️مثل آب 🔹️بعدش هم مسابقه برای مستقر شدن روی سکوی سه‌پله بزرگی است که با فاصله و درست روبروی صندوق سیار شماره ۱۱۰ قرار گرفته. رقابت اصلی بین عکاسان و تصویربرداران برای کسب جایگاه استراتژیک‌تر است که بتوانند قاب‌های بی‌نقص‌تری ثبت کنند. 🔹️تعدادی از مسئولان برگزاری مراسم کنار سکو ایستاده‌اند و به اهالی رسانه خوش‌آمد می‌گویند. هجوم‌ بچه‌های رسانه به سمت سکو به مانند جریان آبی است که به یکباره، مانع از جلویش برداشته شده. یکباره کف حسینیه جریان پیدا می‌کند و جاری می‌شود. این وسط خیال‌جمع‌ترین‌ها، تصویربرداران صداوسیمایند که با دوربین‌های غول‌پیکرشان از قبل مستقر شده‌اند برای پخش زنده‌ی مراسم و بعدش هم بیانات رهبر انقلاب. 🔹️مسئولان صداوسیما برای اجرای برنامه زنده و گفت‌وگو با رهبر انقلاب، مهدی خسروی را انتخاب کرده‌اند. مجری برنامه‌ی مناظرات تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری که در اجرای متعادل و عادلانه مناظرات عملکرد قابل قبولی داشت. درباره مناظرات و بازخوردهای نامزدها می‌پرسم. می‌گوید برنامه مناظرات شاید به لحاظ برنامه تلویزیونی و کار اجرا، پیچیدگی چندانی نداشته باشد اما به‌دلیل حساسیت‌های بسیار بالایی که دارد آن را بارز می‌کند؛ چرا که می‌تواند سبد رأی نامزدها را جابجا کند. 🔹️لابلای صحبت‌ها به مردم هم اشاره می‌کند که توقع داشتند قدری داغ‌تر و چالشی‌تر برگزار شود اما به هر دلیلی نامزدها بیشتر ترجیح دادند در فضای آرام‌تری مباحث خودشان را جلو ببرند و حرف‌ها در پس‌زمینه‌ی نسبتا آرام و اخلاقی جلو رود. 🔍 ادامه را بخوانید: khl.ink/f/56848 ✨🕋@ghebleh
قبله از این طرف است
🏅 | شبیه آن رزمنده‌ها که دور امام حلقه زده بودند 👈 حاشیه نگاری دیدار مدال‌آوران المپیادهای علمی با رهبر انقلاب اسلامی ‌(بخش اول) 🔹️همه چیز در ۴۸ ساعت اتفاق افتاد؛ تماس اول، قطعی شدن نهایی دیدار، تماس دوم، تنظیم متن سخنرانی، مرور چندین و چندباره متن و اتو کشیدن چادر برای رفتن به خیابان کشوردوست. آن‌قدر همه‌چیز سریع بود که گمان نمیکردم این منم که ۱۰ صبح ۲۶ خرداد ماه، روبروی بیت رهبری در تقاطع نوشیروان ایستاده‌ام. من این روز را سال‌ها پیش تصور کرده‌بودم. حوالی سال ۹۶-۹۷. نوجوان سرخوش درس‌خوانی که مصرانه، شب و روز ادبیات می‌خواند تا مدال طلایش بهانه‌ای برای دیدار شود. اما حیف که گرمای دم ظهر خردادماه، اجازه مرور خاطرات نداد. متن سخنرانی ۳ دقیقه‌ای ام را برای بار آخر در گوشی‌ام مرور کردم. وسواس عجیبی این دم آخر به سراغم آمده بود… اول بسم‌الله بگویم یا اول سلام کنم؟ بگویم سلام‌علیکم یا سلام ساده؟ حضرتعالی درست‌تر است یا جنابعالی؟ نکند صدایم بلرزد؟ دستم چه؟ بنشینم یا بایستم؟ گیره‌ی روسری‌ام شل نشود آن وسط؟ آخرش چه بگویم؟ والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته؟ زشت نیست؟ چقدر هوا گرم است! این دم آخری گرمازده نشوم! اصلا چرا راننده مرا سه چهارراه پایین‌تر پیاده کرد؟ همینطور که خودم را شماتت می‌کردم که چرا زودتر به این چیزها فکر نکرده‌ام، دیدم جمهوری، ختم به کشوردوست شد. 🔹️از سر کوچه تک و توک بچه‌ها را می‌دیدم که دم در، شناسنامه به دست منتظرند. برخی آشنا بودند و برخی نه. موج هیجان و تکاپوی‌شان از همینجا به صورتم میخورد. نزدیک‌تر شدم. برق چشمانشان، هر هفتاد نفر، چشمم را می‌زد. انگار همه دعوت بودیم به یک عید دیدنی. بی‌ربط هم نبود. دو روز دیگر عید قربان بود. هفته بعدش عید غدیر، فردایش عرفه! لباس‌های نو، مرتب با کفش‌هایی واکس‌زده. کمی این‌پا و آن‌پا کردم تا بلکه از جمعیت منتظر در صف، آشنایی پیدا کنم. با چند نفری صحبت کردم. سه تایشان مدال طلای المپیاد ادبی داشتند. در سال‌های مختلف. یکی دیگر مدال طلای المپیاد سواد رسانه‌ای بود و دیگری مدال طلای کشوری المپیاد زیست.کی فکرش را می‌کرد آن دهه هشتادی‌هایی که از نظر همه، عجیب و غریب بودند حالا افتخاراتی در سطح جهانی کسب میکنند و اینطور مشتاق عرضه کردن آن به آقا باشند؟ تعدادمان زیاد نبود. خانم‌ها روی هم رفته ۸-۹ نفر بودیم و تعداد آقایان بیشتر بود. گفته بودند دیدار غیررسمی است و برای همین تعدادمان کم است. 📥 مطلب مرتبط: مستند کوتاه پرچمداران خیزش علمی 🔍 ادامه را بخوانید: khl.ink/f/56858 ✨🕋@ghebleh
🏴 مشتاقیم به شما ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش اول 🔹الاعرجی رگ عربی‌اش بالا زده. بدون متن و صرفاً با اتکا به حافظه‌ دارد حرف‌هایش را خطاب به رهبری ایراد می‌کند. انصافاً هم بدون تپق و چرخیدن حرف و عقب‌و‌جلو کشیدن کلمات سخن می‌گوید. صدایش هم آنقدر بلند هست که اگر بلندگو هم نباشد، در کل حسینیه بپیچد و همه بشنوند. از عربی‌ آنقدری بهره برده‌ام که بفهمم کلّیت حرفش چیست. با این حال برای محکم‌کاری، یک عربی‌بلد هم به عنوان مترجم همراه‌مان شده. شب قبل در جلسه هماهنگی در معارفه‌اش گفتند استاد نه تنها عربی بلد است که با لهجه عراقی هم حرف می‌زند. این یعنی نور علی نور! الاعرجی بعد از تمجیدهای بسیار می‌رسد به «ایران، عمق الاسلام!». رو می‌کنم به استادِ مترجم تا معنای دقیق جمله‌های سخنران را عینا یادداشت کنم. 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 نقشه‌های عبث یک صدامِ نگون‌بخت ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش پنجم 🔹...قبل از صحبت‌های الیاسری چند نفری از ابتدا و انتها و میانه‌ی جمع، بلند می‌شوند برای ابراز احساسات. چهار پنج نفری می‌شدند. عموماً شعر و شعار و ابراز احساسات و لابلایش هم شعار علیه آمریکا و صهیونیست‌ها. دلِ پری از آمریکایی‌ها دارند. حالا تصوّرش را هم بکنید این شعر و شعار با زبانی مثل عربی هم همراه شود که قابلیت‌هایش کلاه از سر هر زبان‌شناسی می‌اندازد. در ادامه هم قوت و فصاحت اعراب را هم بگذرید کنار موضوع تا گوشی دست‌تان بیاید فضا چقدر حماسی و درام است. از خدا پنهان نیست از شما هم نباشد برای منِ نوعی، قضیه یک وجه دیگر هم داشت. 🔹فکرش را بکنید. ۳۸ سال قبل که سردار خودخوانده قادسیه، اولین گلوله‌ی توپ را به سمت همسایه شرقی شلیک ‌کرد اگر به صدام می‌گفتند روزی خواهد رسید که جمعی از مردم عراق در روز روشن و جلوی چشم رسانه‌ها در قلب تهران، مهمان رهبر جمهوری اسلامی خواهند بود مغزش سوت می‌کشید. افسوس که شیشه عمر صدام ۱۳سال قبل شکست و این روز را ندید. جوان عراقی با حرارت دارد خطاب به سیدعلی خامنه‌ای ابراز احساسات می‌کند. لابلای حرف‌هایشان بسامد دو واژه هم خیلی بالاست: سلمان و سلیمانی! اوّلی یار ایرانی پیامبر(ص) بود و دومی سردار سرفراز این سال‌ها! دیدی آقای روزنامه‌نگار!؟ دیدی زبان آنقدرها هم که فکر می‌کنی مانع پیچیده‌ای نیست! 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 یک بچه زرنگ ایرانی-عراقی ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش ششم 🔹...مجری مراسم هم با عربی فصیح و زیبایش، ملاتِ بین سخنران‌ها می‌شود. بعد از مراسم پی‌اش را گرفتم. گفتند ظاهرا دو رگه ایرانی-عراقی است با این‌حال الله‌اعلم! حالا چه ایرانی-عراقی باشد چه نباشد توفیری در اصل قضیه نمی‌کند که هم فارسی را روان و سلیس صحبت می‌‌کرد و هم عربی را فصیح و یک‌دست. بچه‌ زرنگی هم بود در نوع خودش. وسط چنین دیدار تاریخی و مهمی که ثانیه ثانیه‌اش حساس است، مسلط که باشی هیچ، وسط جلسه برای شهدای ایرانی و عراقی و لبنانی و یمنی، رندانه فاتحه و صلوات هم بگیری. بگذریم از شعر-روضه‌ای که به زبان عربی خواند و قضیه تا سینه زدن هم داشت می‌رفت. تنها کسی که مجری در مصافش، شکست‌خورده بیرون آمد همان الاعجری بود که در ابتدای متن، ذکر خیرش رفت. 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 به احترام مرجعیت عراق ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش هفتم 🔹...علی عبدالحسین عبود را شاید بتوان با معیارهای اداریِ امروزی، استانداردترین سخنران مراسم دانست. نماینده خدّام اهل‌بیت(ع) و موکب‌داران بغداد و کاظمین. حرف‌هایش را از روی متن می‌خواند؛ شمرده و آرام و متین. لابلای حرف‌هایش ذکر خیری هم از آیت‌الله سیستانی می‌‌کند. صلوات بلند و محکم و به شیوه‌ی عربی که جمع می‌فرستد، عمق نفوذِ مرجع بزرگ شیعیان عراق را نشان می‌دهد و حرمت و احترامی که برای او قائلند. این مهم البته در صحبت‌های رهبری هم بدون سهم نبود، وقتی که آقا تشکر صمیمانه خودش و ملت ایران را به موکب‌داران عراقی ابلاغ می‌کردند و در این بخش، پرونده جدایی برای مرجعیت عراق هم باز کرد و همچنین در جای دیگر اشاره‌ی مستقیمی هم به فتوایی که آیت‌الله سیستانی برای مبارزه با داعش صادر کردند. مبارزه‌ای که به تعبیر آقا، امنیتی را فراهم آورده که حالا زیر سایه‌ی آن، اربعین و پیاده‌روی اربعین دارد رشد می‌کند و می‌بالد و جهانی می‌شود. 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 دست‌خطی برای دعوت به اسلام ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش هشتم 🔹...پشت‌بندِ عبود، سعید الصافی می‌آید پشت تریبون. شاعر خوش‌ذوق عراقی که ابیاتش نه فقط عراقی‌های حاضر در جلسه که ما را هم به وجد می‌آورد. می‌دانم! الان دوباره می‌گویید دیدی زبان مانع پیچیده‌ای نبود! قبل از ابیات غرایش هم پشت تریبون گفت من به نمایندگی از مردم ایران و عراق به استکبار می‌گویم که حسین(ع) دوباره ما را با هم جمع کرده است. کنایه سنگینی خطاب به غرب و پسله‌های پان‌ایرانیسم و پان‌عربیسم‌شان که نان‌شان در نقار و تفرقه‌ی بین فارس و عرب است. جناب الصافی منهایِ شعر زیبایی که سروده بود، خط قشنگی هم داشت. جناب مترجم که در حد ترجمه کردن عبارت «ایران، عمق اسلام است» به یاری‌مان آمده بود بعد از مراسم موفق شد الصافی را پیدا کند و متن دست‌نوشته‌اش را از او بگیرد. به قول یکی از رفقا، به هر که این خط زیبا را نشان بدهی اسلام می‌آورد! 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴سلام بر حسین(ع) و روح‌های پیوسته و رسیده به او موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش نهم 🔹...دو نفر بعدِ از الصافی هم یکی مداح است و دیگری روحانی جوانی که روضه‌ی سوزناکی به عربی می‌خواند و جمع را هم حسابی متأثر می‌کند. این را می‌شود از صدای گریه و سینه‌زنی جمع هم فهمید. توی آن وضعیت می‌روم توی نخ واکنش تصویربردار صداوسیما با آن دوربین بدقواره و بزرگی که روی سه‌پایه بزرگتری مستقر شده در سمت راست آقا! مداحی و روضه‌خوانی به زبان عربی بود. روح حرفه‌ای‌گری‌ آقای تصویربردار در ابتدای قضیه غلبه داشت بر علقه‌ی قلبی. زاویه دوربین را مدام تغییر می‌داد تا قاب‌های بی‌نقصی از آقا ببندد... در نهایت اما کم آورد و تسلیم شد. دو دستی چسبیده بود پشت دوربینی به اندازه‌ی خودش و مدام با لنز ور می‌رفت. در همان حال اما آرام آرام اشک‌هایش روان شد؛ بعضاً تکان‌های ریز شانه‌اش هم به چشم می‌آید. گاه‌گاهی که دستش رها می‌شد، سینه‌ای می‌زد. 🔹قبول جناب وجدان! قبول! بعضی چیزها هستند که فراتر از زبان و قومیت و ملیت می‌ایستند و کوچکی و ناقصی و نارسایی این خط‌کشی‌های انسانی را بدجور به رخ می‌کشند. فهم این چیزها دانستن زبان نمی‌خواهد؛ معرفت می‌خواهد و خلوص و سادگی. این‌شکلی که باشد دیگر فرقی نمی‌کند رهبر جمهوری اسلامی باشی یا جوان ساده‌ای که از جنوب عراق راهی انتهای خیابان فلسطین شده یا تصویربرداری که از رسانه ملی آمده برای پوشش تصویری مراسم. همه‌شان می‌فهمند روحانی جوان عراقی پشت تریبون دارد با سوز از چه چیزی حرف می‌زند. بعضی مفاهیم مثل اقیانوس، آدم‌ها را در بر می‌گیرند و خوش به حال آنهایی که در منتهای درجه معرفت، خودشان را می‌سپارند به این اقیانوس‌ها و میرسند به روح‌های بزرگ. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ... 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 مانع غیرپیچیده‌ زبان ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش دوم 🔹...پاسخ استاد، تاریخِ ترجمه را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند: «می‌گه ایران، عمق اسلامه!» خیره می‌شوم به او و یکی دوباری پلک می‌زنم! با خودم کلنجار می‌روم که کمرش رگ‌به‌رگ نشود با این فشاری که به خودش می‌آورد. در نهایت اما خودم را می‌سپارم به واقعیت. واقعیتی که در سفر اربعین دو سال قبل هم تجربه‌اش کرده بودم. زمانی که در کربلا در منزل ابومحمد بودیم و او میزبان ما و جمع دیگری از شیعیان عربستان و بحرین و لبنان! آنجا هم همین مشکل غامض زبان وجود داشت اما... اما هم ما می‌فهمیدیم آنها چه می‌گویند و هم آنها می‌فهمیدند ما چه می‌گوییم بدون اینکه هر یک، زبان دیگری را بلد باشد. به قول تیتراژ یکی از سریال‌های دو دهه قبل رسانه ملی، «همزبونی‌ها اگه شیرین‌تره، همدلی از هم‌زبونی بهتره!» یک چیزهایی هست بالاتر از زبان و قومیت که انسان‌ها را به هم پیوند می‌زند و باعث می‌شود حرف همدیگر را بفهمند بدون اینکه برطبق قواعد کلاسیک زبان متوجه شوند چه می‌گویند! 🔹نمونه‌اش همین سیدجواد الاعرجی که پشت تریبون دارد با آن تونالیته‌ی بالا، رهبر جمهوری اسلامی را، نه یک روحانیِ اهل ایران یا رهبرِ دینی و سیاسی فارس‌ها که فرزند حسین(ع) می‌بیند و نواده‌ی رسول(ص) و پسر فاطمه(س)! بزرگِ موکب‌های نجف اشرف از جایگاهی با سیدعلیِ خامنه‌ای طرف شده که زبان و قوم و ملیت، نه اینکه محلی از اعراب داشته باشند که اصلا دیگر به چشم نمی‌آیند. حالا من این وسط کاسه داغ‌تر از آش شده‌ام و مترجم را برده‌ام زیر هشت که قرار بوده مجرای تخاطب ما با جماعت عرب‌زبان باشد ولی نیست. وجدانم هم محکمه‌ی صحرایی تشکیل می‌دهد و در دفاع از مترجم حکم صادر می‌کند: «سوراخ دعا را اشتباه گرفته‌ای؛ زبان آنقدرها هم که فکر می‌کنی مانع پیچیده‌ای نیست آقای خبرنگار!» در ادامه می‌گوید: «باید به سادگی بعد از پیچیدگی رسیده باشی که بتوانی این مساله را بفهمی آقای روزنامه‌نگار! درست مثل همین جوان عراقی که پشت سرت ...» فی‌المجلس صدایش را کم می‌‌کنم که بیش از این تحقیرم نکند! 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh
🏴 الحسین یجمعنا ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش سوم 🔹...واقعیت، پیش از این هم خودش را تحمیل کرده بود. وارد حسینیه شده بودیم و هنوز آقا نیامده بودند. برایم سوال شده بود که در چنین دیدار پیچیده‌ای که میزبان، ایرانی است و مهمان هم عراقی، حاضران در حسینیه زمان ورود رهبری چه می‌گویند!؟ طبعا انتظار نداشتم مثل دیدارهای مردمی خودمان، فارسی شعار بدهند. نمونه‌ی مشابه قبلی این شکلی هم نبوده که تعیین کند چه باید گفته شود!؟ پس واکنش جمع چه خواهد بود!؟ واقعیت، همان حکم صادر شده جناب وجدان را تایید کرد زمانی که پیر و جوان عراقی از کت‌شلواری‌هایشان تا پیرمردهای دشداشه‌پوشِ عقال بر سر با حرارت فریاد می‌زدند لبیک یا حسین!... «زبان آنقدرها هم که فکر می‌کنی مانع پیچیده‌ای نیست آقای خبرنگار...» ببخشید ولی دوباره مجبورم صدای وجدان را منم! 🖼 ادامه در بخش چهارم 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489
🏴 همراهی الیاسری با وجدان خبرنگاری ✍ موکبداران عراقی راهپیمایی اربعین با رهبر انقلاب - بخش چهارم 🔹...صحبت‌های پرحرارت و البته طولانی الاعرجی که تمام می‌شود، مجری برنامه که به احترام مهمانان، مراسم را به زبان عربیِ زیبایی اجرا می‌کند از سیدهاشم الیاسری می‌خواهد پشت تریبون برود. پیرمردی موی‌‌سفید کرده و یحتمل در دهه‌های هفت‌و‌هشت زندگی با دشداشه و چفیه‌ی عربی و عقال مشکی‌رنگ بر سر. آرام و شمرده‌شمرده حرف می‌زند. حرف‌هایش را تا حد زیادی می‌فهمم. حماسه‌ی قبلی جناب مترجمِ همراه هم باعث شده که برای ترجمه‌ی عین حرف‌های الیاسری سراغش نروم. الیاسری نمونه‌ی تیپیکال یک بزرگِ عرب است. انگاری که بزرگ یک قبیله باشد. به زحمت صحبت می‌کند، حرفش را با سلام به پیامبر(ص) و خاندانش شروع می‌کند و بعد هم معرفی خیلی کوتاه خودش و موکبش و حتی شماره‌ی عمودِ محل استقرارشان. 🔹این را هم می‌گوید که موکب‌شان هر سال در طریق‌العلماء برپا می‌شود. ادامه‌ی حرف‌هایش که از روی یک متن نوشته‌شده می‌خواند در عین کوتاهی، سنگین و وزین است: «ما خادمان اهل‌بیت(ص) از جمهوری اسلامی تشکر می‌کنیم. آیت‌الله العظمی خامنه‌ای هم در ثواب پذیرایی از زائران حسینی با ما شریک است. ایرانی و عراقی، ید واحده هستند.» الیاسری اینها را می‌گفت و من متوجه حرف‌‌هایش می‌‌‌شدم بدون اینکه سراغ جناب مترجم بروم یا آویزانش شوم. پر بیراه هم نمی‌گوید این وجدانِ مادرمرده که زبان آنقدرها هم که فکر می‌کنم مانع پیچیده‌ای نیست. رها کنم تا نیامده و صدایش را به تحقیر بلند نکرده! 🖼 ادامه در بخش پنجم 🔍 متن کامل را بخوانید: khl.ink/f/43489 ✨🕋@ghebleh