eitaa logo
قصه های مذهبی
10.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
868 فایل
در این کانال سعی شده قصه های مذهبی اعم از قصه های قرانی وداستان ها و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام قرار داده شود، به همراه رنگ آمیزی های جدید و شعرها ،سوره مدیر کانال @yazahra267 آیدی پاسخگویی و ادمینهای بارگذاری مطالب @Yass_94
مشاهده در ایتا
دانلود
عُقاب🐎 و شهزاده حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ اسم من عُقاب🐴 است. زمانی که رسول رحمت☀️ ۵ سالشون بود، من را به ایشون هدیه دادند. چه دوران خوبی بود. ایشان روی من می نشستند. من هم از شدت خوشحالی تند تند می دویدم🐎 همه نگران بودند که نکند من ایشان☀️ را زمین بزنم. اما من که سوارم را زمین نمی زدم. آنقدر در کنار پیامبر رحمت☀️ به من خوش می گذشت که دوست نداشتم عمرم تمام شود. بعد از پیامبر اسب امام علی(علیه السلام)☀️ شدم و بعد از ایشان اسب امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)☀️☀️ شدم. البته امام حسين(علیه السلام)☀️ ذوالجناح🦄 را داشتند. برای همین من را به علی اکبرشان☀️ هدیه دادند. اولین بار که حضرت علی اکبرم☀️ را دیدم، بالا و پایین پریدم. گفتم: خدایا، پيامبرم☀️ زنده شده. باورنکردنی بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام) در صورت و اخلاق و رفتار شبیه پيامبر مهربان☀️ بود. هر گاه بر من سوار می شد، از خوشحالی دست هام رو بالا و پایین می بردم. خودش هم می دانست. روزگار خیلی خوبی داشتم. خیلی از اسب های دیگر به من غبطه می خوردند. من اسب خیلی خوشبختی بودم🐴 گذشت تا وارد زمین کربلا شدیم. حتما داستان کربلا را شنیده اید. آدم های بد و ظالم👹 لشکریان عمر بن سعد و شمر👺 مقابل امام حسينم ایستادند. برای اینکه جلوی خوبی ها و کارهای خوب را بگیرند. دانه دانه یاران✨ امامم جلو رفتند و خیلی از آن آدم های پلید👹 را به درک فرستادند. خودشان هم شهید شدند😔 نوبت به خانواده امام رسیده بود. اولین نفر که از امام☀️ اجازه گرفت به میدان برود، صاحب من، يعني حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ بود. من با چشم خودم دیدم که امام بدون معطلی به حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ اجازه میدان داد. با خودم گفتم، اگر سوار من حضرت علی اکبرم☀️ به میدان برود، آدم های بد، از جنگ، دست می کشند. آخه او خیلی شبیه پيامبر☀️ است. امام حسينم☀️ به حضرت علی اکبر جوان☀️ فرمودند: پسرم اذان بگو تا نماز بخوانیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ اذان گفتند. اذان گوی کربلا او بود. همه نماز خواندند. بعد امام حسين(علیه السلام)☀️ فرمودند: به سوی خیمه ها برو و با خانم ها خداحافظی کن. چه خداحافظی غمناکی بود😔😭 خودم دیدم حضرت سکینه دست در کمر برادر انداخته، رقیه ۳ ساله روی پای برادر افتاده بود😭🐎☀️🐎☀️🐎☀️ عُقاب🐎 و شهزاده حضرت علی اکبر(علیه السلام) امام حسينم☀️ علی اکبرش را صدا زد. زره و کلاه خود پیامبر رحمت☀️ را تنش کرد. شمشیر پیامبر رحمت را به کمر نوردیده اش حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ بست. خدای من! با این شباهت خود پیامبر بود☀️ من منتظر بودم، آدم های بد با دیدن حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️دست از کارهای زشتشان بردارند. سوار من شد. من🐴 و علی☀️ جلو رفتیم. امام حسينم☀️ نگاهش به آسمان بود. فرمود: خدایا تو شاهد باش که جوانی به میدان می رود که خیلی شبیه پیامبر رحمت است. عمر بن سعد ملعون👹 تا حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ را دید، دست از جنگ کشید. داد زد. پیامبر☀️ پیامبر زنده شده... دست از جنگ بردارید. یکی از میان لشکر تاریکی گفت: شبیه پیامبر است. اما اسمش ✨علی✨ است. با او بجنگیم. راستش یادم میاد، اون موقع که اسب امام علی مهربان☀️ بودم، ایشان مقابل همه بدیها ایستادند. آدم های بد از اون موقع از امام علی(علیه السلام)☀️ کینه داشتند. امام حسينم☀️ چون پدرشان حضرت علی(علیه السلام)☀️ را خیلی دوست داشتند، اسم همه پسرانش را علی گذاشتند. من🐴 و علی☀️ وارد میدان شدیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ می خواند: ✨منم علی، پسر حسین بن علی ✨منم علی، پسر فاطمه و علی ✨منم علی، پسر عشق و برادر نبي راستش منم تو دلم می گفتم: منم عُقاب، افتخار می کنم که صاحبم ✨علی✨است. تعداد لشکریان دشمن👹👺 خیلی زیاد بودند. راستش من ترسیدم. اما می دانستم که ترس برای سوار من معنی ندارد☀️ ما جلو می رفتیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ هر که جلویش بود را به جهنم می فرستاد. سپاهیان دشمن👹 از او ترسیده بودند. تنهایی جلو نمی آمدند. با خودم گفتم: همین طور جلو برویم، آدم های بد👹 یا کشته می شوند و یا فرار می کنند. اما عمر بن سعد👺 نقشه کشیده بود که از پشت حمله کند. برگشتیم دیدیم، دو سپاه هزار نفری به سوی ما می آیند. اما حضرت علی اکبر(علیه السلام)☀️ با آنها مقابله می کرد. ناگهان تیرها به سمت ما آمد. سوار من، به زمین افتاد و به شهادت رسید☀️ و بزرگترین غم عالم من را فرا گرفت🐎 ای دسته گل لیلا آرام دل بابا رفتی و شدی راحت گردیده حسین تنها بعد از تو علی سیرم از زندگی دنیا بر خیز و تماشا کن تنهایی بابا را ای تازه جوان من ای سرو روان من برخیز و تماشا کن تنهایی بابا را 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @ghesehmazhbi
🔸شعر ﴿حضرت علی اکبر﴾ علیه السلام 🌼🕌🏴🏴🕌🌼 آی نوگلایِ زیبا آی‌شیعیانِ مولا یه قصه‌‌ بشنوید از فرزندِ پاکِ لیلا 🕌🔸🕌 اسمش علیِ اکبر بود آن جوانِ برتر شیرِشجاعِ‌ میدان هم قهرمان دلاور 🔸🕌🔸 در راهِ دین و قرآن رفت‌اوبه‌سوی‌ِمیدان جنگید آن دلاور تاخسته‌گشت‌وعطشان 🕌🔸🕌 زیبا جوانِ رعنا آمد به سویِ بابا آبی طلب نمود و برگشت تشنه تنها 🔸🕌🔸 چون شد علیِ‌اکبر با دشمنان برابر ناگه‌به‌دستِ‌دشمن شد مثلِ لاله پرپر 🕌🔸🕌 شدچون‌شهید؛ اکبر در پیشِ روی‌ِخواهر با ناله عمه زینب میزد به سینه وسر 🔸🕌🔸 خونین‌جگر‌حسین‌است از داغِ اکبر امروز جان میدهدحسین‌ از این داغِ خانمان‌سوز 🌼🕌🏴🏴🕌🌼 شاعر:سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
رنگ آمیزی حضرت علی اکبر علیه السلام 🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 🍂 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 https://eitaa.com/ghesehmazhbi
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ولادت حضرت علی اکبر ع محمد صادق مرودی از خانه قران شهید دهقانی بندرعباس ع @ghesehmazhbi
24.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: 💐 🌷 (ع) 🌷انیمیشن رشادتهای حضرت علی اکبر(ع) در روز عاشورا🌷 @ghesehmazhbi
🔸شعر ﴿حضرت علی اکبر﴾ علیه السلام 🌼🕌🏴🏴🕌🌼 آی نوگلایِ زیبا آی‌شیعیانِ مولا یه قصه‌‌ بشنوید از فرزندِ پاکِ لیلا 🕌🔸🕌 اسمش علیِ اکبر بود آن جوانِ برتر شیرِشجاعِ‌ میدان هم قهرمان دلاور 🔸🕌🔸 در راهِ دین و قرآن رفت‌اوبه‌سوی‌ِمیدان جنگید آن دلاور تاخسته‌گشت‌وعطشان 🕌🔸🕌 زیبا جوانِ رعنا آمد به سویِ بابا آبی طلب نمود و برگشت تشنه تنها 🔸🕌🔸 چون شد علیِ‌اکبر با دشمنان برابر ناگه‌به‌دستِ‌دشمن شد مثلِ لاله پرپر 🕌🔸🕌 شدچون‌شهید؛ اکبر در پیشِ روی‌ِخواهر با ناله عمه زینب میزد به سینه وسر 🔸🕌🔸 خونین‌جگر‌حسین‌است از داغِ اکبر امروز جان میدهدحسین‌ از این داغِ خانمان‌سوز 🌼🕌🏴🏴🕌🌼 شاعر:سلمان آتشی https://eitaa.com/ghesehmazhbi
رنگ آمیزی حضرت علی اکبر 🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 مادرهای مهربان به مناسبت شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) این رنگ آمیزی زیبا را همراه با کودک خود کامل کنید🍂 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 ع @ghesehmazhbi
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🌷 کلیپ ولادت حضرت علی اکبر (ع) 🎥 ع @ghesehmazhbi