eitaa logo
قصه های زندگی
126 دنبال‌کننده
19 عکس
47 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین کانال @smohammad43
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان. امشب با یک قسمت دیگر از حوسنی های مازرونی در خدمت شما هستیم.
ق9 من محمدعلی رجایی ام.mp3
6.03M
💎 « من محمدعلی رجایی» " زندگینامه داستانی شهید رجایی" 📕 نویسنده : داوود بختیاری نژاد راوی: محمد رضا نبی تولید ایران صدا 🔰 قسمت نهم(من محمدعلی رجایی ام) لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قصه های زندگی( حوسنی مازندرانی) لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇👇 https://eitaa.com/ghessehayezendeg
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌قصه های زندگی(پادکست صوتی و تصویری ) 💎 مردان سیاهپوش 📕 نویسنده و راوی: مصطفی بادله 🔰 قسمت نهم لینک عضویت در کانال 👇👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
ق10-3 و 12 دقیقه.mp3=.mp3
2.21M
💎 « من محمدعلی رجایی» " زندگینامه داستانی شهید رجایی" 📕 نویسنده : داوود بختیاری نژاد راوی: محمد رضا نبی تولید ایران صدا 🔰 قسمت دهم و پایانی(3 و 12 دقیقه) لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
🔰 پندانه نیکی و بدی "لئوناردو داوینچی" موقع کشیدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد. او میبایست "خیر و نیکی" را به شکل "عیسی" و بدی را به شکل "یهودا"(که از یاران عیسی (ع) بود و هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند) تصویر میکرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیش را پیدا کند. روزی در مراسم همسرائی ، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هائی برداشت. سه سال گذشت. تابلوی "شام آخر" تقریبا تمام شده بود ، اما داوینچی برای "یهودا" هنوز مدل مناسبی پیدا نکرده بود. کاردینال ، مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند ، داوینچی پس از مدتها جست وجو ، جوان شکسته ، ژنده پوش و مستی را در جوی آبی یافت ! ازدستیارانش خواست تا اورا به کلیسا آورند ، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که نمی دانست چه خبر است به کلیسا آوردند. دستیارانش او را سرپا نگه داشتند و درهمان وضعیت داوینچی از خطوط بی تقوائی ، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند ، نسخه برداری کرد. وقتی کار تمام شد ، گدا که دیگر مستی ازسرش پریده بود ؛ چشمهایش را باز کرد و نقاشی را پیش رویش دید و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت : "من تابلو را قبلا دیده ام !!!" داوینچی شگفت زده پرسید : کجا ؟! جوان ژنده پوش گفت : "سه سال پیش ، قبل ازاینکه همه چیزم را از دست بدهم ، موقعی که در یک گروه همسرائی آواز میخواندم ، زندگی پراز رویائی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد که مدل نقاشی چهره "عیسی" شوم !" برگرفته از: کتاب "شیطان و دوشیزه پریم"- پائولوکوئیلو لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
سلام دوستان. 🌷🌷پیشاپیش عید نوروز را به همه شما عزیزان تبریک عرض می کنم. این روز های ایام عید طبیعیه که کانال نیمه تعطیل باشه. اما من سعی می کنم حتی المقدور همچنان با هم در ارتباط باشیم. 🌸 ان شاء الله سال خوبی در پیش داشته باشید.
🌸🌸 عید بر همه شما مبارک باشه🌸🌸
..... 🔰 پندانه 📌داستان سگ دزدگیر و مخالفت شهید مدرس زمانی که نصرت‌الدوله وزیر دارایی بود، لایحه‌ای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگ‌ها بیان کرد و گفت: این سگ‌ها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند. 🔹مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم. وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه می‌آوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ 🔹مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگ‌ها به محض دیدن دزد، او را می‌گیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان ، اول شما را می‌گیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند. لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
از امروز قسمت اول پادکست "شنود" تقدیم شما عزیزان می شود.
ق1.mp3=.mp3
7.18M
🔰مستند شنود(قسمت اول) مروری بر نکات جلسه اول گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته چرا گفتگو تصویری نشد؟ روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین تصاویر عجیب شیاطین اجناس مختلف شیاطین چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟ شروع داستان بیماری که تجربه ام را رقم می زد. گردابی که از جنس نور بود. صدای نفسم را نمی شنیدم. حضور اجدادم را حس می کردم. پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود. علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. جلوه نفس لوامه لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi
ق2.mp3
7.18M
🔰 مستند صوتی شنود قسمت دوم مروری بر نکات جلسه دوم ادامه داستان عنایتی که در کودکی شامل حالم شد نذر مادرم نیاتی که داشتم را می دیدم. ارزش هر عمل را نشانم می دادند احساس بر شکستگی به من دست می داد صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند. نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم. عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند. جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد‌. ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد هیچ عمل خالصی نداشتم مثالی جالب برای عمل خالصانه شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود. دغدغه ای که خدا از من خرید. اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی. چه شد که برگشتم. لینک عضویت در کانال قصه های زندگی 👇👇 https://eitaa.com/ghessehayezendegi