"به اسم حبیب"
🌿🌷
بخشی از کتاب #قصه _دلبری بمناسبت سالروز تولد شهید محمدحسین محمدخانی ( حاج عمار): از قبل میدانستم تولدش روز بعد از عقدمان است. هدیه خریده بودن: پیراهن، کمربند، ادکلن. نمیدانم چقدر شد ولی بخاطر دارم چون میخواستم خیلی مایع بگذارم همه را مارکدار خریدم و جیبم خالی شد. بعد از ناهار یک دفعه با کیک و چندتا شمع رفتم داخل اتاق. شوکه شد. خندید: " تولدمنه؟ تولد توئه؟ اصلا کی به کیه؟"
وقتی کادو را بهش دادم گفت " چرا سه تا؟" خندیدم که " دوست داشتم!" نگاهی به مارک پیراهنش انداخت و طوری که توی ذوقم نزده باشد، به شوخی گفت: " اگه سادهترم میخریدی به جایی برنمیخورد!". یک پیس از ادکن را زد کف دستش. معلوم بود از بویش خوشش آمده بود: " لازم نکرده فرانسوی باشه، مهم اینه که خوشبو باشه!". برای کمربند چرم دورو هم حرفی نزد. آخرسر خندید که " بهتر نبود خشکه حساب میکردی میدادم هیئت؟". 🌿🌷 تولدت مبارک حاج عمار
و من الله التوفیق
سرباز صفر
۹ تیر ۹۹
#قصه_دلبری
#محمدحسین_محمدخانی
#محمدعلی_جعفری
#شهید_محمدخانی
هدایت شده از هیئت علمدارحسین دارالعباده یزد
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ
💠داستان یکی از کرامات #شهید_محمدخانی که کمتر شنیده شده
🎤از لسان
#حجت_الاسلام_حسین_حیدری
🔹بـه مـنـاسـبـت سـالگرد شـهـادت شـهـید مـحـمـدحـسـین مـحـمـدخـانـی (عـمـار)
😔آری شـهـدا زنــده انــد
حـتــی زنــده تــر از مــا...
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
#شهیدان_زنده_اند
#حاج_عمار
#شهید
🆔 @alamdarehossein_yazd