eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
688 دنبال‌کننده
323 عکس
81 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
همه با کامپیوتر و در کم‌تر از دو ساعت تهیه شد. بهترین عینکی بود که تا کنون داشتم! چون دانشگاه کارولینای شمالی همهٔ مخارج مرا پذیرفته بود، دکتر ارنست خرج عینک را که خیلی گران بود از جانب دانشگاه به عهده گرفت. به هر حال فرج بعد از شدت مصداق پیدا کرده بود! اسکان، آرامش دل، احترام، التیام زخم پیشانی و ترمیم عینک. کاش چیزهای بیش‌تر و بهتری از خدا خواسته بودم! پروفسور ارنست و همسرش پروفسور ارنست، شخصی متواضع و انسان‌دوست است. علاقهٔ خاصی به حضرت ختمی‌مرتبت و فرهنگ اسلامی دارد. بر در اتاقش در دانشگاه، به‌جای هر عبارت دیگر، به عربی نوشته است: «احقرالعباد؛ کارل ارنست»! خود و همسرش از منتقدان سیاست‌های جورج بوش در ایجاد اسلام‌هراسی و ایران‌هراسی بودند. حدود یک سال بعد از سفر بنده، هر دو سفری به ایران داشتند. در شیراز مهمان ما بودند. با بنده و خانواده‌ام و همسر و فرزندانم هم از نزدیک بیش‌تر آشنا شدند. دکتر امید صفی که مقیم آمریکاست، در یکی از کنفرانس‌های خارج از کشور، بنده را دید و گفت که شما چه کردید که ارنست و همسرش پس از بازگشت از ایران به شدت علیه بوش موضع گرفته و در روزنامه مقاله نوشته‌اند. همسر پروفسور ارنست، جودی ارنست که هنرمند معروفی در زمینهٔ سفال‌گری و سرامیک است، پس از بازگشت از ایران مقالهٔ تندی با عنوان «آقای بوش شما از چه چیزی می‌ترسید و مردم را از چه چیزی می‌ترسانید؟» در یکی از روزنامه‌های پر تیراژ آمریکا منتشر کرده و در آن ضمن توصیف ایران و مردم فهیم، مهربان و آزاده‌اش، از سیاست ایران‌هراسی بوش، رئیس جمهور آمریکا، به شدت انتقاد کرده بود. امید صفی بعدا این مقاله را برایم فرستاد. تدريس دروس عمومي دروس عمومي در دانشگاه کارولینای شمالی، مثل سایر دانشگاه‌های آمریکا، از جاي‌گاه خاصي برخوردار است. همهٔ دانشجويان دورهٔ كارشناسی اين دانشگاه، در هر رشته‌اي كه باشند، بايد در اولين تابستان قبل از شروع دورهٔ تحصيلي خود، يک كتاب در علوم انسانی را كه دانشگاه معرفی مي‌كند بخوانند و امتحان بدهند. جالب است بدانيد كه دو سال پيش، مسؤولان اين دانشگاه، گزيده‌ای از قرآن و تفسير آن، نوشته مايكل سلز (Michael Sells) را براي حدود هفت‌هزار دانشجوی ورودی معرفی كرده بودند. با توجه به جريانات ۱۱ سپتامبر، اين امر سر و صدای زيادي ايجاد كرده بود و عده‌اي از پدر و مادرها عليه دانشگاه، شکایتی اقامه كرده بودند مبنی بر اين‌كه اين آموزش‌ها باعث انحراف فرزندانشان می‌شود؛ ولی در دادگاه، مسئولان دانشگاه تبرئه شده بودند. به‌هرحال، در ميان دوازده واحد عمومی، سه واحد درسی وجود دارد که دانشجويان اين سه واحد را به صورت اختياري از بين چهار عنوان درسي انتخاب مي‌كنند. يكي از اين عناوین،‌ درسي است با عنوان «آشنايي اجمالي با اسلام» (An Introduction to Islam). این درس در دو گروه، یعنی در دو کلاس مجزا تدریس می‌شود. سقف دانشجويان مورد پذیرش اين كلاس‌ها قبلاً‌ ۳۰ نفر بوده است؛ ولي پس از وقايع ۱۱ سپتامبر، استقبال دانشجويان از درس آشنايي با اسلام به قدري بوده است كه مسؤولان دانشگاه مجبور شده‌اند سقف اين كلاس را تا ۱۲۰ نفر دانشجو افزايش دهند. همين درس در دانشگاه جورج واشنگتن، اخيراً در سقف ۲۵۰ نفر در سالن آمفی‌تئاتر ارائه می‌شود. بنده به‌عنوان هم‌كار پروفسور كارل ارنست (Carl Ernst)، تدريس در يكي از اين كلاس‌ها را به صورت مشترک به‌عهده داشتم. وای که اگر آن افسران هیکلی یک متر در دو مترِ فرودگاه از این موضوع مطلع می‌شدند! اين ۱۲۰ دانشجوی کلاس، پس از ارائهٔ درس اصلی در طول هفته، به ۶ گروه ۲۰ نفری تقسيم می‌شدند و ۶ نفر از دانشجويان دكتري و كارشناسی ارشد الهيات در اين ۶ گروه به بررسي و تحليل مطالب كلاس اصلی و پاسخ‌گويی به سؤالات دانشجويان می‌پرداختند. روش شروع كار اين بود كه در اولين جلسه، از كليهٔ دانشجويان خواسته شد به‌عنوان اولين تكليف درسی، هرچه درباره اسلام مي‌دانند، بنويسند و هفتهٔ بعد تحويل دهند. مطالب جالبی از لابلای نوشته‌های دانشجويان به دست می‌آمد : ۱- عده‌ای هيچ شناختی از اسلام نداشتند. ۲- عده‌ای اسلام را نه به عنوان يك دين وحياني و آسماني، بلكه ساخته و پرداختهٔ شخصي به نام محمد مي‌دانستند كه جنگ‌افروز و خون‌ريز بوده است. ۳- عده‌ای گفته بودند كه فقط مي‌دانيم كه محمدعلی كِلِی مسلمان بوده است! ۴- جمعی مسلمانان را گروهی می‌دانستند كه با جمعيتشان كه به نحو انفجاری در حال افزايش است، خطری برای آيندهٔ تمدن آمريكا و اروپا به حساب می‌آيند.
۵- عده‌اي اسلام را مترادف با تروريسم می‌شناختند. ۶- تنها عدهٔ كمی بودند كه شناختي مختصر از اسلام داشتند كه بايد احتمال بدهيم كه اين‌ها همان دانشجويان مسلمان كلاس بودند! بنابراين، شايد اقبال فراوان دانشجويان به اين كلاس‌ها تا حدودي از سر حس كنجكاوی يا علاقه به دشمن‌شناسی بوده است؛ ولی به‌هرحال، كار مسئولان اين دانشگاه در ارائهٔ اين درس و كتاب‌های نسبتاً خوبی كه در اين زمينه در اختيار دانشجويان قرار می‌دادند قابل تقدير است. نكتهٔ مهم ديگر اين‌كه، اكثريت قريب به اتفاق دانشجويان، اسلام را تنها از طريق اهل سنت و كشور عربستان می‌شناختند. براي آن‌ها تصور مسلمان غير عرب بسيار دشوار بود. اكثر آن‌ها پر جمعيت‌ترين كشور مسلمان را عربستان سعودي می‌دانستند و وقتي نام اندونزي را به‌عنوان پرجمعيت‌ترين كشور مسلمان می‌شنيدند شگفت‌زده می‌شدند! متن اصلي اين درس برای دانشجويان، كتاب Following Muhammad نوشته پروفسور كارل ارنست بود كه كاملاً‌ از سر انصاف، اسلام را بررسي كرده است. بنده این کتاب را تحت عنوان «اقتدا به محمد»، به فارسی ترجمه و از طریق انتشارات هرمس آن را منتشر کرده‌ام که به چاپ پنجم رسیده است. در اين كلاس‌ها، وقتی كه قسمت‌هايی از آيات قرآن كه با كتاب مقدس كاملاً‌ هم‌خوانی داشت تلاوت و ترجمه می‌شد، براي اكثر دانشجويان بسيار تعجب‌انگيز و غير قابل باور بود؛ چرا كه اسلام را نه دينی ابراهيمی، بلكه خطری سياسی برای تمدن غرب تلقی می‌كردند. به‌هرحال، بنده توفيق داشتم كه در اين كلاس‌ها به معرفی اسلام و تشيع بپردازم و خدا را شاكرم كه توفيق چنين تبليغي را به عنوان يک طلبه به اين حقير عطا كرد. از آن پس، تعداد زيادی از دانشجويان، مراجعات مكرری به دفترم برای دريافت پاسخ سؤالات خويش داشتند؛ به نحوی‌كه تعجب پروفسور ارنست و ساير استادان برانگيخته شده بود. بنده در بعضی از گروه‌های بیست نفره كه توسط دانشجويان دكتری اداره می‌شد نيز شركت كردم تا با ديدگاه و سؤالات دانشجويان بيش‌تر آشنا شوم. به‌هر‌حال، در پايان كلاس‌ها يك بار ديگر از دانشجويان خواسته شد كه شناخت جديد خود را از اسلام بنويسند. آن‌چه به دست آمد، حكايت از توفيق اين كلاس‌ها و آمادگی فطرت پاک همهٔ جوانان در كل عالم برای پذيرش حق و گرايش به خدا داشت. نكتهٔ جالب ديگر آن‌كه، وقتي از پروفسور ارنست خواستم كه يك كپی از نظرخواهی‌های دانشجويان را به من بدهد، سوگندی را يادآور شد كه به‌عنوان معلم خورده است و آن اين‌كه همهٔ تكاليف دانشجويان، خصوصی و محرمانه تلقی می‌شود ولو این‌که پاسخ‌نامه‌ها بدون نام تحویل می‌شد. مسائل خصوصی دانشجويان نبايد در جایی افشا شود. به‌هرحال با تعارفات و توجيهاتی كه خاص ما ايرانی‌هاست ايشان را متقاعد كردم كه برای ترجمهٔ آن كتاب و نگاشتن مقدمه‌ای بر آن، به اين نظرخواهی‌ها احتياج دارم! از اين رو، اسامي دانشجويان حذف شد و قسمتي از تكاليف دانشجويان در اختيار من قرار گرفت كه در اين مختصر نمی‌توان به تحليل آن‌ها پرداخت. درس تفسير برای دانشجويان دكتری الهيات در آن‌جا يك درس با عنوان قرائت متون عربی داشتند كه بنده توفيق پيدا كردم كه تفسير منسوب به امام صادق(ع) را به‌عنوان يک تفسير شيعی با صبغة عرفانی، هم‌راه با پروفسور ارنست، در يكی از اين كلاس‌ها ارائه دهم (حدود ۸ جلسه). شور و نشاط دانشجويان و استقبال آنان از مطالب عرفانی واقعاً مرا شگفت‌زده كرد و ظرافت‌ها و تأويل و تفسيرپذيری قرآن آن‌ها را متعجب ساخت؛ به نحوي‌كه افزون بر شش نفر دانشجوی اصلی كلاس، عدهٔ ديگری از دوستانِ آن‌ها نيز در كلاس‌ها و مباحث شركت می‌كردند. هم‌چنین دانشجویان چندين مهمانی خصوصی برای اينجانب ترتيب دادند و مباحث ارزنده‌ای مطرح شد. روز وداع، روزی خاطره‌انگيز و فضایی معنوی بود؛ هم برای حقير و هم براي آن جمع. در جمع مسلمانان كاروليناي شمالي مسلمانان اين ايالت را دو دسته تشكيل می‌دهند؛ يكی مهاجران كشورهای اسلامی و ديگر آمريكايی‌هایی كه مسلمان شده‌اند. در ميان مهاجران كشورهای اسلامی، به ويژه جوانان دانشجوی آن‌ها، حرارت و علاقهٔ فراوانی به اسلام ديده می‌شود. دانشجويانی كه مسلمان‌زاده هستند و بيش‌تر آن‌ها در آمريكا متولد شده‌اند؛ ولی والدينشان از كشورهای مختلف اسلامی به آمريكا مهاجرت كرده‌اند، در دانشگاه كاروليناي شمالي يك‌ديگر را پيدا كرده و با هم جلسات هفتگی تفسير قرآن داشتند. چندين جلسه از بنده دعوت كردند كه در جلساتشان شركت كنم. هرچند اكثر قريب به اتفاق آن‌ها اهل سنت بودند؛ ولي از درس و بحث بنده استقبال شايانی كردند و از اين‌كه يک روحانی مسلمان و يک استاد دانشگاه دعوت آن‌ها را پذيرفته و برای ايشان وقت گذاشته است، بسيار مشعوف بودند.
اكثريت دانشجويان دختر اين جلسات دارای حجاب اسلامی بودند، چند نفری نيز كه بی‌حجاب بودند، وقار اسلامی خاصی از خود نشان می‌دادند. عشق و علاقهٔ اين دانشجويان به اين جلسات مرا به ياد جلسات انجمن اسلامي دانشجويان خودمان در قبل از انقلاب می‌انداخت! امّا دستهٔ دوم، يعنی آمريكايی‌هایی كه مسلمان شده‌اند؛ تعداد زيادی از آن‌ها تحت تأثير جريانات سنی مذهب و به‌ويژه تبليغات سعودی‌ها قرار داشتند؛ ولی تعدادی نيز شيفتهٔ تشيع شده بودند كه متأسفانه از جايي حمايت نمی‌شدند. اين‌ها با عشق و علاقه و با پول خويش مسجد كوچکی به نام اهل بيت (ع) ‌تأسيس كرده‌ بودند كه تعدادی از جوانان آمريكایی، اعم از سياه و سفيد در آن‌جا جمع شده و به آموختن معارف شيعه می‌پرداختند. امام جماعت اين مسجد يك جوان سياه‌پوست آمريكايي بود كه نام و نام خانوادگی خود را جعفر محب الله قرار داده و در كسوت روحانيت شيعه بود. اين جوان ابتدا مسلمان شده و به اهل سنت گراييده بود؛ ولي تسنن او را ارضا نكرده و سرانجام گمشدهٔ خود را در تشيع يافته بود. شخصيت امام خمينی (ره) در اين زمينه نقش كليدی داشته است. سپس اين جوان علی‌رغم فقر مالی، با خرج خود هفت سال به ايران آمده و در حوزهٔ علميهٔ قم آموزش ديده بود و در آن زمان، ساير شيعيان را در شهر رالی آموزش می‌داد. جوان سياه ديگری كه خود را محمدعلی می‌ناميد، راننده اتوبوس بود و حدود پانزده سال بود كه شيعه شده بود. نزد من آمد و از من خواست كه هفتگی وقتی را به او اختصاص دهم و معارف شيعه را برای او بازگو كنم. وی هر هفته از محل خويش در خارج از شهر چپل هیل به دفتر من در دانشگاه كه بيش از دو ساعت فاصله داشت می‌آمد و حدود دو ساعت به سؤال و جواب و مسائل معنوی می‌گذشت. وی به شدت عاشق امام خمينی (ره) بود و تصورش اين بود كه بنده به علّت شكل لباسم، بويی از خمينی برده‌ام. هم علاقهٔ او و هم وقت‌گذاری من برای پروفسور ارنست به‌عنوان يك محقق دانشگاهی تعجب‌انگيز بود؛ چرا كه وی انتظار داشت بنده در اين فرصت كوتاهی كه در آمريكا داشتم، وقتم را بيش‌تر در كتابخانه و مراكز تحقيقاتی بگذرانم؛ نه اين‌كه دو ساعت وقت را به يك رانندهٔ اتوبوس اختصاص دهم. ولی وی غافل بود از اين‌كه اين تازه مسلمانان آمريكايی مرا به ياد مسلمانان صدر اسلام می‌انداختند و من نيز در كسوت روحانيت خود را چيزی جز سفير پيامبر اسلام نمی‌ديدم. به‌هر‌حال، ايام رجب و شعبان در دل آمريكا و در ميان شيعيان آمريكايی، نعمت عظيمی بود خارج از حد آرزوی طلبهٔ ساده‌ای چون من.@ghkakaie
🟫⬜️به مناسبت سالگرد رحلت و بزرگداشت علامه طباطبایی و مقارن با روز جهانی فلسفه،مجمع عالی حکمت اسلامی با همکاری دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار میکند. 📋موضوع:جایگاه کتاب روش رئالیسم در نظام اندیشه فلسفی ایران معاصر 🎙سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی 🗓زمان :دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰ تا ۱۲ 🏢مکان:دانشگاه شیراز ،پردیس ارم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی،سالن کنفرانس دکتر شهیدی 💻به همراه لایو و پخش زنده ادوبی کانکت@ghkakaie
شرح_گلشن_راز_جلسه_۱۲۰_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
32.4M
🎙️ باز نشر  فایل صوتی اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۲۰ 🕝مدت زمان صوت: ۳۳ دقیقه و ۴۴ ثانیه 🗓️تاریخ تدریس: ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️ باز نشر  فایل صوتی #درسگفتار_شرح_گلشن_راز اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۲۰ 🕝مدت زمان
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۱۲۰: معنای خرابات شرابی خورده هر یک بی‌لب و کام فراغت یافته از ننگ و از نام حدیث و ماجرای شطح و طامات خیال خلوت و نور کرامات به بوی دردیی از دست داده ز ذوق نیستی مست اوفتاده عصا و رکوه و تسبیح و مسواک گرو کرده به دردی جمله را پاک میان آب و گل افتان و خیزان به جای اشک خون از دیده ریزان گهی از سرخوشی در عالم ناز شده چون شاطران گردن افراز گهی از روسیاهی رو به دیوار گهی از سرخ‌رویی بر سر دار گهی اندر سماع از شوق جانان شده بی پا و سر چون چرخ گردان ✅ @ghkakaie
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بسم الله الرحمن الرحیم » سلام علیکم. به اطلاع عزیزان همراه می‌رساند که به علت سفر اضطراری استاد، این هفته درسگفتار شرح مثنوی معنوی برگزار نمی‌شود. ✅ @ghkakaie
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۱۲۰_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
30.89M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۱۲۰ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۴ خرداد ۱۳۹۲ 🕝مدت زمان صوت : ۳۲ دقیقه و ۱۰ ثانیه ✅ @ghkakaie
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️#درسگفتار_شرح_الاسماء_الحسنی جلسه : ۱۲۰ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شه
درسگفتار شرح الاسماء الحسنی ) شرح دعای جوشن کبیر)، جلسهٔ ۱۲۰: یا عون المؤمنین یا راحم المساکین مراتب ایمان الم يكن مخالفو هم اشد نكرا عليهم منهم الم يكن النبي الامي صلى الله عليه وآله ولا سيما في اول امره حيث كان حب دين موسى أو عيسى أو الصنم في قلب اليهود أو النصارى أو عبدة الاصنام راسخا إذا امرهم بشئ لم يالفوا أو نها هم عن نسكهم تانفوا واستوعروا واستنكفوا حتى سلوا السيوف من الاغماد واوقدوا نيران الكيد في الاكباد يكادوا يميزوا من الغيظ وتعلق بافئدتهم حميا حمية احمى من نهار القيظ ولعلكم لم تتلوا قوله تعالى حكاية عن قوم شعيب اصلوتك تأمرك ان نترك ما يعبد اباؤنا وغير ذلك من الايات والبينات حتى تزنوا بالقسطاس المستقيم ايمانكم مع ايقانهم وانى كما قال مولاى الصادق (ع) لوددت ان اضرب رؤسكم بالسياط حتى تتفقهوا في الدين وتستنبطوا اصول عقايد كم بالحجج والبراهين كما قال تعالى قل هاتوا برهانكم انكنتم صادقين وكان يصدق به بعض انحر برؤية الدخان فيحكم بان هناك موجودا هذا اثره وهذا بمثابة اهل النظر المستدلين عليه تعالى بالدلائل الانيه والوا المراتب الاخر كمن يصل إليه حرارة النار أو منافع النار أو يشاهد نور النار وبه يشاهد الاشياء الاخرى أو يعاين حرم النار أو يقرب إليه شيئا فشيئا ويجاوره حتى يصل إليه فيتلاشى ويفنى بالكليه يا راحم المساكين المسكين كالفقير فيما تقدم وقال صلى الله عليه وآله اللهم احينى مسكينا وامتنى مسكينا واحشرني في زمرة المساكين وفى الفقيه ان الفقراء هم اهل الزمانة أي اهل الافة والابتلاء والمساكين اهل الحاجة من غير زمانة ويفهم منه ان الفقير اسؤ حالا من المسكين وايد بقوله تعالى واما السفينة فكانت لمساكين ولكن روى الكليني في الصحيح ان الفقير الذى لا يسئل والمسكين الذى هو اجهد منه الذى يسئل وفى الصحيح عن ابي بصير قال قلت لابي عبد الله (ع)  قول الله عزوجل انما الصدقات للفقراء والمساكين قال الفقير لا يسئل الناس والمسكين اجهد منه والبائس اجهدهم ✅ @ghkakaie