هدایت شده از کتابخانه مسجد قبا
📔 تنها گریه کن
📜روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید معماریان
✍نویسنده: اکرم اسلامی
📄برشی از کتاب:
مدام دست و پا میزد. عصایش افتاد زمین. وقت حرف زدن و توضیح دادن نبود .اگر نمی آوردمش زیر دست و پا می ماند .نفس زنان، بریده بریده، فقط گفتم:( بابا جون صبر کن الان میرسیم خونه !)جلوی در خانه گذاشتمش زمین . کلید انداختم و رفتم تو. از کتش گرفتم و کشیدمش داخل. بعد از او هم ۱۷ ۱۸ نفر آدم پشت سرم آمدند تو. تا آخرین نفر ها خودشان را برسانند ،ومامور ها رد شان را زدند و خانه را پیدا کردند .کمی مشت و لگد کوبیدند به در و بعدش ساکت شدند. میدانستم به همین راحتی دست بردار نیستند با چشمهای خودشان دیده بودند یک عده خراب کار رفته اند داخل این خانه. نگو نقشه داشتند. از زیر در یکی دوتا گاز اشک آور انداختند داخل خانه و تا به خودم بیایم ، دود همه جا را برداشت...
#دههفجر
#موجوددرقفسه
@ghobalib 📚