eitaa logo
قدس
319 دنبال‌کننده
17هزار عکس
13.1هزار ویدیو
165 فایل
🌼🍃🌼🍃 قدس کانالی برای بصیرت افزایی دینی وسیاسی eitaa.com/ghods2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رادار انقلاب
💢 به بهانه انتشار تصاویر آتش گرفتن کبوترها(غیرعمدی) ✅در دنیای مدرن، عده ای دارند و احکام دین را مخالف حقوق انسان و حیوانات قلمداد کنند، بدون اینکه از احکام نسبت به حفظ حقوق موجودات زنده آگاه باشند. ✅ بخشی از این را بخوانید در اسلام هر کسی صاحب حیوانی باشد (چه حرام گوشت چه حلال گوشت) واجب است نفقه اش را بدهد. نفقه و وسایل زندگی اعم است از خوراک، آشامیدنی، مسکن، دارو و هر ماده ضروری که ادامه حیات حیوان به آن بستگی دارد. اگر مالک حیوان آن را ندهد، حاکم شرع باید حیوان را از فشار زندگی نجات بدهد؛ مانند فروش حیوان یا ذبح آن (حلال گوشت باشد) ، یا رها کردن حیوان تا دیگران آن را به عهده گیرند . . فقیه عالقیدر؛ صاحب_جواهر میگوید: به مجرد اینکه صاحب از اداره زندگی حیوان امتناع بورزد و هیچ راهی را برای رهایی جاندار انتخاب نکند، حاکم به جهت ولایتی که دارد، اقدام به تأمین جاندار مینماید. 📚ج 31 ,ص 394 . حتی در فقه هست که لازم است مقداری از عسل در کندو بماند تا زنبوران گرسنه نمانند و در صورت مانند فصل زمستان مستحب است که بیش از قوت او در نگهدارند ✅همچنین تصریح کرده اند که چون زندگی کرم بسته به برگ توت است، لازم است که مالک حیوان را حفظ کند و نگذارد تلف شود و اگر برگ کم باشد و مالک اعتنایی به حیوان نکند، حاکم از مال میفروشد و برای حیوان برگ میخرد... ✅اگر مقداری آب و زیادی باشند که به ناچار آب به همه نمیرسد و تلف میشوند ، اگر همه حیوانات با هم مساویند به هر کدام خواست آب بدهد ، اما اگر مثلا یک گوسفند و یک سگ وجود داشت باید گوسفند را ذبح کند و به سگ آب دهد زیرا ذبح گوسفند شرعی است ، اما تشنه گذاشتن و تلف کردن بی دلیل سگ است. http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
هدایت شده از سم درصد
🔴صابونی نباشیم! 📌شخص از اهل می گوید: ⬅️روزی در عطاریم نشسته بودم که نفر برای خریدن و به دکان من وارد شدند. وقتی به صحبت کردن و هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان ؛ اما جوابی ندادند. 📝من می کردم ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آن ها را به رسول مختار -صلی الله علیه و آله و سلم- و آل اطهار آن حضرت دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ⬅️ما از درگاه حضرت حجت -علیه السلام- هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود کرده است؛ لذا حضرت ما را فرموده اند که سدر و کافورش را از تو 》 📌همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را نکردم و تضرّع و زیادی نمودم که مرا هم با خود . گفتند: 📝این کار بسته به آن بزرگوار است و چون اجازه اند جرأت این جسارت را 📌گفتم:مرا به محضر حضرتش ، بعد همان جا طلب کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم و اِلا از همان جا می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ ⬅️ اما باز هم کردند. بالأخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من نموده و منت گذاشتند و کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان ، تا آن که به دریا رسیدیم. آن ها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند روی آب راه افتادند؛ اما من . متوجه من شدند و گفتند: 📝؛ خدا را به حضرت حجت -عجل الله تعالی فرجه الشریف- بده که تو را حفظ کند. بگو و روانه شو》 ⬅️این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت -ارواحنا فداه- قسم دادم و مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه به هم پیوستند و شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب بر بام گذاشته بودم. 📌وقتی باران را دیدم، به صابون ها افتادم و خاطرم شد. به محض این خطور ذهنی پاهایم در آب ؛ لذا مجبور به کردن شدم تا خود را از غرق شدن حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان می ماندم. آن ها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند و دست مرا و از آب بیرون کشیدند و گفتند: 📝از آن ذهنی که به فکرت رسید، کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت -علیه السلام- بده 📌من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت -علیه السلام- قسم دادم و روی آب راهی شدم. بالاخره به دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان به چشم می خورد که آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: 📌تمام در این خیمه است ⬅️و با آن ها تا چادر رفتم و همان جا کردیم. یک نفر از ایشان برای گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت کرد، به طوری که سخن مولایم را ؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: 📝: او را به جای خود برگردانید زیرا او مردی است صابونی ⬅️این حضرت اشاره به ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از های دنیوی خالی نکرده است تا محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی با دوستان خدا را ندارد. 📝این سخن را که و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو و دانستم تا زمانی که آیینه دل به های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد. 📕 دارالسلام؛تألیف: علامه شیخ محمود عراقی 🌍 📡لطفا نشر دهید Join👉 eitaa.com/joinchat/866320384C260d8cbae5