eitaa logo
غنچه های زینبی
513 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
کارگروه کودک زینبیه گلشهر کرج 📍آدرس: کرج، ۴۵ متری گلشهر، خیابان شهید میرزایی، زینبیه گلشهر کرج 👥 ارتباط با ادمین @m_safii
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام غنچه های قشنگم ❤ صبحتون بخیر باشه عزیزای من🌻😍 😘امروز برای بهترین بابای روی زمین نفری سه تا سوره توحید و یه صلوات بخونین 🌺🌸 دوستت دارم امام زمانم❤ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
«چطور بچه ها را تقویت کنیم» 🟢اشتباهاتش رو راحت ببخش و گاهی اجازه بده خرابکار باشه پناه امنی باش که میتونه راحت تجربیات خطاها و اشتباهاتش رو بهت بگه و ازت کمک بگیره. 🟡در انجام کارها تاکید کن میتونه انجامش بده، می توانی هایی که از تو می شنوه سپریه در برابر تو نمی تونی کار تونیست. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان مهربانی پیامبر با کودکان – احترام به کودکان روزی پیامبر(ص) نشسته بود، امام حسن و امام حسین(ع) وارد شدند. حضرت به احترام آنان از جای برخاست و به انتظار ایستاد. چون کودکان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتی طول کشید. بدین جهت پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی آنان رفت و استقبال کرد. آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خویش سوار کرد و به راه افتاد و می‌فرمود: فرزندان عزیز، مرکب شما (یعنی چیزی که بر آن سوار می‌شوند: مثل اسب یا شتر) چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید. ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ص زندگی حضرت محمد (ص) قسمت دوم ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک کارتون زیبا و کوتاه و پرمحتوا ❤️ ‎‎‌‌‎‎‎‌ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی از روزها بچه های مدینه در کوچه ای مشغول بازی بودند. در آن کوچه مردی زندگی میکرد که خیلی قوی و قدرتمند بود اما با وجود این همه قدرت، کسی از او نمی ترسید؛ چون آن قدر مهربان بود که بعضی وقتها با بچه ها همبازی می شد. همه او را به اسم امام حسن مجتبی میشناختند، پسر امام علی. یک روز که امام حسن (علیه‌السلام) از کوچه‌ای رد می‌شدند، بچه‌ها را مشغول بازی دیدند که سفره‌ای انداخته اند و خرده‌ نانی گذاشته‌اند آنها به امام حسن (علیه‌السلام) تعارف کردند که از خرده نان‌ها بخورند. امام هم قبول کردند و پیش بچه‌ها نشستند و از نان آنها خوردند. بعد به بچه‌ها گفتند: «حالا من از شما دعوت می‌کنم که به خانه‌ی من بیایید و مهمان من باشید.» بچه‌ها هورا کشیدند و دنبال ایشان به راه افتادند. آنها وارد خانه ی امام حسن شدند و حسابی غذا خوردند. وقتی سیر شدند امام لباس‌های زیبایی به آن‌ها هدیه داد و با آن‌ها خداحافظی کرد. امام‌حسن (علیه‌السلام) گفتند: «بخشش این کودکان بهتر بود؛ آنها همه‌ی چیزی که داشتند را به من دادند، در حالی که من بخشی از آنچه را داشتم، به آنها دادم.» _حسن ع ‎‎‌‌‎‎‎‌ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ صفر ۱۴۰۳ 💚💚💚💚💚 ای پیامبرم این ندایت چقدر لرزه به جانم می‌افکند: از میان شما می‌روم اما دو چیز گرانبها برایتان به یادگار میگذارم 🌸کتاب خدا🌸 و 🌺اهل بیتم🌺. مادام که به این دو چنگ بزنید هرگز گمراه نمی‌شوید. با اهل بیت تو ای رسول مهربانی‌ها چنان کردند و با قرآن چنین. کاش به خود بیاییم و دست از این همه غفلت برداریم، تا ظهور منجی نزدیکتر شود و جهانِ تشنه به سرمنزل مقصود برسد. 💚💚💚💚💚 اللهم صل علی محمد و آل محمد ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄ @ghoncheha_zeynabiyeh_karaj ┄┄┅┅┅❅🖤❅┅┅┅┄┄