🍃🌻🍃
#چمران
#سالروز_شهادت
خاطرهای از همسر شهید چمران
✨شهید دکتر مصطفی چمران، موقع حضورشان در لبنان، مرکزی زده بودند و از یتیمان لبنانی مراقبت میکردند و به آنان کار یاد میدادند تا مجبور نشوند به خاطر سیر کردن شکمشان دست به جرم بزنند.
✨در واقع هستهی اولیه حزباللّه لبنان اینطوری شکل گرفت. این بچّهها شهید چمران را مثل پدرشان دوست داشتند و حاضر بودند برایش بمیرند.
✨شهید چمران وقتی این یتیمخانه را در لبنان دایر کرده بودند، به همسرش میگوید: ما از این به بعد غذایی را میخوریم، که این یتیمها میخورند!
✨خانمش میگوید: یک بار مادرم، غذای گرم و خوبی را برای من و مصطفی. پخته بود. مصطفی دیر وقت به خانه آمد. به او گفتم: بیا این غذا را بخور! آمد بنشیند بخورد برگشت از من پرسید: آیا بچّهها هم از همین غذا خوردند؟ من گفتم: نه، بچهها غذای یتیمخانه را خوردند، این غذا را مادرم برای شما پخته، شما بنشین بخور!
✨چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن این غذا داشت، آن را کنار گذاشت و گفت: نه! ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچّهها بخورند! گفتم: بچّهها که الآن خواب هستند، شما هم که همیشه رعایت میکنی، حالا این دفعه مادر من غذا درست کرده، بخور دیگر!
✨چمران شروع کرد به اشک ریختن و گفت: بچّهها خواب هستند، خدای بچّهها که بیدار است!
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
@ghoncheha_zeynabiyeh_karaj
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄