مؤمن یعنی انسان آرام!
یعنی کسی که همه کنار او حس أمن و امان آرامش را تجربه می کنند . . .
آمدهایم که حضورمان، چنان آفتاب
روشنگر مسیر زندگی دیگران باشد!
نه مثل زنجیر سد راه آدم ها.....
به قول نظامی :
«کلیدی کن! نه زنجیری در این بند»
اگر توانستیم اینقدر دوست داشتنی و آرام و مفید زندگی کنیم آنوقت خود به خود در ترنم دعاهای دیگران جا می گیریم.
حتی بدون گفتنِ “التماس دعا”.
@ghonooteghalam
「#برشی_از_کتاب 📖」
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
با جوانان محله
ارتباط خوب و صمیمانه ای داشت.
آن وقت ها حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر
از جوانان مومن انقلابی ، عضو پایگاه بودند.
بسیاری از نیروهای حاج حسن شهریاری و بچه های همان پایگاه به شهادت رسیدند و قهرمان واقعی و ابدی محله نام گرفتند ، یا نیروهای موثر و مفیدی برای انقلاب و نظام شدند.
📘: میم مثل مظلوم
✍🏾: مهدی طوقانی
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
@ghonooteghalam
ﺍﺯ صاحب نفسی ﭘﺮﺳﯿﺪن :
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند، ﭼی ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴچی...!
اﻣﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭو ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻡ مثل؛
ﺧﺸﻢ، نگرانی، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ...
✅ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمون ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸه، ﮔﺎﻫﯽ با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ تری داریم...
🤲الهی به برکت وجود بهترین معلم عالم حجت بنالحسن ارواحنا فداه غم و غصه ها از وجودتون دور بشه...✨
@ghonooteghalam
✨عصاره ناب جبهه ها
حاجی سرش برای کار کردن درد می کرد ، برایش فرقی نداشت در مقر بماند یا صبح به صبح با بچه ها پای کار تفحص برود.
پشت فرمان بیل مکانیکی بنشیند یا پای پاکت بیل بایستد.
آن روز صبح زود تازه لباس های کارش را پوشیده بود که ، پرسیدم: حاجی! امروز کجا می ری؟
گفت: راستش! برای من هیچ فرقی نداره! من یه آچار فرانسه ام!
بچه ها بسم الله کار را گفتند و رفتند پای بیل مکانیکی تفحص...
به این امید که شهیدی پیدا کنند.
حاج عبدالحسین هم گوشه ای مشغول گریس کاری بیل مکانیکی شد و چند ساعت بعد سر تا پایش روغنی و سیاه بود.
کار هر روزش همین بود ؛ از اذان صبح تا آخر شب ، جا و مکان ثابت هم نداشت.
مدام این طرف و آن طرف می رفت و هر کار روی زمین مانده ای که جلوی دستش بود، او داوطلب انجامش می شد.
خودش به تنهایی یک اکیپ عملیاتی تفحص بود.
همین که من وارد مقر شدم ، حاج رضا گفت: وسایلتو ببر اتاق اسد.
اما من دلم پیش حاج عبدالحسین بود.
گفتم: حاجی! اگه اجازه بدید من کلا میرم پیش حاج عبدالحسین.
گفت: طوری نیست.
همه می دانستند که به خاطر همین روحیات باصفای حاج عبدالحسین از خدایم است که این چند روز را کنار او باشم.
در یک کانکس کوچک که پناهگاه همه خوبی ها و مقر نشاط و امید و پر از حس ناب زندگی کنار بچه های جنگ و تفحص بود....
✍️ مهدی طوقانی
#قنوت_قلم
@ghonooteghalam
سلاح تان هرچه هست
بیان، صدا، قلم، زمان، آبرو، پول، رسانه...
یا هرچه که هست...
آن را زمین نگذارید
با ایمان و شجاعت بر فراز سنگرهایتان
بایستید
که
موسم، موسمِ جهاد است...
@ghonooteghalam
🌹حال دلم روبه راه نیست!
شرح حال و هوای دلم
یک غزلِ کوتاه است،
که ردیفش همه دلتنگِ "حرم" می آید...
آه
از آخرین زیارتم چقدر گذشته...
آقای من! شاید از زیارت آخرم زمان زیادی نگذشته است
شاید انقدر که باید و شاید لایق شما نیستم
و شاید حتی دلم هم لیاقت این همه دلتنگی برای شما را نداشته باشد،
اما راستش
ما خیلی خسته ایم و جز آرامش امن حرمِ شما هیچ کس دوای دردهایمان نیست
دست رو دلم بذار حسین دلم شکسته ...💔 #مهدی_طوقانی
#قنوت_قلم
@ghonooteghalam