فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی قصه این شعر ازری رو شنیدم، واسم سوال شد: تو بین این همه غربت به کی پناه میبری عزیز دلم؟
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه مادر ندارد.
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
〽️اعضای کارگروه انتخاب گزینههای وزارت صمت برای دولت پزشکیان:
🔹مسعود خوانساری
🔹محمود نیلی احمدآبادی
🔹علینقی مشایخی
🔹رضا ویسه
🔹محمد نجفیعرب
🔹حسین سلاحورزی
🔹سیدحسین هاشمی
🔹محسن صفایی فراهانی
🔹محسن ضیایی
🔹محمد قاسمی
🔹گلناز نصراللهی
🔹سومبات هاقوپیانس
🔹 عیسی منصوری
🔹 هاشمیطبا
🔹 مجتبی لشگربلوکی
✍ شاید خیلی از این اسامی را شما مخاطبین عزیز به خوبی نشناسید اما حتما جناب سلاح ورزی را میشناسید. امثال سلاح ورزی بعنوان نماینده جریان سرمایه داری قرارست برای صنعت و معدن و تجارت این مملکت وزیر انتخاب کنند. نتیجه مشخص است....
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
mahmood.karimi-koja.donbalat.begardam(320).mp3
11.47M
mahmood.karimi
🏴 #بفرمایید_روضه
ای شاه کفنت کو
عقیق یمنت کو
بگو پیروهنت کو
تنت کو
تو که دست و پا میزدی
وقتی زیر و رو می شدی
صیحه زد تمام فلک وای حسین
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
⭕️ وقایع روز عاشورا(1)
🔹وقتی ما به صحنه عاشورا و به صفحه روز عاشورا نگاهی میکنیم، در آنجا چه میبینیم؟ تجلی اسلام و تجلی معنویت اسلام را میبینیم. اباعبدالله شب عاشورا را با اصحابش بسر برد. هنگام طلوع صبح، نماز صبح را با اصحاب خودش به جماعت خواند. بعد با یک خطابه کوتاه و با چند جمله مطالب خودش را خاتمه داد، فرمود: اصحاب من! امروز آماده باشید، مرگ برای همه شما نوشته شده است و مرگ نیست جز پلی که از آن پل عبور میکنید. بینش حسین بن علی این بود که مردن یعنی یک پل، از جایی به جایی عبور کردن؛ فرمود: وَ ما هِی الّا قَنْطَرَةٌ تَعْبِروها مرگ جز پلی که در جلو شماست و باید از آن عبور کنید چیز دیگری نیست. بعد امام علیه السلام فوراً دستور داد همان جمعیت به ظاهر کوچک و به باطن بزرگ، صفآرایی کردند. امام هیچ وقت حاضر نبود قیافه شکست به خودش بگیرد؛ برای همان جمعیت کوچک هفتاد و دو نفری میمنه و میسره و قلب قرار داد، علمدار و پرچمدار قرار داد.
🔹اکثر وقایع عاشورا بعدازظهر واقع شده است. تا ظهر عاشورا هنوز حتی بسیاری از صحابه اباعبدالله در قید حیات بودند. اباعبدالله آن سنتی را که در اسلام است و پدرش علی(ع) همیشه آن را زنده نگه میداشت عمل کرد و آن این بود: هرگز در کارها شتاب نمیکرد و مخصوصاً در جنگ ابتدای به جنگ را جایز نمیشمرد. در شب عاشورا اباعبدالله دستور داده بودند همان شبانه خیمهها را از جا کنده بودند و همه را پهلوی یکدیگر به شکل هلالی نصب کرده بودند ولی خیلی تودرتو به طوری که طناب یک خیمه در داخل طناب خیمه دیگر کوبیده میشد؛ به شکلی قرار داد که اگر کسی از پشت بیاید نتواند به آسانی از خیمهها عبور کند. همچنین دستور دادند که همان شبانه در پشت خیمهها خندقی کندند و از خاشاکها- که آنجا درخت و کنده و خاشاک زیاد بود- انباشتند و پر کردند و صبح زود، شاید حدود اول آفتاب بود که دستور داد اینها را آتش زدند برای اینکه دشمن از پشت سر به طرف خیمهها حمله نکند.
🔹شمربن ذیالجوشن، لعین ازل و ابد، صبح زود حمله کرد که از پشت خیمهها بیاید و به اصطلاح شبیخون بزند. تا آمد و چشمش به این وضع افتاد و دید نمیتواند برود، ناراحت و عصبانی شد. شروع کرد به هتّاکی و فحّاشی و جسارت کردن. یکی از اصحاب- ظاهراً مسلم بن عوسجه یا حبیب بن مظهّر- عرض کرد: آقا اجازه بدهید با یک تیر او را از پا در بیاورم. فرمود: نه. گفت: آقا این را من میشناسم چه خبیثی است، چه بد ذاتِ کافری است! فرمود: میدانم، من از آن جهت نمیگویم که این مستحق کشتن نیست، ولی من ابتدا به جنگ نمیکنم، نمیخواهم اولین تیر از طرف لشگر من پرتاب بشود؛ همچنان که علی علیه السلام در صفین همینطور رفتار کرد و همیشه همینگونه رفتار میکرد. تا از دشمن کسی نمیآمد و هماورد نمیطلبید، علی نه خودش میرفت و نه کسی را میفرستاد. میگفت همیشه شما قیافه مدافع به خودتان بگیرید و قیافه متجاوز به خودتان نگیرید. اباعبدالله هم این کار را نکرد.
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
⭕️ وقایع روز عاشورا(2)
❇️خطبههای اباعبدالله(ع)
🔹ظهر عاشورا اباعبدالله مکرر آمد و با مردم اتمام حجت کرد. حضرت نمیخواستند که کوچکترین ابهامی در کار باشد و لهذا افراد زیادی متنبّه شدند و توبه کردند و آمدند. جناب حر از همانها بود. حضرت متعدد آمد و با مردم صحبت کرد، خطبههای خیلی طولانی و بسیار بلیغ خواند. همه راویان نوشتهاند که حسین وقتی که آمد وسط میدان ایستاد، آن نوبتی که بر اسبش سوار بود، خدا را ثنا گفت و به پیغمبران و ملائکه ثنا کرد و یک مقدمهای برای سخن خودش چید. عرب هم اهل فصاحت و بلاغت است یعنی سخن را خوب میشناسد. خود آنها گفتند چنان سخن گفت که مثل آن سخن و بلیغتر از آن سخن تا آن روز احدی نشنیده بود. و این نشان میدهد که اباعبدالله چه اندازه بر اعصابش- به اصطلاح امروز- مسلط بود، بر روحش مسلط بود و چقدر روحش پر از حماسه و شور بود! یک ذره خودباختگی در وجود مقدس اباعبدالله نبود.
🔹انواع اتمام حجتها را در همان مکالمهها کرد و اغلب مانع میشدند. ولی هرجور بود اینها را ساکت میکرد. گاهی دستور میدادند هو کنند که صدای حضرت شنیده نشود. گاهی به گونه دیگر میآمدند که مانع ایجاد کنند ولی حضرت بالأخره سخنان خودش را میگفت و مردم وادار به سکوت میشدند و سخنان حضرت را میشنیدند. انواع اتمام حجتها را کرد. مسئله شایستگی خودش را برای حکومت و خلافت و عدم شایستگی کسانی که اینها از آنها اطاعت میکنند مطرح کرد. مسئله نامهها و دعوتهایی را که فرستاده بودند مطرح کرد. یک یک افرادی را که نامه نوشته بودند و اکنون در میان لشگر عمر سعد بودند فریاد کرد؛ به نام، آنها را صدا کرد، گفت آیا شما نبودید که این نامهها را نوشتید؟
🔹بعد از همه اینها، فرمود یک مسئله دیگر: شما مرا یک آدم عادی حساب کنید. اسلام در کشتن مقرراتی دارد که یک مسلمان را در چه شرایطی میشود کشت. یک مسلمان را اگر قاتلِ بناحق باشد میشود کشت. اگر بدعتی در دین ایجاد کرده، دین را زیر و رو کرده است میشود کشت. اگر چنین کرده است میشود کشت. من چه کردهام؟ من خونی را به ناحق ریختم؟ بدعتی را در دین ایجاد کردم؟ اینها جوابی نداشتند.
🔹عدهای گفتند: حسین! میدانی قضیه چیست؟ ما فقط با پدرت دشمن هستیم. حسینی که پدرش از هرکس دیگر برای او محبوبتر است، بعضی این جور نوشتهاند که وقتی اسم پدر بزرگوار خودش را شنید شروع کرد بلندبلند گریه کردن. این است که میبینیم یکی از شعارهای اباعبدالله در روز عاشورا افتخار به پدرش است أنَا ابْنُ عَلِی الطُّهْرِ مِنْ آلِ هاشِم/کفانی بِهذا مَفْخَراً حینَ افْخَرُ؛ من پسر علی پاکم و همین یک افتخار من را بس.
🔹آن وقت بود که بار دیگر آمد و این دفعه برای اینکه محلش مرتفعتر باشد و صدایش را بهتر بشنوند سوار بر شتری شد و آمد ایستاد، آن خطبه بسیار بسیار حماسی را (تَبّاً لَکمْ ایتُهَا الْجَماعَةُ وَ تَرَحاً) را خواند. دیگر اینجا منطق آن منطق نیست: ای خاک بر سر شما جمعیت! تا آخر که خیلی مفصل است و واقعاً خطبه عجیبی است. [در این خطبه] انسان علی را میبیند که دارد حرف میزند، یکپارچه احساسات آتشین است و یک روح صددرصد انقلابی است که دارد حرف میزند. آن جمله معروف در خلال این خطبه است؛ رو کرد به این جمعیت سی هزار نفری، با فریاد بلند فرمود: ایهَا النّاسُ! الا وَ انَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یأْبَی اللهُ ذلِک لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ مردم بدانید- یعنی همه مردم دنیا بدانند- این ناکسِ پسر ناکس، این زنازاده پسر زنازاده، عبیدالله زیاد، به من گفته است حسین از میان دو کار یکی را انتخاب کند: یا تن به ذلت بدهد یا شمشیر. به او بگویید: هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ ما تن به ذلّت بدهیم؟! ما کجا و ذلت کجا؟! یأْبَی اللهُ ذلِک لَنا ما خداپرستیم، ما موحدیم، ما گفتهایم: لا اله الّا الله، ما تابع اصل لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ هستیم. خدایی که ما میپرستیم نمیپذیرد که ما تن به ذلت بدهیم. پیامبرِ آن خدا نمیپسندد که ما تن به ذلت بدهیم. بعد فرمود: آیا آن دامنی که حسین در آن دامن بزرگ شده است، آن پستانی که حسین از آن پستان شیر خورده است اجازه میدهد حسین تن به ذلت بدهد؟ پس من جواب پدرم علی را چه بدهم؟ جواب مادرم زهرا را چه بدهم؟ من اگر بخواهم تسلیم بشوم پدرم علی نمیپسندد. ما در دامن علی بزرگ شدهایم، ما بچه علی هستیم.
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
⭕️ وقایع روز عاشورا(3)
❇️نماز امام و یارانش در ظهر عاشورا
🔹در روز عاشورا اکثر اصحاب اباعبدالله و تمام اهل بیتشان و خودشان بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. البته گروهی همان صبح که صفآرایی و تیراندازی از طرف دشمن شد، در همان تیراندازی بسیار شدید از پا در آمدند. ولی بعد که حضرت مکرر رفتند با مردم اتمام حجت کردند، یک مقدار مبارزههای تن به تن شد. تا ظهر هنوز بسیاری از صحابه و همه اهل بیت زنده بودند. زوال ظهر میشود. یکی از اصحاب (ظاهراً سعید بن عبدالله حنفی) نگاهی به آسمان میکند و از وقت مطلع میشود. عرض میکند : یااباعبدالله! ظهر است و دوست داریم که آخرین نماز را با شما به جماعت بخوانیم. ببینید امام در باره او چه دعا میکند؟ فرمود: ذَکرْتَ الصَّلاةَ (یا : ذَکرْتَ الصَّلاةَ) به یاد نماز افتادی (یا نماز را به یاد دیگران آوردی)؛ بارک الله، مرحبا، جَعَلَک اللهُ مِنَ الْمُصَلّینَ خدا تو را از زمره نمازگزاران قرار بدهد.
🔹آیا این جمله یعنی تو نماز نمیخوانی، بعد از این ان شاء الله نماز خوان بشوی؟! خیر، به این معنی است که تو در زمره نمازگزاران [قرار بگیری،] آنهایی که حق نماز را میشناسند و ادا میکنند. خیلی معنی دارد که امام وقتی که درباره یار و صاحب خودش، کسی که شب گذشته در باره او و دیگران شهادت داده است که من اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، اصحاب من الآن بر اصحاب پیغمبر فضیلت دارند، بر اصحاب پدرم علی فضیلت دارند، وقتی که در باره یکی از آنها دعا میکند میفرماید: خداوند تو را در زمره نمازگزاران قراربدهد.
🔹امام (ع) نگاهی به آسمان کرد و فرمود: راست میگویی، زوال ظهر است، نماز میخوانیم. ولی نمازِ جنگ است که در اصطلاح فقه به آن «نماز خوف» میگویند. نماز جنگ یعنی نماز میدان جنگ. نماز میدان جنگ احکام بالخصوصی دارد. اولاً مثل نماز مسافر قصر است یعنی اگر شخص، مسافر هم نباشد در حال جنگ نماز چهار رکعتیاش دو رکعتی است. ثانیاً در نماز جنگ برای اینکه همه مؤمنین از فیض نماز بهرهمند شوند و از طرفی نمیشود که میدان جنگ را بکلی رها کنند، به این شکل نماز میخوانند: گروهی میدان جنگ را حفظ میکنند، گروهی دیگر میآیند به امام اقتدا میکنند. امام یک رکعت را میخواند، آنها فوراً یک رکعت دیگر را خودشان تنها و به اصطلاح فرادی میخوانند و سلام میدهند (امام میایستد و صبر میکند). بعد اینها به میدان میروند، جای آنها را اشغال میکنند و آنهایی که در میدان هستند میآیند و رکعت دوم را اقتدا میکنند، یک رکعت هم آنها جماعت را درک میکنند و رکعت دیگر را قهراً خودشان تنها میخوانند.
🔹اباعبدالله در آنجا نماز خوف یعنی همین نماز جنگ خواند، ولی میدانیم که عاشورا یک وضع استثنایی داشت. در واقع میدان جنگ و محل نماز هر دو یکی بود. این بود که اینها نماز خودشان را در یک وضع خیلی استثنایی خواندند. کأنه هم در میدان جنگ بودند و هم نماز میخواندند. جمعیت اینها کم بود و آنقدر عده نداشتند که گروهی بتوانند جلو دشمن را سد کنند و مانع هجوم شوند و اینها در یک فضای فارغی نمازشان را بخوانند. اینها در واقع مرز میان خود و دشمن را به این شکل حفظ میکردند: چند نفر آمدند بدن خودشان را سپر قرار دادند برای نمازخوانها و بالاخص وجود مقدس حسین بن علی (ع)، که در حالی که اینها نماز میخواندند دشمن تیرباران میکرد. مردی از آنها خود را برای وجود مقدس اباعبدالله سپر کرده و مراقب بود که مبادا تیری از طرف دشمن به حضرت اصابت کند. به هر وسیله بود ـ با دستش، با صورتش، با سینهاش، با پایش ـ خود را سپر قرار میداد به طوری که بعد از آنکه نماز تمام شد این مرد به حال احتضار افتاده بود. حالا باز ببینید اینها چگونه مردمی هستند! حضرت فوراً میروند به بالین او، چشمش که به حضرت میافتد عرض میکند: یا ابا عبدالله! اَوَفَیتُ؟ یعنی هنوز من تردید دارم، آیا وظیفهام را انجام دادم؟ مطمئن باشم که به وظیفه خود عمل کردهام؟
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
⭕️ وقایع روز عاشورا(4)
❇️شهادت امام حسین(ع)
🔹جنگ تن به تن شد؛ حضرت آمد وسط میدان و مبارز طلبید. عرب روی قانون و سنتی که داشت ننگ و عارش بود که اگر مبارز بطلبند مبارز نیاید. آنها سی هزار نفرند و این یک نفر. از بزرگترین شجاعانشان آمدند. آمدن همان و دو نیم شدن همان. یکی دیگر آمد و یکی دیگر. وحشت همه را گرفت. اینجاست که این جور اشخاص متوسل به دغلی و کار نامردی میشوند. عمر سعد فریاد کشید: کجا میروید؟! به خدا قسم اگر شما بخواهید اینجور به جنگ او بروید همهتان را از دم شمشیر میگذراند. «وَ اللهِ لَنَفْسُ ابیهِ بَینَ جَبینِهِ، هذَا ابْنُ ابیطالبٍ هذَا ابْنُ قَتّالِ الْعَرَبِ» این پسر علی است، این کشنده عربِ مشرک است، روح علی در چهره این نمایان است، کجا میروید؟!
🔹اینجا بود که چهره جنگ تغییر کرد و به آن یک مرد و یک نفر تیراندازی و سنگپرانی میکردند. امام که حمله میکرد، تمامشان فرار میکردند و حتی یک صف در مقابل امام، یک مرد پنجاه و شش ساله، نمیآیستاد. نوشتهاند آن طور که بز از جلو شیر فرار کند این جمعیت فرار میکرد. ولی حضرت مقداری که دور میشد، میآمد در نقطهای که انتخاب کرده بود میایستاد، نقطهای که به خیام حرم نزدیک بود، چون ضمناً دلش هم به طرف خیام حرم بود که آنها مطمئن باشند حسین هنوز زنده است. صدای مبارک بلند میشد: لاحولَ و لا قوّةَ الّا بالله العلی العَظیم شعار توحید: خدایا قوّت بازوی حسین هم از توست، تو این نعمت را به حسین دادهای. این را میگفت تا زینب دلش آرام بگیرد که هنوز برادرم حسین زنده است، تا بچههای حسین مطمئن باشند هنوز حسین زنده است. و در خلال همین جریانها بود که حضرت فوقالعاده خسته شده بودند. ایستاده بودند، یکی از اینها آمد و سنگی به پیشانی مبارک امام زد، پیشانی مبارکش شکست، خون جاری شد. لباسها را بالا زد که خون را از جلو چشم و پیشانیش پاک کند. تیری به سینه مقدسش آمد که از روی اسب به زمین افتاد.
🔹این اسب که یک حیوان تربیتشده برای میدان جنگ بود در همین خلالها آمد یالهای خودش را به خون اباعبدالله خونین کرد و به مقر اصلی خودش برگشت. حضرت چند بار برای وداع تشریف آوردند. این بار سوم که صدای شیهه اسب بلند شد بچهها خیال کردند آقا آمدهاند که بار دیگر خداحافظی کنند ولی وقتی بیرون آمدند اسب پدر را دیدند در حالی که یالش غرق در خون است و زینش واژگون. اینجا بود که این بچهها دور این اسب را گرفتند و مانند هر مصیبتزدهای شروع کردند به ناله کردن و فریاد کردن. اباعبدالله دختر عزیزی دارد که او را خیلی دوست میدارد و آن دختر هم پدر را فوقالعاده دوست میدارد. این دخترک وقتی که آمد جملههایی با خودش میگفت. گویی که این اسب را خطاب کرده است. یک دختری که خیلی پدرش را دوست دارد و خودش را فراموش میکند به اسب میگوید: یا جَوادَ ابی هَلْ سُقِی ابی امْ قُتِلَ ابی عَطْشاناً من میدانم پدرم با لب تشنه بود، من نمیدانم پدرم را با لب تشنه کشتند یا سیرابش کردند وَ اسْرَعَ فَرَسُک شارِداً مُحَمْحِماً باکیاً، فَلَمّا رَأَینَ النِّساءُ...
🔹امام زمان صلوات الله علیه همین منظره را مرثیهخوانی میکند، میگوید: جد بزرگوار! آن وقتی که اسب تو آمد در حالی که فریاد میکشید و همینکه زن و بچه تو اسب تو را به این حال دیدند روانه قتلگاه شدند. خَرَجْنَ حَواسِرَ مُسَلَّباتٍ حافیاتٍ باکیاتٍ. آمدند ببینند آقا در چه حالی است. میدانید وقتی آمدند آقا را در چه حالی دیدند؟ در حالی دیدند که شمر روی سینه اباعبدالله نشسته بود.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚پانزده گفتار، صفحه 197
📚 آشنایی با قرآن، جلد 10، صفحه 172
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
هدایت شده از بیداری ملت
#مضطر
.
.
.یک نفر یکه و تنهاست،خدا رحم کند.
#عاشورا
اثر جدید استاد روح الامینی
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یزید چگونه به درک واصل شد ؟
🎬 #بیداری_مدیا برای بیداری وجدانها👇
@Bidari_Media
#محرم
🔻 ممکن است ما هم کمکم شمر شویم❗️
◾️خیانت یک مسئله تدریجی است. شمر هم ناگهان شمر نشد. شمر از خط مقدم جبهه علی بن ابیطالب (ع) به خط مقدم جبهه یزید آمد. شمر، جزء افسران علی بن ابیطالب (ع) در جنگ صفین بود که در کنار امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با معاویه جنگیده بودند. اما اینک شمر، افسر نیروهای یزید در کربلا شده که سر حسین (ع) را می برد.
◾️همه به تدریج شمر می شوند. همه ما این چنین هستیم و کم کم شمر می شویم؛ به طوری که اگر از ابتدا به خود ما بگویند که شما بیست سال دیگر چنان آدمی خواهی بود، خودمان هم باور نمی کنیم؛ ولی بعد چنان می شویم و کم کم به راحتی باور هم می کنیم...
🔳 استاد حسن رحیم پور ازغدی، برگرفته از سخنرانی «با عقل در عاشورا»
🇵🇸🇮🇷#مصاف_آخر اینجاست↙️
🏴 @masafe_akhar
هدایت شده از فانوس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سه ساعت
از روز #عاشورا که
هیچ کسی طاقت
دیدن آن را ندارد
«استاد:عالی»
🔴 #بیداری_ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیح تصویری عباس موزون از واژه "مُهَجَهُم" در زیارت عاشورا 😭
26.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰هیچ امر به معروفی، بی تأثیر نیست
🔴 بعضی در زمان انقلاب هم که اهل جهاد و مبارزه نبودند، میگفتند: امکانات نیست!
🔴 بنی امیه اگر روزنامه داشت!
تیتر روزنامه هاش:
مقایسه کنید با برخی روزنامه های این روزها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابوالتناقض از اینور میگه اکثریت مردم در گمراهی هستند و از اونور میگه حاکم باید مورد قبول اکثریت باشه.
خداییش یه جو عقل تو وجنات این پدیده می بینین؟!
⚠️دزد به خانهات میزند و اموالت را میبَرد.تو سر میرسی و نمیگذاری همهی اموالت را ببرد.
🔹دزد وقیحانه میگوید برای اینکه اثبات کنی من #دزد هستم بیا در مقابل مردم با هم #مناظره کنیم!
🔹تو برای اثبات دزدیاش پیشنهادش را قبول می کنی که مناظره کنی یا به #پلیس میگویی تا به جرمش رسیدگی شود؟
✍ محمدحسین غریبی
#جلیلی
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
واکنش خاندوزی به گزارش بانک جهانی درباره وضعیت اقتصادی دولت سیزدهم: به امید تداوم روندهای بهبود در دولت آینده
👇
🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho
┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈