یا حبیب من تحبب الیه
#قرآن_صاعد
#معارفی_ازدعای_ابوحمزه1⃣
خلاصه= قرآن نازل شده، سخن خداوند با بنده است که از ساحت ربوبی تا طبیعت خاکی، نازل می گردد و سخن گفتن بندگان برگزیده با خداوند، قرآن صاعد است که از زمین تا لاهوت صعود می کند.
🔸🔹 متن=
🔶 از نبی مکرم - روحی فداه- نقل شده: الدعاء مخ العباده و لایهلک مع الدعاء احد. بحار/۹۳/۳۰۰
طبق این حدیث، دعا مغزای تمام عبادات از جمله نماز است و با وجود سلاحی چون دعا که حتی قضاء را رد می کند(الدعاء یرد القضاء ولو ابرم ابراما)، کسی هلاک نمی شود.
🔻حضرت استاد جوادی آملی معتقدند، در ادعیه اسراری وجود دارد که در روایات نیست، چرا که در سخن گفتن با خداوند، رعایت سطح فکر مخاطب در کار نیست، برخلاف روایات که با توجه به جایگاه مخاطب صادر می گردد.
♻️ اکنون برداشتی از فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی :
🔹حمد خدای را که حلم می ورزد درباره من، چنانچه گویی هیچ خطایی نکرده ام!
و می دانم که ... کوچ کننده به سوی تو، مقصدش نزدیک است.
معبود من! عشق من به تو، شافع من نزد تو است.
ای مولای من! وقتی گناهانم را می بینم، تمام وجودم را وحشت فرا می گیرد، اما زمانی که بزرگواری و آقایی تو را می نگرم، سرشار از امید می شوم.(دقیق ترین معنای تعادل خوف و رجاء در وجود انسان!)
امیدم در نجات نهایی، نه به اعمالم بلکه به جود و سخاوت تو است.
نمی دانم کدامین احسان تو را سپاس گویم! چهره زیبایی که از من به دیگران نشان دادی یا زشتی هایم که پوشاندی؟
ای روشنی چشم کسی که به تو پناه آورده! ای محبوب من!
به عظمت دست نایافتنی ات قسم! اگرم در نگشایی ز ره بام در آیم؛ و اگر مرا از درگاهت برانی، هرگز از آستان کرامت تو، جای دیگری نمی روم و از تملق تو دست بر نمی دارم.
و این است مقام کسی که به ساحت تو پناهنده شده است.
آیا ممکن است که برخلاف حسن ظن ما به کرامتت، عمل کنی؟! یا آمال و آرزوهای ما درباره خودت و بخششت و کرامتت را به تاراج بسپاری؟!
هرگز...
خدای من! هر زمان که ( به خود غره شدم و ) با خود گفتم، باطنم در حال خوب شدن است و با توبه کنندگان راستین همنشینم، بلایی نازل شد و پایم را لغزانید و مرا از خدمت درگاهت محروم کرد.( و بدین وسیله مرا از خواب غرور و غفلت بیدار نمودی)
ای سرور من! نکند که مرا از آستانت رانده ای؟! ... یا مرا مانوس مجالس بطالت پیشگان دیده و مرا با ایشان واگذاردی؟!
یا مرا در زمره غفلت زدگان دیدی و از رحمت خود محرومم نمودی؟!
نکند که دوست نداری دعای مرا بشنوی و به این دلیل مرا از خود رانده ای؟!
آری
منم صاحب گناهان بزرگ!
من همویم که بر آقایش جرات کرد و خدای مقتدر آسمان را عصیان نمود.
من آنم که او را از چشمت انداختی و او اعتنایی نکرد!
اگر امید کرامت تو و وسعت رحمت تو نبود، و اگر تو مرا از یاس از رحمتت نهی نمی کردی، اکنون نا امیدی بر من چیره می گشت ...
خدای من! امیدت را در سینه های ما جای ده، و قلبهایمان را پس از راه نمودنت، گمراه مساز ...
🌹┈┈┈┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈┈┈🌹
https://eitaa.com/golbang_sarbolandi
| ﷽ | ای روشنی چشم پناه جویان
#قرآن_صاعد
#برداشتی_ازدعای_ابوحمزه2⃣
🔸🔹 متن=
🟢 ... أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ 🟢
... يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشينان زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذيريد!
♻️♻️♻️♻️
برداشتی آزاد از دعای ابوحمزه ثمالی:
💧ای چشم پوش کریم!
آنچه مرا در چموشی، گستاخ کرد، شکیبایی تو؛ و پررویی من نیز نتیجه عیب پوشی های پی در پی تو است.
💧ای زیبا کردار! در رهایی از عقوبت تو، چه تکیه ای بر کرده ها توان کرد، که تکیه فقط بر دستان گشوده با کرامت تو است...
به راستی مگر ممکن است حسن ظن ما به گشادگی دستان احسانت را به باد فنا دهی؟!
یا آرزوهای ما در رسیدن به بخشودگی و بخشایشت را در آتش خشمت بسوزانی؟!
هرگز گمان مباد چنین، ای کهکشان کرامت!
💧واحیرتا که چه اندازه بردباری! و چه بی نهایتی! و چه نگاه کریمانه بی کرانه ای!
💧ای مقصود دلدادگی! مگر چه می شود اگر مرا در خیل بی شمار بخشودگان قرار دهی؟
💧ای عزیز جان! من از تازیانه توبیخت به آستان دستان خودت پناهنده خواهم شد، و وفاء به وعده بخشایشت به خوش گمان های به تو را ای مهربان، از تو مطالبه خواهم کرد.
من چنین و چنان کردم و فلان و بهمان بودم! اما تو مهلتم دادی و تنها و بی کس، رهایم نکردی، و بر چنین و چنان ها به مهرت، پرده افکندی، چنانچه گویی ... تو از من حیا کردی!!
💧ای محبوب جان! حتی اگر برانی ام خود را به درگاهت خواهم آویخت، و از ستایشت کوتاه نخواهم آمد، آخر، بنده جز آستان سرورش کجا برود؟! و آفریده جز به آفریدگارش به که پناهنده شود؟!
💧💧 چیزی بگویم آخر سخن، حتی اگر رحمتت را از من دریغ کنی و بگویی در غل و زنجیرم کنند و در آتش حرمان افکنندم، و بین نیکان و پاکان و این آلوده دامن، جدایی افکنی... دست از طلبت ندارم و از تو جدا نمی شوم و دست از دامنت برنکشم و هرگز و هرگز عشقت از جانم برون نمی رود... چرا که دستگیری های گذشته ات را فراموش نخواهم کرد، ای در اعماق روح و قلب و جانم جای کرده و ای در مغز استخوان نشسته...
🌺🌺🌺🌺🌺
🌹┈┈┈┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈┈┈🌹
https://eitaa.com/golbang_sarbolandi