سلام علیکم صبح شما به خیر انشاالله درپناه اهل بیت ومددحضرت زهرا صدیقه طاهره حضرت حق از منتقمین خون اهل بیت در رکاب امام زمان عج روزیتان کند ودر دارالسلام عند ربهم روزیتان کند همنشینی اهل بیت وتقرب به خود خدا درمقام مجذوبین التماس دعا
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت چهارم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی درک می کنم. ضُعف ناتوانی بدن است و ضَعف ناتوانی عقل را گویند.
در این فقره می فرماید: به تحقیق من در بدنم ضُعف را وجدان کردم. اِنّى حرف تحقیق است یعنی در متن واقع و نفس الامر در بدنم ضُعفی دریافتم. استخدام کلمات در کلام معصوم بسیار دقیق است. بدن و تن با هم تفاوتهایی دارند.
همه مخلوقات ظاهری دارند و باطنی.
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
انسان حقیقتی است ممتد از فرش تا فوق عرش. فرش او بدن و تن اوست و بالاتر از این ظاهر خیال و عقل و فوق عقل است که عرش و فوق عرش اوست. آنچه در خواب می بینیم صور خیالیه است. فرق خیال و نشئه طبیعت در این است که خیال مادی نیست ولی برخی احکام ماده مثل شکل و رنگ و حجم را دارد. مرتبه عقل فوق مرتبه خیال است که مجرد از ماده و کلیه احکام ماده است. مرتبه خیال مرتبه بین جسم و عقل است. از خیال تعبیر به برزخ هم میشود زیرا برخی از احکام عالم ماده را دارد ،و از طرفی هم شبیه عالم عقل مجرد است. عقل مجرد است یعنی معنیِ صرف و کلی است. فعلیت تامه و کمال محض است. عقل کلی نگر است. برخی می گویند خانمها جزیی نگر هستند و آقایان کلی نگر. در حالیکه هر کس اهل خیال باشد جزیی نگر است چه مرد و چه زن. و عقلا کلی نگرند:
َأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ
بيشترينشان بىخردند. (مائده/۱۰۳)
از خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان
دروازه های ملکوت به روی اهل عقل باز است.
البته عقلی که خالص باشد و مشوب به وهم نباشد. در روایات از عقل الهی اینگونه تعبیر شده: عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان که چنین عقلی همان رسول باطنی است نه عقل مشوب به وهم و عقل معاش که عقل ساقط و جزیی است.
عقل جزیی عقل را بدنام کرد
عقل جزئی همان وهم است که ادراک معانی جزئی میکند و اکثریت مردم در این مرتبه ی عقلی متوقف اند. سلطان حاکم برقوای حیوانی همین وهم است لذا
عقل معاش فقط به فکر تامین جنبه حیوانیت ماست و دلیل این همه فساد در عالم همین خیال و وهم جدای از عقل الهی است:
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد .(روم/۴۱)
آنجائیکه عقل حاکم باشد فساد برمیخیزد چون عقل صلح و صلاح محض است. عابد حقیقی حق متعال عقل است و آنکه ازعقل بهره ندارد عبادتش خیالی است و خیال چون عبادت کند ولو ۶هزارسال، آخر کار تکبر ورزد وبی ادبی کند مثل شیطان و یا شیاطینی که نماز خواندند سر امام به بالای نیزه زدند. اما اگر خیال تحت تصرف عقل باشد محل شکار صور نوریه میشود.
نماز عاقلانه تنهی عن المنکر و الفحشاست لذا وضعیت کنونی جامعه بشری نشان از عدم بکارگیری عقل در زندگی ماست:
گر نه موش دزد در انبان ماست
گندم اعمال چهل ساله کجاست
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@ghoran_tasviri_akhlagh
قرآن تصویری
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
🌱#نیازهای_انسان_و_نقش_آن_در_سرنوشت
🍂 بر خلاف مخلوقات که لطیف آنها قوی نیست و قوی آنها لطیف نیست، خداوند هم لطیف است و هم قوی. لَطِیفٌ ... اَلْقَوِیُّ
🌺قدرت و لطف خدا ضامن روزی رسانی به مردم است. لَطِیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ ... وَ هُوَ الْقَوِیُّ
🍂ارزش کار انسان وابسته به #اهداف دور و نزدیک و #نیّت اوست. «یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَهِ - یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا»
🌺نقش انسان تنها در #انتخاب و #تصمیم است، مقدار کامیابی مربوط به اراده خداست. «نَزِدْ لَهُ - نُؤْتِهِ مِنْها»
🍂 هدف قرار دادن دنیا سبب محرومیّت کامل از آخرت است.یرث حرث الدنیا...ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ
🌺انسان نیازمند قانون است و این نیاز را خدا می تواند برآورده سازد، نه دیگران.«أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ»
🍂 شریعت بر حقّ تنها با اذن الهی محقق می شود و بدون اذن او هیچ چیز جنبه شرعی و الهی ندارد. «ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ»
🌺بدعت در دین و تشریع قوانین خارج از اذن خدا شرک به اوست. «شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ»
🍂مهلت دادن به منحرفین یک لطف الهی است تا شاید به فکر توبه یا ایمان بیفتند و اگر این لطف نبود انسان با اولین گناه خود به کیفر نابودی می رسید.«لَوْ لا کَلِمَهُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ»
🌺با اینکه بهشتیان اهل ایمان و کارهای نیکو هستند لکن آن همه نعمت ها به خاطر فضل الهی است نه سزای کارشان. «الْفَضْلُ الْکَبِیرُ»
⏪#تلاوت تصویری و تفسیر مختصر سوره #شورا آیات ۱۹ و ۲۰
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت پنجم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی ادراک و وجدان می کنم.
اینکه جناب رسول اکرم صلی الله و علیه و اله و سلم ضُعفی را که بر ایشان عارض شده است با حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح مینمایند نشان از عظمت روحی حضرت فاطمه سلام الله علیها داردکه دراین ضُعفِ جناب رسول الله او ملجا وپناه پدر میشود!
زن مظهر اسم ستار حق متعال است . مظهر عفاف حق متعال است. حضرت زهرا سلام الله علیها اسمی است که مستقر در ذات خداست.
اللهم انی اسالک باسمک الذی خلقته من کلک فاستقر فیک فلا یخرج منک شی ابدا.
فاطمه سلام الله علیها ناموس ذات غیب الغیوبی است. حقیقت حضرت بر احدی تجلی و ظهور نکرده است مگر ائمه اطهار علیهم السلام، لذا هم قبرش و هم قدرش مجهول است.
جز امام زمان روحی فداه هیچ کس محرم اطلاقی حضرت نیست. صدیقه طاهره علیها سلام امام آفرین بود. لذا مهمترین وظیفه زن پرورش فرزند است، فعالیت اجتماعی که مستلزم برخورد با نامحرمان است به ضرر خانم است ، خدای متعال همه مسئولیت های اجتماعی را از دوش زن برداشته تا با فراغ بال به پرورش اشرف مخلوقات بپردازد.
زنی که در خانه بماند و همچون امام خمینی (ره) و یا مقام معظم رهبری(حفظه الله) ویا علامه طباطبایی وبهجت و مفیدوشیخ طوسی وسیدبن طاووس وخواجه نصیر تحویل جامعه دهد یقینا بزرگترین سرمایه و ارزشمندترین سودها را شامل جامعه بشری نموده است.
مادری که اهل تهذیب نباشد فرزندی تربیت میکند که :
صورته صورت الانسان و قلبه قلب الحیوان. (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴)
حتی سخن گفتنش هم عالم را آلوده میکند:
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
انسان ملکوتی به فکر تهذیب نفس و اصلاح صفات خویش است:
ای دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزی از این خواب گران
برای محرم شدن با اولیای الهی باید عبادتی مطیعانه داشته باشیم یعنی عبادتی عاقلانه. عقل مقدس است لذا حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه فرمودند:
یَا عَلِیُّ! إذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَتَقَرَّبُونَ إلَی خَالِقِهِمْ بِأَنْوَاعِ الْبِرِّ، تَقَرَّبْ إلَیْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ حَتَّی تَسْبِقَهُمْ .( حليه الأولياء ، ج 1، ص 18 )
«ای علیّ! چون ببینی مردمان را که به انواع گوناگون از اعمال صالحه و خیرات و مبرّات به خالقشان تقرّب جویند، تو به أنواع ادراکات معقولیّه و علوم انسانیّه و فکریّه تقرّب بجو، تا از همۀ آنان سبقت گیری!»
لحظه به لحظه زندگی پر برکت حضرت زهرا سلام الله علیها جلوات عقل و اطاعت است ازاینرو حضرت رسول اکرم واهل بین علیهم السلام هنگام ضُعف وحوادث روزگار به نزد مادرشان که مقام امومت دارد پناهنده میشوند
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی
ثمره بندگی (ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی)
اهلبیت علیهم السلام حق بزرگی نه فقط بر ما بلکه بر کل نظام وجود و ممکنات دارند؛ ایشان حیات را به ما و نعمت وجود را به یکایک مخلوقات ارزانی داشته و قوام و رزق وجود را عطا فرمودهاند لذا حق الله الاکبر این است که «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الأْمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم»؛ اطاعت از ائمه اطهار علیهم السلام بر هر کسی که مدعی بندگی خداست فرض و واجب میباشد. امام سجاد علیه السلام در رسالهی حقوق میفرمایند که حق اکبر الهی این است که بندهی خدا باشیم. حق متعال نیز در قرآن میفرماید «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ الله» (آلعمران، ۳۱). اگر میخواهید بندهی من باشید و مرا عبودیت کنید این خاندان را اطاعت کنید و ایشان را دوست داشته باشید و محبت و مودت این ذوات مقدس در دلهای شما باشد. ائمه اطهار علیهم السلام حق بزرگی بر ما و بر نظام وجود دارند اما در باب معارف و حقائق ولایت و توحید، امام هادی علیه السلام درخشش خاصی در میان ائمه معصومین علیهم السلام دارند که در زیارت جامعه کبیره تجلی نموده است. فقط خدا میداند چه اسراری در این زیارت جامعه کبیره نهفته است که عقل بشر از فهم آن قاصر است. همینقدری هم که به من و شما فهماندهاند کلام مبارک خود ایشان است و ما نیز تصوری از فهم کلام ایشان میکنیم اما در واقع «أُولَٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ» (فصلت، ۴۴). عقل از دور یک تصوری میکند و چیزهایی ادراک میکند وگرنه اینکه انسان به کنه این معارف راه یابد، «أَيْنَ التُّرابُ وَرَبّ الأَرْبابِ؟!» چه نسبت خاک را با عالم پاک؟ ما انسانهای منغمر در کثرات چطور میخواهیم حقیقتی را که حدیث و سخن او «صَعْبٌ مُسْتَصْعَب» است، «سِرٌّ مُقَنَّعٌ بِالسِّر» است و کلام او نور و فوق نور است درک کنیم و به کنه آن برسیم؟ انسان به این راحتی نمیتواند به کلام ایشان راه پیدا کند چه رسد به حقیقت خود ایشان! لذا حق متعال تبعیت از این ذوات را بر ما واجب نمود که این تبعیت و اطاعت، پربرکت ترین عمل است؛ به عنوان مثال اگر شخصی از امام هادی علیه السلام تبعیت کند، عبدالعظیم حسنی خواهد شد که در حق او گفته میشود «مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین بِکَربَلا» و ثواب زیارت او همچون ثواب زیارت امام حسین علیه السلام خواهد بود! تبعیت از شخصیتی همچون امام هادی علیه السلام عبدالعظیم حسنی میسازد چرا که امام هادی علیه السلام مظهر هدایت حق متعال است کما اینکه یکایک اهلبیت علیهم السلام اینگونهاند.
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک انشاالله شما هم که از رهرو راه حضرت هستید در رکاب امام زمان عج از منتقمین خون اهل بیت عصمت وطهارت حضرت رزاق روزیتان کندوبا محمد وال محمد ص محشورتان کند
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت ششم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم
کلام و فعل معصوم به دور ازهرگونه تعارف است. صرف لفظ نیست بلکه کلام انسان کامل مطابق با واقع و نفس الامر است. طبق حدیث حضرت میفرماید:
اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعفا..... یعنی محققا من دریافتم در بدنم ضعفی را. تعریف بدن چیست؟ آیا تن و بدن یک معنا دارد یا غیر هم هستند؟ حکما قائل اند بدن محل ظهور آثار نفس است و مادامیکه انسان در نشئه طبیعت به حیات ظاهری زنده است چون آثار نفس در تن اوظاهر میشود لذا تن و بدن یک معنا دارد اما به محض قطع تعلق روح از بدن که تعبیر به مرگ میشود آثار نفس ناطقه انسانی در مرتبه ای ظهور میکند که از آن تعبیر به بدن برزخی میشود. اینجا دیگر اطلاق تن و جسم نداریم. این بدن شأن نفس و مرتبه نازله ی آن است.
همانگونه که ما جسم و خیال و عقل داریم، به همین وزان نظام هستی نیز جسم و خیال و عقل دارد. جسم نظام هستی، همین نشئه طبیعت مبارکی است که ظاهر است و آن بمنزله بدن عالم است که آثار نفس کل درآن ظاهر میشود. لذا همه ی طبیعتِ زیبا، آثارنفس کل است.
سراسر صـنــع دلـــدارم بهـــشـت اســــت
بهشت است آنکه آن نیکو سرشت است
این عالم طبیعت، دنیای مذموم در اخلاق و شریعت نیست. نشئه طبیعت و عالم ناسوت شامل کره زمین و کهکشانهای لایتناهی است.
خدا حقیقتی است لایتناهی، بنابراین ظهوراتش نیز لایتناهی هستند به تعبیر دیگر هر چیزی به شاکله خالق خویش است:
«قل کُلّ یعمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ؛ بگو: هر کس بر اساس شاکله و ساختار خود عمل می کند» (اسراء/۸۴)
برهان و عقل و قرآن نیز همین مطلب را تأیید می فرمایند. از مُظهر نامحدود، مَظهر نامحدود ظاهر می شود. لذا دنیای نکوهیده تعلق انسان به حدود این عالم و غفلت از خدای نامحدود است:
چیست دنیا؟از خدا غافل شدن
نی لبــاس و نقره و فرزند و زن
یعنی تعلق به غیر خدا، مصداق دنیاست. اگر به نشئه طبیعت، همسر، فرزند و ... به دیده ی توحیدی بنگری حتی اگر به آنها تعلق هم داشته باشی تعلقت، خدایی است و مذموم نیست، چون همه آثار صنع یار است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
"الخلق کلهم عیال اللَّه"، مردم همه عیال خدایند. (نهج الفصاحه حدیث شماره 1543)
البته گاهی تعلق به عبادات و ریاضات ظاهرا معنوی هم تعلق است، و سبب غفلت از صاحبخانه میشود. لذا مذموم است و باعث دوری از محبوب. از اینرو آنچه ترا ازحق مشغول کند صنم و دنیاست و گرنه طبیعت ظهور ملکوت عالم است و به منزله ی بدن است برای عقل و نفس کل.
حق جان جهان است و جهان جمله بدن.
دلا بازیچـه نبـود دار هسـتـی
هـمه حقنـد در بـازار هـستـی
بـود آن بنده فیـروز و موفـق
نجوید اندر این بازار جز حق
"خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ"، اوست آنكه آسمانها و زمين را به حق بيافريد. (انعام/۷۳)
بنابراین این ظاهر نشئه ی طبیعت، جسم نظام هستی است. نشئه ی طبیعت به مثابه ی جسم انسان کامل است و انسان کامل با همه هستی خویش در مقابل ذات ربوبی، ضعف را در می یابد و این ضعف و فقر امام با همه ی شئونش در مقابل ذات احدیت سرّ امامت است که خود را هیچ می بیند.
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت هفتم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود : من در بدنم سستی و ضعفی درک می کنم.
آیا بدن با مرتبه جسمانی تفاوت دارد؟ آیا تن و بدن یکی است؟ آیا بدن مادی است؟
بدن، فوق مرتبه جسمانی ماست و مجرد میباشد. بدن محل ظهور آثار نفس ناطقه انسانی است .تن و بدن یکی نیستند. طبق مستندات بزرگان و حکما از روایات، بدن غیر از تن است. تن همین گوشت و پوست و استخوان مادی است. در صورتیکه بدن مرتبه نازله نفس ناطقه ی انسانی است لذا بدن مجرد است. بدن حقیقتی ملکوتی و برزخی و از سنخ بالاست. منتها چون درعالم طبیعت آثار نفس در همین تن جسمانی ظاهر میشود مادامیکه شخص در نشئه طبیعت حضور به حیات ظاهری دارد به تن اطلاق بدن نیز میشود. اما به محض ترک تعلق روح از جسم آثار نفس در ابدان برزخی او ظاهر میشود که این ابدان همان صور برزخی هستند که به وفق علم و عمل هرکس، ایجاد میشود. لذا ابدان یا بهشت اند و یا جهنم ؛ "القَبرُ روضَه مِن ریاض الجَنان أو حُفرَه مِن حفر النَّیران".
قبرنیز محل ظهور ملکات نفسانی افراد است لذا به یک معنا قبر هرشخص بدن او است ،البته نه قبر فقهی! آدمی خود ،بهشت وجهنم خود است ورنه بهشتی در بهشت و جهنمی در جهنم نیست بلکه بهشت در بهشتی وجهنم در جهنمی است.
نفس ناطقه انسانی مجرد است لذا دم به دم انشاء ابدان برزخی میکند ،چون مظهر حق متعال است و دائما ظهورات نو به نو دارد: یا دائِمَ الفَضلِ عَلی البَریّه (مفاتیح الجنان، اعمال شب جمعه)
خدای احد صمد، خدایی کهنه و قدیمی نیست که روزی جهان را خلق کرده باشد و اکنون جایی در گوشه آسمان بیکار و منتظر نشسته باشد.
خدای یگانه کمال مطلق است و مطلق کمال است زیرا الصمد است. مخلوقات همه سرریز خدایند که از این سرریز ، تعبیر به ظهورات شده است. الصمد، علی الدوام در حال ظهور است.
جلــوه کنــد نگــار من
تازه به تازه ، نو به نو
دل بـرد از قــرار مـــن
تـازه به تازه ، نو به نو
حرکت جوهری و تجدد امثال همین مطلب را بیان میکند.
عمر چو جو نو نو می رسد
مستمری می نماید در جسد
فیض خدا علی الدوام است. افراد هر لحظه غیر از لحظه قبل هستند بنابراین با اعمال خیر، کمال افراد زیاد میشود و با گناه نباید مأیوس شوند زیرا هر لحظه در تجلی نو هستند. پس معنای دعا و استغفار مشخص می شود.
دعا استدعا و تقاضای افزایش استعداد است . خداوند از آسمان بطور یکسان باران نازل میکند هر که بامش بیش برفش بیشتر:
"أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَاَ " از آسمان آب فرستاد و هر رودخانه به اندازه خويش جارى شد. (رعد/۱۷)
با نیات و اعمال و عبادات باید سعه ی وجودی پیدا کنیم تا قابلیت دریافت فیض بیشتری را داشته باشیم. نفسی که اتساع پیدا میکند به خدا نزدیکتر می شود. نفس انسان نیز مظهر حق متعال است هرلحظه در مراتب مادونش ظهوراتی دارد که به وفق علم و عمل اوست، جزاء وفاقا. پایین ترین مرتبه ظهور بدن اوست که هرلحظه آثار نفس در او متجلی میشود. این آثار یا نوری اند یا ظلمانی لذا افراد یا مؤمن اند و یا کافر. بر پیشانی مؤمن نور نوشته شده و بر جبین کافر کفر. از اینرو هنگام تجلی انوار الهی بر جان انسان کامل، آثار این تجلیات در بدن ظهور پیدا میکند. بدن مبارک جناب ختمی مرتبت در هنگام دریافت وحی، محل ظهور آثار نفس شریف نبوی و ولوی ایشان بوده است...
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت هشتم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً .
فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى وجدان مى كنم .
بدن ظهور نفس ناطقه است و ما همیشه بدن داریم و هرگز نفس بی بدن نمی باشد .پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه وآله هم بدن دارد . حضرت یک نفس جزئی دارند که همین جسم شریف و مبارکشان را که اشرف اجسام است تدبیر میکند، که تمام فیوضات ساری و جاری در کل نشئه طبیعت از کانال وجودی انسان کامل است.
جسم انسان کامل معادل روح افراد عادی بشر است بلکه جسم او اشرف از ارواح مردم است وبقول صاحب بحر المعارف نهایت مقام انبیاء بدایت اهل بیت ع است. لذا حضرت فرمود:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ...
بگو: من انسانى هستم مثل شما. (فصلت/6)
به تعبیری حضرت خودشان را بشری ملکوتی معرفی می نماید زیرا جسم ایشان همچون مثال دیگر افراد است. زیرا جسم مبارکشان متروح شده و در حد عالم مثال لطیف شده است .
انسان کامل جسمی دارد که نفس جزئی بدان تعلق دارد اما نفس جزئی حضرات به حدی قوت یافته که نفس کلی گشته و همه ما سوی الله را تدبیر می نماید، که از آن به نفس رحمانی نیز یاد میشود لذا عالم به منزله بدن اوست . از اینرو در ادعیه و زیارات آمده:
فَبِهِمْ (فیهم )مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ . (دعای هر روز رجب)
کل ما سوی الله در حضرات مستغرق هستند.
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر این یک میم غرق است
نفس ختمی مرتبت ، نفس کلی است. بنابراین کل ماسوی الله بدن حضرت محسوب میشود ، لذا حضرت میتواند در بدن خود تصرف کند پس به اذن الله شق القمر و رد الشمس میکند.
هر دو قرائت لفظ ضعف(ضاء مفتوح و ضاء مضموم) به معنا سستی ، فقر، اضطرار و ناتوانی است، و وقتی حضرت ختمی مرتبت ضعف را به بدن خود منسوب فرمود یعنی من در خودم یک نحوه فقر و نداری احساس می کنم لذا در روایات از ایشان وارد شده : الفقر فخری (سفینه البحار، ج۲، ص۳۷۸)
در واقع این ضعف و فقر بالاترین وصف انسانی است؛ خلق الانسان ضعیفا؛ نفس امام هیولای اولای نظام هستی است. هر صورتی را که حق متعال افاضه کند میپذیرد. خداوند خواست در قرآن آدمی را به بالاترین صفت ممکن توصیف کند فرمود:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند. انسان آن امانت بر دوش گرفت، كه او ستمكار و نادان بود. (احزاب/۷۲)
ظلومی و جهولی و ضعف مطلق اوج توصیف کلام الله در مورد آدمی است زیرا :
فمن عرف نفسه بالتقصير عرف ربه بالكمال وَمَن ْعَرَفَ نَفْسَهُ بِالْجَهْلِ عَرَفَ رَبَّهُ بِالْعِلْمِ .
کسی خدا را علم مطلق می یابد که خود را جهل مطلق یافته باشد ، و آنکه خدا را کمال مطلق و مطلق کمال یافته است خود را ضعف و جهل مطلق می یابد .از اینرو بالاترین وصف برای انسان کامل اتصاف او به ضعف مطلق در بدن است که محل ظهور آثار نفس ناطقه انسانی است
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بسمه عزّشأنه🔹
🔸️اگر بخواهیم از علمای فارس یاد کنیم...
#آیت_الله_نجابت
#شب_های_پرستاره
🔰محبین_اهل_معرفت |عضوشوید
@mohebine_ahle_marefat