#درس8⃣
#بخش 3⃣
🔡 آموزش حروف ناخوانا
🖊تمرین مرحله2:
خواندن بخش بخش و سپس کامل کلمات دارای صدای واو کشیده در ص549 قرآن
#مدافعان_حریم_ولایت
#کانال_آموزش_و_حفظ_قرآنکریم
@ghoranevelayat
#درس8⃣
#بخش 4⃣
🖊تمرین مرحله سوم و چهارم
تکلیف شبانه
#مدافعان_حریم_ولایت
#کانال_آموزش_و_حفظ_قرآنکریم
@ghoranevelayat
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم
فِي تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عُلِم جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.
#حکمت ۲۱۷ نهج البلاغه
امام(عليه السلام) فرمود: در دگرگونى حالات گوهر مردان شناخته مى شود.
#بخش اول
طريقه شناخت افراد
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى به طريقه آزمايش شخصيت انسان ها اشاره مى كند و مى فرمايد:
«در دگرگونى حالات گوهر مردان شناخته مى شود»;
(فِي تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ).
در كافى در ادامه اين كلام نورانى آمده است:
«وَالاْيّامُ تُوضِحُ لَكَ السَّرائِرَ الْكامِنَةَ;
و گذشت روزها اسرار پنهانى را بر تو آشكار مى سازد».
«جواهر» جمع «جوهر» به معناى اشياى گرانبهايى است كه از معدن استخراج مى كنند، به ذات و طبيعت هر چيزى نيز اطلاق مى شود و در اينجا نيز منظور همين است.
بسيار مى شود كه ظاهر و باطن افراد مختلف است;
ظاهرى آراسته دارند در حالى كه درون، آلوده است.
ظاهرش پاكدامن، زاهد، شجاع و پرمحبت است; ولى باطن كاملاً بر خلاف آن است
و گاه به عكس افرادى ظاهراً كم استقامت، فاقد سخاوت و بى تفاوت به نظر مى رسند در حالى كه در باطن شجاع و نيرومند و باتقوا هستند.
چگونه مى توان به اين تفاوت ها پى برد و درون اشخاص را كشف كرد و معيارى براى همكارى و عدم همكارى با آنها جستوجو نمود؟
بهترين راه همان است كه مولا در كلام بالا فرموده است.
هنگامى كه طوفان هاى اجتماعى می وزد و تحول ها آشكار مى شود و صفحات اجتماع زير و رو مى گردد اينجاست كه افراد باطن خود را كه در حال عادى نشان نمى دادند آشكار مى سازند.
به تعبير ديگر بهترين راه براى شناخت حقيقت و باطن هر چيز، تجربه و آزمايش و امتحان است.
اين حكم درباره انسان ها نيز صادق است و بهترين طريق تجربه، حالاتى است كه از خود در دگرگونى هاى اجتماعى بروز مى دهند;
ديروز ثروتى نداشت، امروز به نوايى رسيده و يا مقامى نداشت و مقامى به دست آورده. گاه چنان بر مركب غرور سوار مى شود كه هيچ كس به گرد او نمى رسد.
اينها در امتحان شخصيت مردود شده اند;
ولى به عكس، افرادى را مى بينيم كه نه مال و ثروت و نه جاه و مقام و نه مشكلات زندگى هيچ يك بر آنها تأثيرى نمى گذارد;
همان راه مستقيمى را مى پيمايند كه پيش از اين مى پيمودند و همان مناسبات خوبى را دارند كه با دوستانشان داشتند.
ادامه دارد....
#مدافعان_حریم_ولایت
#کانال_آموزش_و_حفظ_قرآنکریم
@ghoranevelayat
🌹#فرق القاء و تعلیم در قرآن چیست؟
💠#بخش چهارم
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
🍀🍂 پس به دلیل سنگینی کلام وحی انسان هرگز قادر به حفظ و از بَرکردن این آیات نیست؛ پس زمانی که آیهای را میخوانیم «سَنُقْرِئُكَ» فرشتهای هست که آن را بر ما ارائه میدهد و آن آیه بر روی لوح دل ما نقش میبندد و ما آن را میخوانیم.
🚫 فراموش نکنیم که برای دریافت تدبر آیات الهی باید رسانا باشیم و قرآن چون از نور است باید خود را با تقویِ الهی از جنس نور کنیم تا رسانا شویم وگرنه هرگز نمیتوانیم این نور را دریافت کنیم. الکتریسیته در چوب وارد نمیشود چون چوب رسانا نیست.
💦❄️ تدبرات و فهم باطن قرآن و کلام ثقیل آن، مانند شوک الکتریکی بر روحی است که قلب آن مرده باشد و با این شوک است که روح برمیگردد و انسانی که قلبش مرده است احیاء و از خواب غفلت بیدار شده و به زندگی واقعی برمیگردد، به آن زندگی مطلوب حقتعالی که تضمینکننده سعادت دنیوی و اخروی است.
✨📖✨ فتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (37 - بقره)
⚡️ پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت و خداوند توبه او را پذیرفت، زیرا خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
🍀🍂 از آیه فوق نیز به صراحت مستفاد میشود که توبهکردن انسان توفیقش نخست، القاء از سوی حضرت حق است. چنانچه برای موسی (ع) محبتی از خود القاء فرمود برای کسی هم که موفق به توبه میشود، حضرت حق نوری از خود به او وارد کرده که او را موفق به توبه میکند و این القاء از طریق کلمات یا همان علمی صورت میگیرد که خدا بر کسی که دوست دارد وارد میکند.
💦❄️ اگر هنگام نماز و زمان قرائت حمد و سوره، حضور قلب داشته و کلماتی که میخوانیم بر ما شوک وارد کرده و اشک چشممان جاری کند، آیات القاء میشوند و اصطلاحاً در پخش زنده هستیم و گیرنده تنظیم است اما اگر حس و تمرکز نداشتیم القاء وجود ندارد و فقط تنها قرائت حمد و سوره میکنیم.
🌴 حسنِختام سخن با حدیث گرانباری از نبی مکرم اسلام (ص) که چه زیبا فصلالخطاب بحث ماست:
✳️ کسی که آرزوی خویش را در رغبت دنیا فراوان کند، خداوند به همان اندازه بصیرتش را از او میگیرد و کسی که آرزوی خویش را از رغبت دنیا بازگیرد، خداوند بدون زحمت او را تعلیم دهد و بیدلیل و بدون واسطه هدایتش کند و پرده از چشم او بردارد تا بصیرت یابد.
✨📖✨ فالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا (5 - مرسلات)
⚡️ و سوگند به فرشتگاني كه القاءكننده آيات آسماني (به پيامبران هستند.)
🍀🍂 علمی که با القاء بر انسان هدیه شود، مستکنندهترین علم و شیرینترین شراب طهور است. بدانیم هرچه از آسمان بر زمین هدیه شود، مانند آب باران صاف و زلال است و در القاء الهی هیچگونه ریب و شکی برای آلودگی و نفوذ شیطان، با ایجاد تردید بر انسان از سوی شیطان وجود ندارد.
💦❄️ القاء آیات نشاندهنده مهربانی حضرت حقتعالی بر بندهاش است که شاید شنیدنِ این آیات و باورش برای انسان سخت باشد که خدایا تو کجا و من کجا؟!!! القاء کجا؟!!!
🔥 این از ضعف توحید است چون کسی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است او را در کنار خود حس نمیکنیم و او نزدیک است که به ما کمک کند؛ نزدیک نیست که گردن ما را بزند.
🌼🍃 قربان وجود قدسیاش بروم، آن نازنین وجود هستی، هستیام فدای هستیاش که هستی به من داد، اگر قرار بود مرا بزند و بلا رساند، از دوردستها هم قدرت این کار را داشت، نیازی به نزدیکی به من نداشت پس نزدیک شده است بر من سودی رساند و با من سخن بگوید.
پایان
داستان ها و پندهای اخلاقی
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم .
فِي تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عُلِم جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.
حکمت ۲۱۷ نهج البلاغه
امام(عليه السلام) فرمود: در دگرگونى حالات گوهر مردان شناخته مى شود.
#بخش سوم
در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم:
«الْغِنى وَالْفَقْرُ يَكْشِفانِ جَواهِرَ الرِّجالِ وَأوْصافِها;
بى نيازى و فقر باطن افراد و اوصاف آنها را آشكار مى سازد».
مرحوم كلينى در كافى در حديث معتبرى نقل مى كند كه بعد از قتل «عثمان»، اميرمؤمنان على(عليه السلام) به منبر رفت و خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه فرمود:
«... يَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِيَّه(صلى الله عليه وآله) وَالَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاَكُمْ وَأَعْلاَكُمْ أَسْفَلَكُمْ وَلَيَسْبِقَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا قَصَّرُوا وَلَيُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ كَانُوا سَبَقُوا;
سوگند به خدايى كه محمد را به حق مبعوث ساخت، همگى به يكديگر مخلوط و غربال خواهيد شد (تا خالص از ناخالص در آيد و پيروان حق از پيروان باطل جدا شوند) تا آنجا كه افراد پايين نشين بالا و افراد بالانشين پايين قرار خواهند گرفت و آنها كه در اسلام پيشگام بودند و بركنار گشتند سر كار خواهند آمد و كسانى كه (با حيله و تزوير) پيشى گرفتند كنار مى روند».
اين سخن را با ذكر آيه اى از قرآن مجيد كه در واقع همه اين روايات به آن باز مى گردد پايان مى دهيم آنجا كه مى فرمايد:
«(وَتِلْكَ الاَْيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ * وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكافِرينَ);
و ما اين روزها(ى پيروزى و شكست) را در ميان مردم مى گردانيم; (و اين خاصيّت زندگى دنياست) تا خدا، افرادى را كه ايمان آورده اند، مشخص سازد;
و (خداوند) از ميان خودتان، شاهدانى بگيرد. و خدا ستمكاران را دوست نمى دارد و تا خداوند، افراد با ايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند); و كافران را (به تدريج) نابود سازد».
پایان شرح حکمت ۲۱۷ نهج البلاغه از آیت الله مکارم شیرازی
#درس9⃣
#بخش 2⃣
🖊تمرین مرحله 1:
خواندن حروف تشدید دار
🖊تمرین مرحله 2:
خواندن شمرده شمرده حروف و کلمات صدا دار و مشدد ص 397 قرآن ...
#مدافعان_حریم_ولایت
#کانال_آموزش_و_حفظ_قرآنکریم
@ghoranevelayat
#درس9⃣
#بخش 3⃣
🖊تمرین مرحله 3 و 4:
تکلیف شبانه
#مدافعان_حریم_ولایت
#کانال_آموزش_و_حفظ_قرآنکریم
@ghoranevelayat
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم
بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ،
وَبِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ
وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ،
وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ،
وَبِاحْتِمَالِ الْمُوَنِ يَجِبُ السُّوْدُدُ،
وَبِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ،
وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَيْهِ.
(حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه)
كثرت سكوت، سبب ابهت و بزرگى است
و انصاف مايه فزونى دوستان است
و با بذل و بخشش قدر انسانها بالا مىرود
و با تواضع نعمت (الهى) كامل مىگردد
و با پذيرش هزينهها (و رنجها و مشكلات) عظمت و سرورى حاصل مىگردد،
با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب مىشود
و با حلم و بردبارى در برابر سفيهان،ياوران انسان بر ضد آنها فزونى مىيابند.
#بخش اول:
#هفت فضيلت مهم #اخلاقى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى به هفت نكته مهم از فضايل اخلاقى و اثر مثبت آنها اشاره مى كند.
نخست مى فرمايد: «كثرت سكوت، سبب ابهت و بزرگى است»;
(بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ).
مرحوم ابن ميثم در شرح نهج البلاغه خود در اينجا نكته جالبى آورده مى گويد:
دليل كلام مولا اين است كه سكوت، غالباً نشانه عقل است و ابهت صاحبان عقل آشكار است و اگر به يقين دانسته شود كه كثرت سكوت ناشى از عقل اوست، ابهت او بيشتر مى شود.
و اگر حال او شناخته نشود و اين احتمال وجود داشته باشد كه سكوتش ناشى از عقل است باز سبب ابهت اوست
و گاه ممكن است سكوت، ناشى از ضعف و ناتوانى در كلام باشد و باز هم اين امر سبب احترام شخص مى شود، زيرا از پريشان گويى پرهيز مى كند.
اضافه بر اينها، سكوت، سبب نجات از بسيارى از گناهان است،
زيرا غالب گناهان كبيره به وسيله زبان انجام مى شود تا آنجا كه سى گناه كبيره را براى زبان شماره كرده ايم.
بديهى است هنگامى كه انسان از اين گناهان پرهيز كند ابهت و هيبت و شخصيت او بيشتر خواهد بود.
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم
ادامه سخن در مورد #حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه
#هفت فضيلت مهم اخلاقى:
#بخش دوم:
#فضیلتسکوت:
در حديث جالبى از «هشام بن سالم» يكى از ياران خاص امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم كه مى فرمايد:
«پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به مردى كه خدمتش رسيد فرمود:
ألا أدُلّكَ عَلى أمْر يُدْخِلُكَ اللهُ بِهِ الْجَنَّةَ؟;
آيا تو را به چيزى هدايت كنم كه به وسيله آن وارد بهشت شوى؟»
عرض كرد: آرى يا رسول الله.
پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:
«أنِلْ مِمّا أنالَكَ اللهُ;
از آنچه خداوند در اختيار تو قرار داده بذل و بخشش كن».
عرض كرد: اگر من خودم محتاج تر از كسى باشم كه مى خواهم به او بخشش كنم چه كنم؟
پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:
«فَانْصُرِ الْمَظْلُومِ;
به يارى ستم ديده برخيز».
عرض كرد: اگر من خودم از او ضعيف تر باشم چه كنم؟
فرمود: «فَاصْنَعْ لِلاْخْرَقِ يَعْني أشِرْ عَلَيْهِ;
شخص نادان را راهنمايى كن و به او مشورت بده».
عرض كرد: اگر من از او نادان تر باشم چه كنم؟
فرمود: «فَأصْمِتْ لِسانَكَ إلاّ مِنْ خَيْر;
زبانت را جز از نيكى خاموش ساز».
و سرانجام پيغمبر(صلى الله عليه وآله)فرمود:
«أما يَسُرُّكَ اَنْ تَكُونِ فيكَ خِصْلَةٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ تَجُرُّكَ إلَى الْجَنَّةِ؟;
آيا تو را خشنود نمى سازد كه يكى از اين صفات نيك را داشته باشى و تو را به سوى بهشت برد؟».
اضافه بر اين، سكوت سبب نورانيت فكر و عمق انديشه است، همان گونه كه در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم:
«الْزِمِ الصَّمْتَ يَسْتَنِرْ فِكْرُكَ;
ساكت باش تا فكرت نورانى شود».
در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است:
«أكْثِرْ صَمْتَكَ يَتَوَفّرْ فِكْرُكَ وَيَسْتَنِرْ قَلْبُكَ وَيَسْلَمِ النّاسُ مِنْ يَدِكِ;
بسيار سكوت كن كه فكرت فراوان و قلبت نورانى مى شود و مردم از تو در امان خواهند بود».
البته همه اينها مربوط به سخنانى است كه به اصطلاح فضول الكلام يا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعليم دانش و امر به معروف و نهى از منكر و امثال آن به يقين از آن مستثناست
و در روايات آمده است كه:
اگر كلام از آفات خالى باشد به يقين از سكوت برتر است،
زيرا انبيا دعوت به كلام شدند نه به سكوت
حتى اگر ما در فضيلت سكوت سخن مى گوييم از كلام كمك مى گيريم.
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم
ادامه سخن در مورد حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه
هفت فضيلت مهم اخلاقى:
#بخش سوم:
#فضیلت_انصاف:
سپس در دومين نكته مى فرمايد:
«انصاف مايه فزونى دوستان است»;
(وَبِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ).
«نَصَفَة» به معناى «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اينجا به معناى دوست است.
حقيقت انصاف آن است كه:
انسان، نه حق كسى را غصب كند
و نه سبب محروميت كسى از حقش شود،
نه سخنى به نفع خود و زيان ديگران بگويد
و نه گامى در اين راه بردارد،
بلكه همه جا حقوق را رعايت كند حتى در مورد افراد ضعيف كه قادر به دفاع از حق خويش نيستند.
بديهى است كسى كه اين امور را رعايت كند دوستان فراوانى پيدا مى كند و جاذبه انصاف بر كسى پوشيده نيست.
در روايات اسلامى درباره اهميت انصاف بحث هاى گسترده اى ديده مى شود از جمله تنها در اولين باب از ابوابى كه در كتاب ميزان الحكمه درباره اهميت انصاف ذكر شده ۲۰ حديث كوتاه و پرمعنا از اميرمؤمنان على(عليه السلام)آمده است;
از جمله مى فرمايد:
«الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ;
برترين فضيلت ها انصاف است».
در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم:
«إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاْنْصافِ;
برترين ثواب الهى ثواب انصاف است».
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم
ادامه سخن در مورد حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه
#هفت_فضيلت_مهم_اخلاقى:
#بخش چهارم:
ادامه بیان حدیث در مورد #فضیلت انصاف:
نيز در حديث ديگرى مى فرمايد:
«الاْنْصافُ يَرْفَعُ الْخِلافَ وَيُوجِبُ الاْئْتِلافَ;
انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود».
بالاخره در حديثى ديگرى مى فرمايد:
«عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنينَ بِالاْيثارِ;
با ساير مردم به انصاف رفتار كن و با مومنان به ايثار».
از حديث اخير مفهوم انصاف نيز روشن مى شود;
انصاف آن است كه منافع خود و ديگران را با يك چشم ببينيم
و ايثار آن است كه ديگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماريم.
از حديث ذيل نيز مفهوم «انصاف» آشكارتر مى شود.
امام صادق(عليه السلام) در اين حديث كه شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بيان مى كند، مى فرمايد:
«وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِيَّةَ;
يكى ديگر از لشكريان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خويشتن) است».
گاه بعضى تصور مى كنند كه اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره ديگران رعايت كنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمايند مقامشان در نظر مردم پايين مى آيد در حالى كه قضيه عكس است.
امام باقر(عليه السلام) در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام)نقل مى كند كه فرمود:
«ألا إنَّهُ مَنْ يُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ يَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً;
كسى كه انصاف را در برابر مردم نسبت به خويش رعايت كند خدا بر عزت او مى افزايد».
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺