eitaa logo
قرآن وسنت
240 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
791 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
28.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ملکا... ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی.. ۵۹ ثانیه
💖🕊 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃 @Allah_Almighty 💖🕊
💌 نگاه میکروسکوپی به خوبی‌های ما 💥💥💥💥💥
🚨 خاطره‌ای که در زمان حیاتش اجازه انتشارش را نداد! 💠 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی . گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.  سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 🎙خبرگزاری دانشجویان ایران ✍ 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
سرعت غیرقابل تصور کاهش جمعیت ایران/ روزانه ۲ هزار سقط غیر مجاز داریم 🔸رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان میگه باید باور کنیم وضعیت رشد جمعیت وحشتناکه و به زیر حد جانشینی رسیدیم و با سرعت غیرقابل تصوری با کاهش جمعیت مواجه هستیم. 🔸در موضوع و به ویژه جمعیت، مجلس نمره اصلا مطلوبی نداشته. 🔸دستورات و سیاست‌های کاهش جمعیت کمافی‌السابق برقراره و‌سیاست‌های کاهش جمعیت کشور ما در هیچ جای دیگر دنیا سابقه نداره. 🔸در حال حاضر پزشکانی که به سقط توصیه نکنند تحت فشار قرار گرفته و در ادامه کارشون به دادگاه کشیده می‌شه. 🔸در کشور روزانه ۲ هزار سقط غیر مجاز انجام می‌شه و هیج نظارتی در این زمینه وجود نداره. @TebyanOnline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببينيد/ به یاد شهید ابوترابی، سرور آزادگان ایران 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : منظور از اینکه علی علیه السلام ، نفس پیغبر است چیست؟ 👤 💐💐💐💐💐 ‌ترتیل و تفسیر قرآن . . روایات و داستان های جذاب وکوتاه . . عکس ،گیف، استیکر، نماهنگ. https://eitaa.com/joinchat/1418985474C8453b3ce78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید| روایت رهبرمعظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکان‌دهنده نوجوان ۱۶ساله‌ای که در دفاع مقدس با پای مجروح توسط رژیم صدام اسیر می‌شود 📚کتاب پایی که جاماند 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : فضیلت اهل بیت علیهم السلام در حدیث شگفت آور اهل سنت 👤 روایت بسیار جالب از اهل سنت
💠 🍃 عليه السلام: 🍃 هر كس [از خدا] بهشت بخواهد و در برابر سختيها شكيبايى نورزد، بى گمان خود را مسخره كرده است🍃 📚 / ۷۸ /۳۵۶ 🍃🌷@harrozbaqoran🌷🍃
💠⚫️ 💠 علیه السلام: 💠هيچ يك از شيعيان على نيست كه روز مرتكب عمل زشتى يا گناهى شود ، مگر آن كه شب اندوهى به او رسد كه آن گناه را فرو ريزد ؛ پس ، چگونه قلم براى نوشتن گناهان چنين كسى به كار افتد؟! ‌ بحارالانوار 🍃🌷@harrozbaqoran🌷🍃
🌸🍃 🌸 علیه السلام: 🍃نیکی به پدر و مادر واجب است، هرچند مشرک باشند. ولی در راه معصیت پروردگار، اطاعتی از آن دو نیست... 📚 :۷۱/۷۲ 🍃🌷@harrozbaqoran🌷🍃
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی و یا به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید می‌شویم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره ✅ @bahjat_ir
🔁 تاریخ تکرار می‌شود! 🏴 ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 انسان هر راهی را بدون تقید و پای‌بندی به قرآن و سنت برود، روزبه‌روز تنزّل می‌کند و تاریخ، از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن مانند واقعه طَف (کربلا)، هر روز تکرار می‌شود؛ زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق می‌شود، و همیشه حق و باطل مثل حسین و یزید وجود دارد، و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام حسین علیه‌السلام است. 💥 بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. 📚 رحمت واسعه، ص۱۶۱ 🌐 جهت تهیه و دانلود نسخه الکترونیکی کتاب و دیگر کتاب‌های مرکز در نرم‌افزار کتابخوان به لینک زیر مراجعه فرمایید: 🛒 https://taaghche.com/filter?filter-publisher=871 🛒 خرید این کتاب از طریق فروشگاه اینترنتی مرکز نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت و دریافت از طریق پست: 🔹 www.Bahjatava.com 💻 مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت(ره):🔻 👆 http://bahjat.ir/fa/content/855 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
💠 میانبر سعادت حاج آقای
راه میانبر آسان.mp3
252.9K
🌺 میانبر 🌺 ✅ حاج آقای میرباقری ✅ 🔹️ زمان : ۱دقیقه و ۳ثانیه 🔸️ حجم : ۲۴۶ کیلو بایت 🌺 🌺 ✅درنشرمعارف اهل بیت سهیم باشیم.
🔹آر پی جی! 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا، گپ و بله @kayhannewspaper
✨﷽✨ 🌼کار خدا بدون حکمت نیست ✍تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه ای افتاد. او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارایی های اندکش را در آن نگه دارد. اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشت دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟ صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟ آنها جواب دادند، ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم!! به یاد داشته باش: اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن، علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند. و فراموش نکنید هیچ کار خدا بدون حکمت نیست ‌‌‌‌✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
411.4K
👆👆 💠 تقصیر من است یا ؟ 🔴 : 💠 به راحتی می‌شود آدم‌ها را با حرف‌هایشان شناخت. فرض کنید یک خودکار روی طاقچه است! 👈 به یکی می‌گویی برو بیار. می‌رود می‌گردد. خودکار هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نمی‌بینم». 👈 به دومی می‌گویی برو. [خودکار] هست [اما] پیدایش نمی‌کند. می‌گوید: «نیست». 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم یک دارد؛ آن که می‌گوید نیست، یک شخصیت. 💠آن که می‌گوید نمی‌بینم ... و نقص‌ها را متوجه می‌داند. فردا اگر اتفاق ناخوشی در زندگی‌اش افتاد، پای خدا [را] وسط نمی‌کشد، به حساب خودش می‌گذارد، چون اینجا به حساب خودش گذاشت. گفت ضعف من هست. «من» نمی‌بینم. 💠 اما آن که می‌گوید« نیست» ... فردا هر اتفاقی بیفتد، می‌کند. به دوش خدا، روزگار، ( و...) می‌اندازد. 🌻 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 3⃣ با تقدیم هر این کانال به آشنایان، زمینه ساز ظهور باشیم. ⬇️⬇️ 🆔 @m_serat
❤️ 🌹 شهید مدافع حرم مرادی 1️⃣ عاشق شدم 💕 🔸 به اصرار مادر و عمه ام آمد به خواستگاری. در جلسه دائما نمکدان از این دست به آن دستش می شد و نگاهش به قالی شش متری روی زمین گره خورده بود. 🔸 سکوتی فضای اتاق را فرا گرفته بود تا اینکه حمید اولین سوالش را پرسید: ➖معیار شما برای ازدواج چیه❓ گفتم: ➖ دوست دارم همسرم نسبت به دین حساسیت نشان بده. ما نون شب نداشته باشیم بهتر از اینه که خمس و زکات من بمونه❗️❗️ 🔸 جلسه تمام شد حالم حال عجیبی بود حس میکردم مسحور او شده ام💘 بیشترین چیزی که من را درگیر خودش کرده بود حیای چشم‌های حمید بود. یا زمین را نگاه می کرد یا به همان نمکدان خیره شده بود. 🔸 محجوب بودن حمید کارش را به خوبی جلو می برد. گویی قسمتم این بود که عاشق 💓 چشم هایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمی کرد❗️ با این چشمهای محجوب عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیدا کردم عشقی که اتفاق می افتد و آن وقت یک جفت چشم میشود همه زندگی ات ❣️ 📚 کتاب 《یادت باشد ...》، صفحه ۲۰ ادامه دارد.......... بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍 🌼 الّلهُمَّ صَلِّ عَللب محمد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 1⃣
🧔🏻 ❤️ 🌹شهید مدافع حرم مرادی 2️⃣ آرزوی شهادت 🌷 🔸 بعد از مراسم عقد به سمت امامزاده اسماعیل باراجین قزوین 🕌حرکت کردیم وقتی می خواستیم داخل امامزاده برویم کمی این پا و آن پا کرد و گفت: ➖ بی زحمت شماره موبایلتو 📱 بده که بعد از نماز و زیارت تماس بگیرم. تا آن موقع شماره همراه هم را نداشتیم. رفتیم زیارت و نمازمان را خواندیم یک ربع بعد تماس گرفت. از امامزاده که بیرون آمدم حیاط امامزاده را تا ته رفتیم. خوب که دقت کردم دیدم حمید به سمت قبرستان امامزاده می‌رود. خیلی تعجب کرده بودم اولین روز محرمیت ما آن هم این موقع شب به جای جنگل و کوه و رستوران و کافی شاپ🍹 از اینجا سر در آورده بود. 🔸 قبرستان امامزاده حالت کوهستانی ⛰داشت. حمید جلوتر از من راه میرفت قبرها پایین و بالا بودند. چند مرتبه نزدیک بود زمین بخورم روی این را هم که بگویم حمید دستم🤝 را بگیر نداشتم. 🔸 کمی جلوتر حمید به من گفت: ➖ فرزانه روز اول خوشی زندگی اومدیم اینجا که یادمون باشه که ته ماجرا همین جاست ولی من مطمئنم اینجا نمیام. با نگاهم پرسیدم : ➖ یعنی چی⁉️ به آسمان نگاهی کرد و گفت : ➖ من مطمئنم میرم گلزار شهدا امروز هم سر سفره عقد دعا کردم حتماً شهید بشم. 🔸 تا این حرف را زد دلم هری ریخت. حرف‌هایش حالت خاصی داشت فعلاً نمی‌خواستم به مرگ و نبودن و ندیدن حمید فکر کنم. حرفش یک جوری اذیتم می‌کرد دوست داشتم سال‌های سال از وجود حمید و این عشق قشنگ لبریز باشم ❤️❤️❤️ 📚 کتاب «یادت باشد...» 💘 ادامه دارد.......... بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍