eitaa logo
قرآن وسنت
244 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4هزار ویدیو
902 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍒‍ مناظره شگفت آور شاگرد امام صادق علیه السلام: 🔸نقل است که هشام بن حکم یکی از برجسته ترین دانشمندان شیعی قرن دوم در علم ، شاگرد (ع) و (ع) بود. ماجرای یکی از مناظره های او چنین است که هشام خود برای امام صادق(ع) نقل میکند: 🌺 به من خبر دادند که عمرو بن عبید روزها در مسجد جامع بصره با شاگردانش می نشیند، در باره بحث می کند و عقیده در باره امام را بی اساس و باطل می شمارد. این خبر برایم خیلی ناگوار بود، به همین سبب به بصره رفتم. وقتی وارد مسجد جامع بصره شدم، بسیاری اطراف عمرو نشسته بودند. از حاضران تقاضا کردم اجازه دهند تا بتوانم نزدیک عمرو بنشینم. وقتی نشستم، -به عمرو بن عبید گفتم: ای مرد دانشمند، 👌 من غریبم، اجازه می دهید چیزی بپرسم؟ -گفت: آری. گفتم: آیا شما چشم دارید؟ - گفت: پسرجان این چه پرسشی است، چرا در باره چیزی که می بینی می پرسی؟ - گفتم: استاد عزیز پوزش می خواهم. پرسشهایم این گونه است، خواهش می کنم، پاسخ دهید. - گفت: گرچه پرسشهایت است، ولی آنچه می خواهی بپرس‼️ - گفتم: آیا چشم دارید؟ 👁 - گفت: آری. پرسیدم: با آن چه می کنی؟ گفت: به وسیله آن رنگها و اشخاص را می بینم. - گفتم: آیا بینی داری؟ - گفت: آری. گفتم: از آن چه بهره ای می بری؟ گفت: به وسیله آن بوها را استشمام می کنم. - گفتم: آیا زبان داری؟ 👅 - گفت: آری. گفتم: با آن چه می کنی؟ گفت: طعم اشیا را می چشم. - گفتم: آیا شما گوش دارید؟👂 - گفت: آری. گفتم: از آن چه سود می بری؟ گفت: به آن صداها را می شنوم. - گفتم: بسیار خوب، حالا بفرمایید دل هم دارید؟❤️ - گفت: آری. گفتم: دل برای چیست؟ گفت: به وسیله دل (مرکز ادراکات) آنچه بر حواس پنجگانه و اعضای بدنم می گذرد، تشخیص میدهم، اشتباههایم را برطرف می کنم و درست را از نادرست تشخیص می دهم. - گفتم: مگر با وجود این اعضا از دل بی نیاز نیستی؟ - گفت: نه، هرگز. گفتم: در حالی که حواس و اعضای بدنت سالم است چگونه نیاز به دل داری؟ - گفت: پسرجان، وقتی اعضای بدن در چیزی که با حواس درک می شود تردید کند، آن را به دل ارجاع می دهد تا تردیدش برطرف شود. - گفتم: پس خداوند، دل را برای اعضا گذاشته است.😊 گفت: آری. - گفتم: پس وجود دل برای رفع حیرت و تردید ضروری است؟ گفت: آری، چنین است. - گفتم: شما می گویید خدای تبارک و تعالی اعضای بدنت را بدون پیشوایی که هنگام و به او مراجعه کنند نگذاشته است، پس چگونه ممکن است بندگانش را در وادی حیرت و گمراهی رها کرده، برای رفع تردید و تحیرشان پیشوایی تعیین نفرماید؟ 😉 🔸عمرو بن عبید پس از لحظه ای تامل و سکوت، سر بلند کرد، به من نگریست و گفت: تو هشام بن حکم هستی؟... ; سپس مرا در آغوش گرفت; به جای خود نشانید و تا من آنجا بودم، سخن نگفت.🙃 🌺 حضرت صادق(ع) از شنیدن داستان خشنود و شادمان شد و فرمود: هشام، این گونه استدلال را از که آموختی؟ هشام گفت: آنچه از شما شنیده بودم، تنظیم و چنین بیان کردم. حضرت فرمود: به خدا سوگند این مطلب در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. 📚منبع : { کافی ج 1 ح 3 } -کانال احادیث ائمه اطهار
💢 جواب بدی با خوبی ▪️ مردی از نوادگان عمر بن خطّاب، در مدینه، را آزار می داد و هر گاه ایشان را می دید، به علی(ع) دشنام می داد. برخی از اطرافیان امام (ع) به ایشان گفتند: اجازه بفرمایید این بدکار را به قتل برسانیم. علیه السلام آنان را از این کار، به شدّت باز داشت و منع کرد و سراغِ مرد دشنام گو را گرفت. گفته شد در فلان منطقه از مدینه کشاورزی می کند. 🔻 امام(ع)، سوار بر مَرکب، به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید. با الاغش داخل مزرعه شد. آن مرد فریاد زد: زراعت ما را لگدمال مکن! امام(ع)، با الاغ از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک وی رسید. پیاده شد و در کنارش نشست. با او خوش و بِش کرد و به وی فرمود: ▫️«چه قدر خسارت بر زراعت تو وارد کردم؟». مرد گفت: صد دینار. ▫️ فرمود: «امید داری چه قدر محصول به دست بیاوری؟». گفت: غیب نمی دانم. ▫️ فرمود: «گفتم چه قدر امید داری؟». گفت: امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم. علیه السلام کیسه ای به وی داد که در آن، سیصد دینار بود و فرمود: «زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند، آنچه امید داری، به تو روزی می کند». مرد، به پا خاست و سرِ ایشان را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد. امام(ع)تبسّمی کرد و بازگشت. امام کاظم(ع) به مسجد رفت و مرد دشنام گو را دید که در مسجد، نشسته است. وقتی نگاهش به امام(ع) افتاد، گفت: خداوند، می داند رسالت خود را کجا قرار دهد! یاران امام کاظم(ع) به سوی آن مرد شتافتند و به وی گفتند: داستان چیست؟ تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟! مرد گفت: «شنیدید الآن چه گفتم» و شروع به دعا کردن برای امام کاظم(ع) کرد. ▫️ گفتگوها میان مرد و یاران امام(ع) ادامه یافت. وقتی امام کاظم(ع) به خانه اش بازمی گشت، به اطرافیانش که(پیش از آن،) می خواستند مرد را بکشند، فرمود: 🔅«کاری که شما می خواستید انجام دهید، بهتر بود یا آنچه من انجام دادم؟ من با این مقدار پول، کارش را اصلاح کردم و از شرّش در امان گشتم». 📚 حکمت نامه جوان ص ۳۶۸ علیه السلام 🔰 @p_eteghadi 🔰
🚩 فرا رسیدن سالروز شهادت جانسوز باب‌الحوائج، حضرت موسی بن جعفر، امام کاظم صلوات‌الله‌علیه را به محضر مقدّس حضرت ولی‌ّعصر، صاحب‌الزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همه‌ی شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم. علیه‌السلام فرمودند: 🌿 «از صرف مالت در راه طاعت و بندگی خدا دريغ مكن، كه ناگزیر خواهی شد دو برابر آن را در راه معصيت و نافرمانی خدا خرج کنی!» 💠 «قال الکاظم عليه‌السلام: إياك أن تمنع في طاعة الله، فتنفق مثليه في معصية الله.» 📚 تحف العقول، ص۴۰۸ بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۲۰ 🍂 *«یارب فرج صاحب ما را برسان.»*🤲 💐 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 2⃣ با ارسال هر به دیگران، ما را در زمينه سازی ظهور یاری نمایید
شناخت شناسنامه‌ای امام کاظم علیه السلام ✅نام: حضرت موسی علیه السلام ✅نام پدر: امام جعفر صادق علیه السلام ✅نام مادر: حمیده مصفّاه (بانویی عالمه) ✅نام همسر: نجمه (تُکتم) ✅کنیه: ابو ابراهیم، ابو الحسن اول ✅شهرت: باب الحوائج ✅القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبد الصالح ✅مقام امامت: امام هفتم ✅مقام عصمت: معصوم نهم 🌸روز و ماه تولد: ۷ صفر 🌸سال تولد: ۱۲۸ هجری قمری (دوره انتقال قدرت از امویان به عباسیان) 🌸محل تولد: سرزمین ابواء (بین راه مکه و مدینه) ✅فرزندان: ۱۹ پسر و ۱۸ دختر (که بیشتر آنان از شدت ظلم و ستم، متواری شده و برخی هم پس از امام رضا علیه السلام به ایران آمدند) ✅فرزندان معروف: امام رضا، حضرت معصومه و شاهچراغ علیهم السلام ✅آغاز سال امامت: سال ۱۴۸ هجری قمری ✅آغاز سن امامت: ۲۰ سالگی ✅مدت امامت: ۳۵ سال ✅مدت عمر: ۵۵ سال ✔️خلفاء غاصب معاصر: منصور، مهدی، هادی و هارون الرشید ✔️هجرت اجباری: از مدینه به بغداد ☑️روز و ماه شهادت: ۲۵ رجب ☑️سال شهادت: ۱۸۳ هجری قمری ☑️محل شهادت: زندان هارون ملعون در بغداد (فی قعر السجون) ☑️سبب شهادت: مسمومیت با زهر ✔️قاتل: هارون الرشید ملعون، خلیفه عباسی بدست سندی بن شاهک یهودی ✅حرم مطهر: کاظمین در بغداد ✅نصیحت تأثیرگذار: تربیت و دگرگونی بُشر حافی ✅ویژگی خاص: حبس های متعدد و طولانی (در مدینه، بصره و بغداد) ✅سیره اخلاقی عبادی:👇 ◀️ سخاوت و بخشش زیاد (که کیسه های پول او ضرب المثل بود)، ◀️ عبادت فراوان (که به عبد صالح معروف شد)، ◀️ کنترل خشم و غضب (که به کاظم معروف گشت)... ✅ برخی از اصحاب امام:👇 (حدود ۳۲۰ نفر) علی بن یقطین، هشام بن حکم، هشام بن سالم، محمد بن ابی‌عمیر، حماد بن عیسی، یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی و صفوان جمال... ✅ وقایع مهم دوران:👇 ◀️ آغاز استبداد و ستمگری بنی عباس (اگرچه با شعار حمایت از اهلبیت به قدرت رسیدند)، ◀️ سخت گیری شدید بر شیعیان، ◀️ قیام نفس زکیه، ◀️ قیام فخّ... ✔️انشعابات در شیعه:👇 ظهور فرقه های اسماعیلیه، فَطَحیه، ناووسیه، واقفیه، بشیریه ✅ برخی از اقدامات برجسته:👇 ◀️ مبارزه مستمر با خلیفه غاصب، ◀️ مناظرات با علمای یهودی و مسیحی، ◀️ مناظره با خلفای غاصب، ◀️ اتحاد و انسجام شیعیان، ◀️ گسترش سازمان وکالت و نمایندگی (در کوفه، بغداد، اهواز، قندهار، مصر، نیشابور)، ◀️ بیان مسائل اعتقادی و احکام با نامه نگاری به اصحاب... ✍️احمد سعیدی 👈راه پیوستن به کانال👇👇 🇮🇷@fasle57 ┏━━━•••━━━━━━━━━━┓ ➥@m_faghihi ┗━━━━•••━━━━━━━━━┛
🍒‍ مناظره شگفت آور شاگرد امام صادق علیه السلام: 🔸نقل است که هشام بن حکم یکی از برجسته ترین دانشمندان شیعی قرن دوم در علم ، شاگرد (ع) و (ع) بود. ماجرای یکی از مناظره های او چنین است که هشام خود برای امام صادق(ع) نقل میکند: 🌺 به من خبر دادند که عمرو بن عبید روزها در مسجد جامع بصره با شاگردانش می نشیند، در باره بحث می کند و عقیده در باره امام را بی اساس و باطل می شمارد. این خبر برایم خیلی ناگوار بود، به همین سبب به بصره رفتم. وقتی وارد مسجد جامع بصره شدم، بسیاری اطراف عمرو نشسته بودند. از حاضران تقاضا کردم اجازه دهند تا بتوانم نزدیک عمرو بنشینم. وقتی نشستم، -به عمرو بن عبید گفتم: ای مرد دانشمند، 👌 من غریبم، اجازه می دهید چیزی بپرسم؟ -گفت: آری. گفتم: آیا شما چشم دارید؟ - گفت: پسرجان این چه پرسشی است، چرا در باره چیزی که می بینی می پرسی؟ - گفتم: استاد عزیز پوزش می خواهم. پرسشهایم این گونه است، خواهش می کنم، پاسخ دهید. - گفت: گرچه پرسشهایت است، ولی آنچه می خواهی بپرس‼️ - گفتم: آیا چشم دارید؟ 👁 - گفت: آری. پرسیدم: با آن چه می کنی؟ گفت: به وسیله آن رنگها و اشخاص را می بینم. - گفتم: آیا بینی داری؟ - گفت: آری. گفتم: از آن چه بهره ای می بری؟ گفت: به وسیله آن بوها را استشمام می کنم. - گفتم: آیا زبان داری؟ 👅 - گفت: آری. گفتم: با آن چه می کنی؟ گفت: طعم اشیا را می چشم. - گفتم: آیا شما گوش دارید؟👂 - گفت: آری. گفتم: از آن چه سود می بری؟ گفت: به آن صداها را می شنوم. - گفتم: بسیار خوب، حالا بفرمایید دل هم دارید؟❤️ - گفت: آری. گفتم: دل برای چیست؟ گفت: به وسیله دل (مرکز ادراکات) آنچه بر حواس پنجگانه و اعضای بدنم می گذرد، تشخیص میدهم، اشتباههایم را برطرف می کنم و درست را از نادرست تشخیص می دهم. - گفتم: مگر با وجود این اعضا از دل بی نیاز نیستی؟ - گفت: نه، هرگز. گفتم: در حالی که حواس و اعضای بدنت سالم است چگونه نیاز به دل داری؟ - گفت: پسرجان، وقتی اعضای بدن در چیزی که با حواس درک می شود تردید کند، آن را به دل ارجاع می دهد تا تردیدش برطرف شود. - گفتم: پس خداوند، دل را برای اعضا گذاشته است.😊 گفت: آری. - گفتم: پس وجود دل برای رفع حیرت و تردید ضروری است؟ گفت: آری، چنین است. - گفتم: شما می گویید خدای تبارک و تعالی اعضای بدنت را بدون پیشوایی که هنگام و به او مراجعه کنند نگذاشته است، پس چگونه ممکن است بندگانش را در وادی حیرت و گمراهی رها کرده، برای رفع تردید و تحیرشان پیشوایی تعیین نفرماید؟ 😉 🔸عمرو بن عبید پس از لحظه ای تامل و سکوت، سر بلند کرد، به من نگریست و گفت: تو هشام بن حکم هستی؟... ; سپس مرا در آغوش گرفت; به جای خود نشانید و تا من آنجا بودم، سخن نگفت.🙃 🌺 حضرت صادق(ع) از شنیدن داستان خشنود و شادمان شد و فرمود: هشام، این گونه استدلال را از که آموختی؟ هشام گفت: آنچه از شما شنیده بودم، تنظیم و چنین بیان کردم. حضرت فرمود: به خدا سوگند این مطلب در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. 📚منبع : { کافی ج 1 ح 3 } -کانال احادیث ائمه اطهار 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ‌ترتیل و تفسیر قرآن🌷 روایات و داستان های جذاب وکوتاه🌷 عکس ،گیف، استیکر، نماهنگ.🌷 https://eitaa.com/joinchat/1418985474C8453b3ce78 🌷💐🌷💐🌷💐
🍒‍ مناظره شگفت آور شاگرد امام صادق علیه السلام: 🔸نقل است که هشام بن حکم یکی از برجسته ترین دانشمندان شیعی قرن دوم در علم ، شاگرد (ع) و (ع) بود. ماجرای یکی از مناظره های او چنین است که هشام خود برای امام صادق(ع) نقل میکند: 🌺 به من خبر دادند که عمرو بن عبید روزها در مسجد جامع بصره با شاگردانش می نشیند، در باره بحث می کند و عقیده در باره امام را بی اساس و باطل می شمارد. این خبر برایم خیلی ناگوار بود، به همین سبب به بصره رفتم. وقتی وارد مسجد جامع بصره شدم، بسیاری اطراف عمرو نشسته بودند. از حاضران تقاضا کردم اجازه دهند تا بتوانم نزدیک عمرو بنشینم. وقتی نشستم، -به عمرو بن عبید گفتم: ای مرد دانشمند، 👌 من غریبم، اجازه می دهید چیزی بپرسم؟ -گفت: آری. گفتم: آیا شما چشم دارید؟ - گفت: پسرجان این چه پرسشی است، چرا در باره چیزی که می بینی می پرسی؟ - گفتم: استاد عزیز پوزش می خواهم. پرسشهایم این گونه است، خواهش می کنم، پاسخ دهید. - گفت: گرچه پرسشهایت است، ولی آنچه می خواهی بپرس‼️ - گفتم: آیا چشم دارید؟ 👁 - گفت: آری. پرسیدم: با آن چه می کنی؟ گفت: به وسیله آن رنگها و اشخاص را می بینم. - گفتم: آیا بینی داری؟ - گفت: آری. گفتم: از آن چه بهره ای می بری؟ گفت: به وسیله آن بوها را استشمام می کنم. - گفتم: آیا زبان داری؟ 👅 - گفت: آری. گفتم: با آن چه می کنی؟ گفت: طعم اشیا را می چشم. - گفتم: آیا شما گوش دارید؟👂 - گفت: آری. گفتم: از آن چه سود می بری؟ گفت: به آن صداها را می شنوم. - گفتم: بسیار خوب، حالا بفرمایید دل هم دارید؟❤️ - گفت: آری. گفتم: دل برای چیست؟ گفت: به وسیله دل (مرکز ادراکات) آنچه بر حواس پنجگانه و اعضای بدنم می گذرد، تشخیص میدهم، اشتباههایم را برطرف می کنم و درست را از نادرست تشخیص می دهم. - گفتم: مگر با وجود این اعضا از دل بی نیاز نیستی؟ - گفت: نه، هرگز. گفتم: در حالی که حواس و اعضای بدنت سالم است چگونه نیاز به دل داری؟ - گفت: پسرجان، وقتی اعضای بدن در چیزی که با حواس درک می شود تردید کند، آن را به دل ارجاع می دهد تا تردیدش برطرف شود. - گفتم: پس خداوند، دل را برای اعضا گذاشته است.😊 گفت: آری. - گفتم: پس وجود دل برای رفع حیرت و تردید ضروری است؟ گفت: آری، چنین است. - گفتم: شما می گویید خدای تبارک و تعالی اعضای بدنت را بدون پیشوایی که هنگام و به او مراجعه کنند نگذاشته است، پس چگونه ممکن است بندگانش را در وادی حیرت و گمراهی رها کرده، برای رفع تردید و تحیرشان پیشوایی تعیین نفرماید؟ 😉 🔸عمرو بن عبید پس از لحظه ای تامل و سکوت، سر بلند کرد، به من نگریست و گفت: تو هشام بن حکم هستی؟... ; سپس مرا در آغوش گرفت; به جای خود نشانید و تا من آنجا بودم، سخن نگفت.🙃 🌺 حضرت صادق(ع) از شنیدن داستان خشنود و شادمان شد و فرمود: هشام، این گونه استدلال را از که آموختی؟ هشام گفت: آنچه از شما شنیده بودم، تنظیم و چنین بیان کردم. حضرت فرمود: به خدا سوگند این مطلب در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. 📚منبع : { کافی ج 1 ح 3 } -کانال احادیث ائمه اطهار 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ‌ترتیل و تفسیر قرآن🌷 روایات و داستان های جذاب وکوتاه🌷 عکس ،گیف، استیکر، نماهنگ.🌷 https://eitaa.com/joinchat/1418985474C8453b3ce78 🌷💐🌷💐🌷💐
📎 صبر کنی یا نکنی 🖌 حضرت (ع) : اگر صبر کنى مورد غبطه قرارگیرى ( مردم به تو رشک مى ‏برند) و اگر صبر نکنى مقدرات خدا جارى گردد، چه تو راضى باشى یا ناراضى. 🖌 عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع... فَقَالَ لِى إِنْ تَصْبِرْ تُغْتَبَطْ وَ إِلَّا تَصْبِرْ يُنْفِذِ اللَّهُ مَقَادِیرَهُ رَاضِیاً كُنْتَ أَمْ كَارِهاً. ـــــــــــــــ 📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۴۴ روایت ۱۰ @hadith_daily
(ع)۸ دو داستان دیگر از حضرت موسی بن جعفر (ع) دعای معنا دار حضرت موسی بن جعفر: 🔹بختیشوع که از پزشکان ماهر بود، برای درمان یکی از خلفا که دل درد شدیدی داشت، به بالین او آمد. پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد و او خورد ولی خوب نشد. بختیشوع به خلیفه گفت: آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم. بنابراین، درد تو با برنامة طبّی، درمان نمی یابد؛ مگر شخصی که دعایش به استجابت می رسد و در پیشگاه خدا مقامی دارد، برای تو دعا کند. خلیفه به یکی از دربانان گفت: موسی بن جعفر(ع) را به این جا بیاور. او رفت و امام کاظم(ع) را آورد. مأمور در مسیر راه، راز و نیاز و دعای امام کاظم(ع) را می شنید. امام کاظم(ع) به دربار نرسیده بود که خلیفه شفا یافت. خلیفه به امام عرض کرد: به حق جدّت، محمّد مصطفی(ع)! بگو: برای من چگونه دعا کردی؟ امام کاظم(ع) فرمود، گفتم: ◇اللّهم کما أریته ذلّ معصیته، فأره عزّ طاعتی؛◇ خدایا! همان گونه که نتیجه ذلّت بار گناه او را به خودش نشان دادی، نتیجة عزّت بخش اطاعت مرا نیز به او نشان بده. امام کاظم(ع) با این دعای خویش، به خلیفه فهماند که نتیجة گناه، ذلت است و نتیجة عبادت، عزت. مناقب جلد ۴ ص ۳۰۵ عظمت امام در نظر هارون! روزي مأمون فرزند هارون الرشيد گفت: « پدرم هارون مرا به تشيع معتقد كرد! » يكي از حاضران گفت: « چگونه چنين چيزي ممكن است با اينكه پدرت افراد خاندان پيامبر را مي‌كشد؟ » مأمون گفت: روزي پدرم موسي بن جعفر را احضار كرد و فوق العاده به او احترام نمود و به ما گفت: « با احترام بسيار موسي بن جعفر را بدرقه كنيد! » پس از مدتي من نزد پدرم رفتم و در خلوت به او گفتم: « پدر جان! چرا آن همه موسي بن جعفر را احترام نمودي؟ تا كنون نديده بودم براي كسي اين مقدار احترام قائل شوي! » او محرمانه به من گفت: « ما در ظاهر و با زور و اجبار و غلبه، رهبر مردم شديم ولي حقيقت اين است كه موسی بن جعفر امام بر حق است. سوگند به خدا او سزاوارتر از همه مردم حتي من، به مقام رسول الله است. پرسیدم : پس چرا امور خلافت و حکومت را به او نمی سپاری؟! گفت: سوگند به خدا! اگر تو كه پسرم هستي در مورد سلطنت با من ستيز كني گردنت را مي‌زنم زيرا حكومت پدر و مادر و فرزند نمي شناسد. "...والله لو نازعتنی هذا الامر لاخذت الذی فیه عیناک...." عيون الاخبار الرضا شيخ صدوق، ج ۱، ص ۹۱. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💫 امام کاظم علیه السلام: «لَيسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لِدِينِهِ أوْ تَرَکَ دِينَهُ لِدُنياهُ» 👈 ائمه علیهم السلام خواسته اند که ما در زندگانی هم توجه به داشته باشیم هم توجه به 🤔 👈 اما چگونه؟؟؟؟ علیه السلام علیه السلام 🌺 ولادت باسعادت حضرت موسی ابن جعفر عليهم‏السّلام مبارک باد 🌺 ✍کانال نشر بیانات استاد تحریری ╔════════════════╗ ╚═════════════
🔻قیمتِ زندگی🔻 💠🔹امام کاظم علیه السلام می‌فرمایند: ⚡️ أمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ، فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا. «بدانید که بهاى تنِ شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان نفروشید.» 📚 اصول کافی شرح حدیث👇👇 ☝️ یک شمش آهن رو در نظر بگیرید که ارزشش ۵ دلار💰 هست: 👈 اگر این شمش آهن رو به کوره آهنگری ببریم و باهاش نعل اسب بسازیم، ارزشش ۱۰ دلار میشه. 👈 اگر همین شمش آهن رو به یک کارگاه سوزن سازی ببریم، ارزش سوزن‌های ساخته شده از این شمش آهن ۳۰۰۰ دلار میشه. 👈 ولی اگر همین شمش آهن رو به یک کارخانه ساعت سازی ببریم، و باهاش فنر ساعت بسازیم، قیمت فنرهای ساخته شده از این شمش در حدود ۲۵۰۰۰۰ دلار خواهد بود. ❗️ یعنی یک شمش آهنِ معمولی، میتونه ارزشی بین ۵ دلار تا ۲۵۰۰۰۰ دلار داشته باشه. 👌 فقط بستگی به این داره که چقدر روش کار بشه، و چقدر براش زحمت کشیده بشه. 👌ما می‌تونیم طوری زندگی کنیم، و طوری رویِ خودمون کار کنیم که ارزشمون هزاران برابر بالاتر بره، و حتّی از ملائکه هم بالاتر بره. ❌ و می‌تونیم طوری زندگی کنیم که به تعبیر قرآن ارزشمون در حدّ حیوانات پائین بره، و یا حتّی پائین‌تر از حیوانات.👇 أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ 📖سوره اعراف، آیه۱۷۹ 💢 آنها همچون چهارپایانند، بلکه گمراهتر! این جمله یادمون باشه:👇 ✅ آمده‌ایم در این دنیا، که با زندگی کردن قیمتی پیدا کنیم، ❌ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم. حالا امام کاظم علیه السلام هم در این حدیث شریف می‌فرماید:👇 ⚡️ «بدانید که بهاى تنِ شما مردم، جز بهشت نیست، آن را جز بدان نفروشید.» قیمت روحمان فقط خداست. ✅ یعنی طوری زندگی کنید که ارزشتون در حدّ بهشت بالا بره، ❌ نه اینکه در حدّ جهنّم خودتون رو پائین 👌قیمت الانت چنده؟ یه کم روی خودت کار کنی قیمتت خیییلی بالا میره. علیه السلام انتشارش با شما خوبان 🌹
☀️هفت زیبا از امام کاظم علیه السلام 🏷منْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكی عَمَلُهُ. هر كه زبانش صادق باشد کردارش پاکیزه است. 🔖تحف العقول: ص ۳۸۸، س ۱۷ 🏷تفَقَّهوا فی دینِ اللّهِ، فَإِنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصیرَةِ. در دین خدا، ژرفكاوی كنید؛ زیرا دین شناسی، كلید است. 🔖تحف العقول: ص۴۱۰ 🏷منْ اَرادَ أنْ یكُونَ أقْوی النّاسِ فَلْیتَوَكَّلْ علَی اللّهِ. هركس بخواهد (در هر جهتی) قوی ترینِ مردم باشد باید در همه امور، بر خداوند سبحان نماید. 🔖بحارالا نوار: ج ۷۵، ص ۳۲۷، ضمن ح ۴. 🏷مثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعطْشانُ اِزْدادَ عَطَشا حَتّی یقْتُلُهُ. مثَل (و اموال و زیورآلات و تجمّلات آن) همانند آب دریا است كه انسانِ تشنه، هر چه از آن بیاشامد بیشتر تشنه می شود و آنقدر میل می كند تا هلاك شود. 🔖تحف العقول: ص ۲۹۲ 🏷إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ. خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مى كوشند ؛ اينان روز قيامت اند. 🔖الكافى ، ج ۲ ،ص ۱۹۷ 🏷رجَبٌ شَهرٌ عَظيمٌ يُضاعِفُ اللّه ُ فيهِ الحَسَناتَ و يَمحُو فيهِ السَّيِّئاتَ. ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند. 🔖كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۹۲ 🏷ليْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ، فـَاِنْ عَمِلَ حَسَناً إسْتـَزادَ اللّه َ وَ اِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَاللّه َ وَ تابَ اِلَيْهِ. هر كس كه هر روز از خودش نكند از ما نيست. پس اگر كار نيك انجام داده باشد، از خداوند بخواهد كه افزون ترش كند، و اگر بد كرده باشد، از خدا آمرزش بطلبد و به سوى او توبه كند. 🔖وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۳۷۷