هدایت شده از تبیان
#داستان_کوتاه
🔹کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🔹هنگام برداشت محصول بود شبي از شبها روباهي وارد گندمزار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضررزد.
🔻پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
🔻مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
🐕روباه شعله وردر مزرعه به اينطرف وآن طرف ميدويد وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
🌹🌹وقتي کينه به دل گرفته ودر پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است
ببخشيم وبگذريم ...
👇👇👇
@Tebyanonline
هدایت شده از تبیان
#داستان_کوتاه
✅ حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
💥 چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
✅ حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
💥چوپان گفت:
پنج چیز است:👇
1️⃣ تا راستی تمام نشده دروغ نگویم
2️⃣تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
3️⃣ تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
4️⃣ تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
5️⃣ تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
✅ حكيم گفت:
🌹 حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده
@Tebyanonline
هدایت شده از تبیان
#داستان_کوتاه
✅ حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
💥 چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
✅ حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
💥چوپان گفت:
پنج چیز است:👇
1️⃣ تا راستی تمام نشده دروغ نگویم
2️⃣تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
3️⃣ تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
4️⃣ تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
5️⃣ تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
✅ حكيم گفت:
🌹 حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده
@Tebyanonline
✅خالصانه و متعهدانه کار کنیم....
🌺وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَرَجًا
🌺وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحتَسِب
هر كس تقواى الهى پيشه كند، #خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند، و او را از جايى كه #گمان ندارد روزى مى دهد.
🔰[ الطارق آيه 2 و 3 ]
🌷 #داستان_کوتاه :
بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی، استاد علامه حلی است کتابی در رّد مذهب #شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم میخواند و آنان را به شيعه بدبين مي كرد، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه #کتاب او را ردّ نماید، آن را به کسی نمیداد که نسخهای بردارد.
🌸علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و ردّ کند.
👌ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او #امانت دهد.
آن شخص چون نمیخواست که دست ردّ به سینه علامه حلی بزند، گفت:
👌« #سوگند یاد کردهام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»
مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد.
کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن #شب تا جایی که میتواند از آن نسخه بردارد.
🌷مشغول نوشتن بود كه درب خانه به صدا در آمد و هنگامي كه علامه حلي در را باز كرد شخصي گفت :
🌺مي خواهم امشب #مهمان شما باشم
علامه حلی گفت :
👌بفرماييد ؛ اما امشب نمي توانم پذيرايي كنم و انشاء الله فردا در خدمتم.
💟آن شخص را به اتاقي راهنمايي كرد و خود مشغول نوشتن شد، شب به نیمه آن رسید، #خواب بر ایشان غلبه نمود.
👌وقتی از خواب بیدار شد، كتاب را كاملا نوشته شده ديد كه آخر آن نوشته شده بود:
کَتَبَه بخط الحجه [این نسخه را حجت نوشته است.]
🔰منبع :نجم الثاقب ؛ باب هفتم ؛ حكايت 15 ؛ صفحه 452 [با تصرف و استفاده از متون ديگر]
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
base.apk
10.66M
👆👆
🌼 نرم افزار حدیثی اصول کافی
💠 همراه با ترجمه فارسی و انگلیسی
🌹🌹🌹🌹🌹
✅ #داستان_کوتاه درباره #نهی_از_منکر
🌹روزى حضرت كاظم عليه السلام از در خانه ((بشر حافى )) در #بغداد مى گذشت كه صداى ساز و #آواز و #رقص را از آن خانه شنيد.
ناگاه كنيزى از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت .
❤️ امام فرمود: اى كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟ عرض كرد: آزاد است .
👌فرمود: راست گفتى اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسيد.
كنيز چون برگشت ((بشر حافى )) بر سر سفره #شراب بود و پرسيد: چرا دير آمدى ؟ كنيز جريان #ملاقات را با امام نقل كرد.
بشر حافى با پاى #برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگى نمود و از كار خود #توبه كرد.
📚(کتاب 100موضوع500داستان)
#حدیث #همراه_با_اهلبیت #تلنگر
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
4⃣هر #نرم_افزار را به قصد پیشرفت ارسال بفرمایید.
👇👇
🆔 @m_serat
قصه های تربیتی چهارده معصوم.pdf
1.08M
👆👆
📗 قصه های تربیتی چهارده معصوم
✍ مؤلف؛ محمدرضا اکبری
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
#کتاب #اعتقادی #کاربردی #تربیتی #اخلاقی #داستان_کوتاه
#pdf
من لایحضره الفقیه -الشیخ الصدوق 4.pdf
9.64M
👆👆
✅کتاب من لایحضره الفقیه.عربی
✍ شیخ صدوق
👌 یکی از چهار کتاب معتبر #شیعه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #تلنگر
آقای محققی ـ خدایش بیامرزد ـ كه از طرف مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، برای تبلیغ به آلمان رفته بود، #داستان عجیبی نقل كرده است.
🌷 او میگفت: در بین كسانی كه #مسلمان شدند، یك پروفسور آلمانی بود كه مردی #عالم و #دانشمند بود و ما با هم، رفت و آمد داشتیم. وی، در اواخر عمر #سرطان پیدا كرد و در #بیمارستان بستری شد.
من با عدهای از مسلمانها به بیمارستان میرفتیم و از #پروفسور #عیادت میكردیم.
👌روزی این پیرمرد زبان به شكایت گشود و گفت: وقتی بیمار شدم و پزشكان تشخیص دادند كه سرطان است، پسرم و زنم آمدند و گفتند حالا كه تو سرطان داری، معلوم است كه میمیری. بنابر این، خداحافظ! رفتند و مرا تنها گذاشتند.
آقای محققی فرمود: ما چون دیدیم او كسی را ندارد، مرتب به عیادتش میرفتیم. روزی از بیمارستان خبر دادند كه پروفسور از #دنیا رفته است.
ما برای كفن و دفن جنازهاش به بیمارستان رفتیم. دیدیم پسرش نیز آمده است. پیش خود گفتیم، خوب است كه لااقل برای تشییع جنازه آمده است.
👌امّا وقتی تحقیق كردیم، معلوم شد آن جوان بی عاطفه، قبلاً جنازه پدرش را به بیمارستان فروخته و حالا آمده است تا جنازه را تحویل بدهد و پولش را بگیرد و برود!
📚«انسان كامل»، شهید مرتضی مطهری / 294، با ویرایش.
داستان جوانان / محمد علي کريمي نيا
#داستان_کوتاه #اخلاقی #تربیتی #حدیث #همراه_با_اهلبیت #کاربردی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
5⃣ #کتاب های بسیاری در این کانال وجود دارد.
👇👇
🆔 @m_serat
✅کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها
علی بن معمر،یکی از یاران امام علی(ع)می گوید:
آنگاه که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند،(اُم اَیمَن) یکی از کنیزان آن حضرت مدینه را ترک کرد و به سوی مکّه خارج شدند و با خود گفت:
👌دیگر بعد از فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بهتر است که روی مدینه را نبینم.
در بین راه در بیابان(جحفه)تشنگی شدیدی بر وی عارض شد،تا حدی که بر زندگی خود ترسید ،پس همانا چشمان خود را به طرف آسمان دوخت و عرض کرد:
❤️"پروردگارا،آیا مرا تشنه می گذاری،در حالیکه من خادم و کنیز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبرت هستم؟".
👌پس ناگهان دلوی پر از آب از بهشت،از آسمان بر وی نازل شد و اُم اَیمَن از آن آب نوشید و تا چند سال،نه گرسنه شد و نه غذایی خورد.
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۳،ص۳۳۸
📚بحار الانوار،ج۴۳،ص۵۰
⚫️ #شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را #تسلیت عرض می کنیم.
#داستان_کوتاه #همراه_با_اهلبیت
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
✅خالصانه و متعهدانه کار کنیم....
🌺وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَرَجًا
🌺وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحتَسِب
هر كس تقواى الهى پيشه كند، #خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى كند، و او را از جايى كه #گمان ندارد روزى مى دهد.
🔰[ الطارق آيه 2 و 3 ]
🌷 #داستان_کوتاه :
بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی، استاد علامه حلی است کتابی در رّد مذهب #شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم میخواند و آنان را به شيعه بدبين مي كرد، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه #کتاب او را ردّ نماید، آن را به کسی نمیداد که نسخهای بردارد.
🌸علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و ردّ کند.
👌ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او #امانت دهد.
آن شخص چون نمیخواست که دست ردّ به سینه علامه حلی بزند، گفت:
👌« #سوگند یاد کردهام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»
مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد.
کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن #شب تا جایی که میتواند از آن نسخه بردارد.
🌷مشغول نوشتن بود كه درب خانه به صدا در آمد و هنگامي كه علامه حلي در را باز كرد شخصي گفت :
🌺مي خواهم امشب #مهمان شما باشم
علامه حلی گفت :
👌بفرماييد ؛ اما امشب نمي توانم پذيرايي كنم و انشاء الله فردا در خدمتم.
💟آن شخص را به اتاقي راهنمايي كرد و خود مشغول نوشتن شد، شب به نیمه آن رسید، #خواب بر ایشان غلبه نمود.
👌وقتی از خواب بیدار شد، كتاب را كاملا نوشته شده ديد كه آخر آن نوشته شده بود:
کَتَبَه بخط الحجه [این نسخه را حجت نوشته است.]
🔰منبع :نجم الثاقب ؛ باب هفتم ؛ حكايت 15 ؛ صفحه 452 [با تصرف و استفاده از متون ديگر]
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ نشر #متن_کوتاه های #اعتقادی #تربیتی کانال #نکته_های_طلایی را برای دیگران #صدقه جاریه بدانیم.
👇👇
🆔 @m_serat
@ghoranvasonat💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿
2931-fa-pajooheshi-darbare-khoms.pdf
611.4K
👆👆
✅کتاب پژوهشی درباره خمس و پاسخ به شبهات آن
👌نوشته حسین رجبی
🌷🌷🌷🌷
✅پیرمرد دو بسته اسکناس را پیش رویم گذاشت و گفت: «خدابیامرزدش!». با تعجب گفتم: «ممنون، اینا رو برای چی آوردین؟». بغضِ توی گلویش را فرو خورد و گفت: «بهش بدهکار بودم!». گفتم: «چطوری؟ من که خبر ندارم!». گفت: «واسه جهیزیه دخترم پارچه میخواستیم اما #پول نداشتیم.
مجید که فهمید همه پارچههایی که لازم بود به ما #هدیه کرد».
بستههای اسکناس را به او پس دادم و گفتم: «خب، هدیه رو که پس نمیگیرن!». گفت: «غیر از پارچهها این پولها رو هم به من #قرض داده بود». نمیخواستم قبول کنم، اما پیرمرد اصرار میکرد. بعد از آن روز، چندین بار شبیه به همین ماجرا برای ما تکرار شد.
--------------
❤️ #رسول_اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
🌹هر كس به گرفتار و درماندهاى قرض بدهد و در پس گرفتن آن خوشرفتارى كند گناهانش از بین میرود و #خداوند در برابر هر درهم، ثروتى فراوان در #بهشت به او عطا میکند.
🔰(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 289)
#شهـید مجـید کـاشفی
🔰فرهنگنامه شهدای سمنان، ج، 8ص111
#همراه_با_اهلبیت #حدیث #کاربردی #داستان_کوتاه #همراه_با_شهدا #تلنگر
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
5⃣ #کتاب های بسیاری در این کانال وجود دارد.
👇👇
🆔 @m_serat
من لایحضره الفقیه -الشیخ الصدوق 4.pdf
9.64M
👆👆
✅کتاب من لایحضره الفقیه
✍ شیخ صدوق
👌 یکی از چهار کتاب معتبر #شیعه
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #تلنگر #اجت
آقای محققی ـ خدایش بیامرزد ـ كه از طرف مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، برای تبلیغ به آلمان رفته بود، #داستان عجیبی نقل كرده است.
🌷 او میگفت: در بین كسانی كه #مسلمان شدند، یك پروفسور آلمانی بود كه مردی #عالم و #دانشمند بود و ما با هم، رفت و آمد داشتیم. وی، در اواخر عمر #سرطان پیدا كرد و در #بیمارستان بستری شد.
من با عدهای از مسلمانها به بیمارستان میرفتیم و از #پروفسور #عیادت میكردیم.
👌روزی این پیرمرد زبان به شكایت گشود و گفت: وقتی بیمار شدم و پزشكان تشخیص دادند كه سرطان است، پسرم و زنم آمدند و گفتند حالا كه تو سرطان داری، معلوم است كه میمیری. بنابر این، خداحافظ! رفتند و مرا تنها گذاشتند.
آقای محققی فرمود: ما چون دیدیم او كسی را ندارد، مرتب به عیادتش میرفتیم. روزی از بیمارستان خبر دادند كه پروفسور از #دنیا رفته است.
ما برای كفن و دفن جنازهاش به بیمارستان رفتیم. دیدیم پسرش نیز آمده است. پیش خود گفتیم، خوب است كه لااقل برای تشییع جنازه آمده است.
👌امّا وقتی تحقیق كردیم، معلوم شد آن جوان بی عاطفه، قبلاً جنازه پدرش را به بیمارستان فروخته و حالا آمده است تا جنازه را تحویل بدهد و پولش را بگیرد و برود!
📚«انسان كامل»، شهید مرتضی مطهری / 294، با ویرایش.
داستان جوانان / محمد علي کريمي نيا
#داستان_کوتاه #اخلاقی #تربیتی #حدیث #همراه_با_اهلبیت #کاربردی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
5⃣ #کتاب های بسیاری در این کانال وجود دارد.
👇👇
🆔 @m_serat
✅مرحوم حجه الاسلام دكتر هادی امینی فرزند علاّمه امینی می گوید:
🌷 مادربزرگم (#مادر علاّمه امینی ) یك روز آمده بودند منزل ما در #نجف .
من مطالبی درباره #زندگی علاّمه از ایشان پرسیدم .
👌 مادربزرگم به یكی از نكات عجیبی كه اشاره كردند این بود كه می گفت :
❤️من بعد از اینكه ایشان متولّد شد تا دو سال تمام هیچ وقت بدون #وضو به ایشان #شیر نمی دادم و هر وقت موقع شیر دادن ایشان می شد مثل اینكه به من القاء می شد و من می رفتم وضو می گرفتم و بعد به ایشان شیر می دادم و من به یاد ندارم بدون وضو به ایشان شیر داده باشم و بركات زیادی در این وضو گرفتن و شیر دادن نصیبم شد.
📚داستانهايي از علما
#داستان_کوتاه #خانواده #تلنگر #حدیث #همراه_با_اهلبیت #تربیتی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2⃣ با ارسال #عکس_نوشته های #طلایی این کانال برای دیگران، زمینه ساز #ظهور باشیم.
👇👇
🆔 @m_serat
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
در دنیای #امروز تکیه کردن بی #حساب و #کتاب به هر کسی نشان از #اعتماد و خوش بینی زیاد یا #اطلاعات کم است، چرا که #تکیه بر کسی باید کرد که #استوار تر و پایدارتر باشد، تکیه گاه #مطمئن در #زندگی فقط #خدا و کسانی هستند که مورد اعتماد #ویژه او باشند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅رفتار کودکان
❤️وقتی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از سفر باز می گشت، بچه ها دور او را می گرفتند.
حضرت می ایستادند و بعضی از آن ها را بلند می کردند و به همراهانشان می فرمودند بقیه را از زمین بردارند و در #آغوش بگیرند.
نقل است: روزی کودکی را به حضرت دادند تا برایش #دعا کند، حضرت او را گرفت و در آغوش خود نهادند، در این هنگام آن #کودک دامن رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را #خیس کرد.
👌عده ای از کسانی که آن جا بودند بر سر کودک #فریاد زدند؛ ولی حضرت آن ها را از این کار بازداشتند و فرمودند:
👌بگذارید کارش را بکند.
سپس برای آن کودک دعا کردند و بعد از رفتن خانواده آن بچه، برخاستند و لباس شان را شستند.
📚آداب دوستی و معاشرت، ص 78 - 79.
#داستان_کوتاه #تلنگر #تربیتی #کاربردی #همراه_با_اهلبیت
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2⃣ #عکس_نوشته ها را به نیت، زمینه سازی #ظهور ارسال نمایید.
👇👇
🆔 @m_serat
✅دو #داستان_کوتاه در باب #تربیت فرزند
🌹#بوسیدن فرزند
👌اقرع بن حابس دید پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرزندش حسن را می بوسد. عرض کرد:
من ده فرزند دارم، و تاکنون آن ها را نبوسیده ام.
❤️حضرت فرمود: کسی که #محبت نداشته باشد و به دیگران ترحم نکند، مورد ترحم قرار نمی گیرد.
📚آداب معاشرت و دوستی
✅شادی کودک و پدر
🌷کودکی، استاد ابوالقاسم جنید را چهار مرتبه به #مهمانی پدرش دعوت کرد و هر چهار مرتبه، پدرش جنید را برگرداند.
جنید هر چهار بار به خاطر #شاد کردن #دل کودک، حضور می یافت و برای رضایت پدرش بر می گشت.
📚 راه روشن، ج 3، ص 66.
#حدیث #همراه_با_اهلبیت #تلنگر #تربیتی #اخلاقی #کاربردی #اعتقادی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2⃣ #عکس_نوشته ها را به نیت، زمینه سازی #ظهور ارسال نمایید.
👇👇
🆔 @m_serat
✅بخشش و عفو
🌹 #امام_صادق علیه السلام در مسجدالحرام نشسته بود.
😱یک نفر یقه ایشان را گرفت و گفت: یک صد اشرفی مرا - که به تو #امانت داده بودم - بده.
🌹امام علیه السلام فرمود: شاید #اشتباه می کنی.
#مرد عرب فریاد راه انداخت. حضرت فرمود: بسیار خُب! برخیز تا به تو بدهم و با کمال #خونسردی با او سخن می گفت تا به منزل حضرت رسیدند، سپس صد اشرفی به او داد.
فردای آن روز، آن مرد، بدهکارش را پیدا کرد و فهمید که اشتباه کرده است.
به مسجد آمد و امام را پیدا کرد، آن گاه خیلی عذر خواست و گفت: بیایید این یکصد اشرفی را بگیرید.
🌹امام فرمود: من همان دیروز تو را #عفو کردم و #کینه ای از تو در دل ندارم.
👌 پول را هم پس نمی گیرم؛ چون برای خدا دادم. هر #معامله ای که برای #خدا باشد قابل فسخ نیست.
📚داستان های پراکنده، ص 106 - 107.
#داستان_کوتاه #همراه_با_اهلبیت #تلنگر #تربیتی #اخلاقی #کاربردی #حجاب
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2⃣ با ارسال #عکس_نوشته های کانال #نکته_های_طلایی برای دیگران، زمینه ساز #ظهور باشیم.
👇👇
🆔 @m_serat
✅ثمره آیه
❤️ #امام_سجاد علیه السلام کنیزی داشت. روزی #آب روی دست امام می ریخت تا آن حضرت آماده #نماز گردد. اتفاقاً خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و به سر امام آسیب رساند.
حضرت سرش را بلند کرد و به سوی کنیز متوجه شد.
کنیز گفت: وَ الکاظِمینَ الغَظیظ.
امام گفت: #خداوند تو را #عفو کند.
کنیز گفت: وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.
📚سوره آل عمران، آیه 134.
امام فرمود:
برو، که در راه خداوند عزیز و بزرگ، آزادی.
📚داستان های بحار، ج 2، ص 97.
#حدیث #همراه_با_اهلبیت #داستان_کوتاه #اخلاقی #تربیتی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
2⃣ با ارسال #عکس_نوشته های کانال #نکته_های_طلایی برای دیگران، زمینه ساز #ظهور باشیم.
👇👇
🆔 @m_serat
✅ #تلنگر #عاشورا
🍀یكی از افرادي كه در #روز_عاشورا در ركاب #امام_حسین بود و عصر عاشورا امام را تنها گذاشت ضحاك بن عبداللَّه مشرقى است.
او مي گوييد:
👌 عصر عاشورا ، وقتى ديدم ياران حسين كشته شده اند و نوبت او و خاندانش رسيده و با وى به جز سويد بن عمرو خثعمى و بشير بن عمرو حضرمى نمانده، به او گفتم:
«اى پسر پيامبر خداى! مى دانى قرار ميان من و تو چه بود كه گفتم تا وقتى كه جنگاورى باشد به كمك تو جنگ مى كنم و چون جنگاورى نماند اجازه دارم بروم و به من گفتى خوب.»
❤️امام فرمود:
«راست مى گويى، اما چگونه مي تواني بروي؟ اگر مى توانى اجازه دارى.»
🍀گويد:
به طرف اسبم رفتم.
چنان شده بود كه وقتى ديدم اسبان ياران ما را از پاى مى اندازند، آن را بردم و در خيمه يكى از يارانمان ميان خيمه ها جاى دادم و بازگشتم و پياده به جنگ پرداختم و پيش روى حسين دو كس را كشتم و دست يكى را قطع كردم و حسين بارها به من گفت:
❤️«دستت از كار نيفتد، #خدا دستت را نبرد، خدايت از جانب خاندان پيمبر پاداش نيك دهد!»
گويد:
😱همين كه اجازه داد، اسب را از خيمه درآوردم و بر آن نشستم. و رفتم...
🔰ترجمه تاريخ طبرى، 5/ 444- 445
#داستان_کوتاه #اعتقادی #کاربردی #بصیرت #همراه_با_اهلبیت #کربلا #حزب_الله
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ نشر #متن_کوتاه های کانال #نکته_های_طلایی را برای دیگران #صدقه جاریه بدانیم.
👇👇
🆔 @m_serat
25.apk
21.57M
👆👆
💠 #قرآن مبین
📚 همراه با ترجمه و #تفسیر برهان
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
✅ #تلنگر #اخلاقی در یک #داستان_کوتاه
👌قیاس غلط
♻️شخصی نزد خواجه نصیر الدین طوسی آمد و نوشته ای از شخص دیگری به وی تقدیم کرد که در آن، به خواجه #دشنام داده بود و خواجه را کلب بن کلب خوانده بود.
خواجه در پاسخ گفت:
این که او مرا #سگ خوانده است درست نیست؛ زیرا سگ از جمله چهارپایان است، عوعو می کند، پوستش پوشیده از پشم است و #ناخن های دراز دارد، در حالی که قامت من راست است، تنم بی پشم و ناخن هایم پهن است و #ناطق و خندانم.
📚حکایت های امر به #معروف و نهی از #منکر ، ص 74.
#اعتقادی #کاربردی #تربیتی
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
4⃣ #نرم_افزار های #مهم و #کاربردی را از این کانال به دوستان خود تقدیم کنیم.
👇👇
🆔 @m_serat
✅آرزوی حبیب بن مظاهر
🌺حجت الاسلام حاج عبدالعلی قرهی از حجت الاسلام حاج جواد کربلایی نقل کردند که:
👌میرزا محمّد حسن شیرازی در مکاشفهای حبیب بن مظاهر را دیدند و از ایشان پرسیدند که: شما میخواهید برای چه به دنیا برگردید؟
❤️فرمود: برای سه کار: شرکت در مجلس عزای امام حسین علیه السلام، آب بدهم و صلوات بفرستم.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 186
#داستان_کوتاه
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ هشتک #متن_کوتاه را لمس نمایید و بقیه مطالب را مطالعه کنید.
👇👇
🆔 @m_serat
آیت الله بهجت ؛ ای کاش زودتر مرده بودم ....mp3
166.3K
👆👆
👌حضرت آیت الله بهجت ؛
✅ ای کاش زودتر مرده بودم ...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅زیارت عاشورا
👌آیت الله بهجت فرمودند:
از امام هادی علیه السلام نقل شده است که در زیارت عاشورای معروفه اگر یک بار لعن و سلام را کامل بگوید و بعد 99 بار «اللّهمّ العنهم جمیعاً» و 99 بار «السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی أولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین» بگوید، کفایت می کند.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 118
#داستان_کوتاه
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
3⃣با لمس هشتک #صوت موارد مهم دیگر این کانال را دنبال کنید.
👇👇
🆔 @m_serat
دعای توسل؛ فرهمند آزاد.mp3
15.7M
👆👆
✅دعای توسل؛ فرهمند آزاد
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅بال و پر فرشتگان
آیتالله حاج حسین شبزندهدار از آقای صدّیقین (ازعلمای اصفهان) و ایشان از آیت الله سید محمّد مقدّس ـ از اصحاب آیت الله حسین بروجردی ـ نقل کرد که: ما به تفسیر آخوند کاشی میرفتیم، ایشان سوره فاطر را تفسیر می کرد، به آیهای که صحبت از «اَجنِحَه ـ بال و پر ـ ملائکه» می کند، رسید و حرفهای مفسّرین را نقل کرد که برخی میگویند کنایه از نیرو و قدرت است. بعد فرمود: اینکه بحث ندارد، من بعض ملائکه را دیدهام که بال و پر دارند.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 284
#داستان_کوتاه
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
3⃣با لمس هشتک #صوت موارد مهم دیگر این کانال را دنبال کنید.
👇👇
🆔 @m_serat
دعای توسل؛ سازگار.mp3
5.02M
👆👆
✅دعای توسل؛ سازگار
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✅جمجمه
حجت الاسلام دیباجی از آیت الله رحیم ارباب ـ از علمای بزرگ اصفهان ـ نقل کردند که فرمودند: برخی از اقوام و یا دوستان نقل کردند که: در قبرستانی، جمجمه شخصی از قبر بیرون افتاده بود و بچهها با آن بازی می کردند و به این طرف و آن طرف پرتاب می کردند، من بچهها را از این کار بازداشتم و سر را از آنان گرفتم و دفن کردم. شب درعالم خواب دیدم شخصی از من تشکر می کند و گفت: من کدخدا بودم و تکبّر داشتم و همین تکبّر من بود که اینطور مورد بیحرمتی بچهها قرار گرفتم.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 159
#داستان_کوتاه
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
3⃣با لمس هشتک #صوت موارد مهم دیگر این کانال را دنبال کنید.
👇👇
🆔 @m_serat
✅دوری از تجملات
🌺آیت الله بهجت فرمودند:
دعاهایی که در مسجد کوفه وارد است، اختصاص به آنجا ندارد.
می شود آنها را این جا هم خواند، پس اگر ما از مسجد کوفه محروم هستیم، نباید خودمان را از دعاهای آن محروم کنیم، همانطوری که دعای عرفه در عرفات وارد شده، ولی در جاهای دیگر هم قابل استفاده است.
ایشان فرمودند:
👌حوزه نجف در سابق الایام شهریهای جز نان نداشت، شیخ محمّدحسین کاظمینی از مراجع عرب شهریه نان داشت، وقتی برخی از طلاّب به او رجوع کردند تا شهریه نان را دو برابر بدهد، بلکه از این راه یک مقداری به امر معیشت توسعه بدهند.
ایشان می فرماید: حالا که خوب است، سابق همین نان هم گاهی نمی رسید.
🌺 سابق الأیام اینطور بودند، من نمیخواهم بگویم امروز هم همانطور باشد، ولی میخواهم بگویم حداقل از حرام پرهیز کنیم و دنبال فزونطلبی نباشیم.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 346
#داستان_کوتاه
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ هشتک #متن_کوتاه را لمس نمایید و بقیه مطالب را مطالعه کنید.
👇👇
🆔 @m_serat
🌹حيايي غريب از سگ
مرحوم آقاي بلادي فرمود يكي از بستگانم كه چند سال در فرانسه براي تحصيل توقف داشت در مراجعتش نقل كرد كه در پاريس خانه اي كرايه كردم و سگي را براي پاسباني نگاهداشته بودم ، شبها درب خانه را مي بستم و سگ نزد در مي خوابيد و من به كلاس درس مي رفتم و برمي گشتم و سگ همراهم به خانه داخل مي شد.
❤️❤️❤️
شبي مراجعتم طول كشيد و هوا هم به سختي سرد بود به ناچار پشت گردني پالتو خود را بالا آورده گوشها و سرم را پوشاندم و دستكش در دست كرده صورتم را گرفتم به طوري كه تنها چشمم براي ديدن راه باز بود، با اين هيئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز كنم سگ زبان بسته چون هيئت خود را تغيير داده بودم و صورتم را پوشيده بودم، مرا نشناخت و به من حمله كرد و دامن پالتومرا گرفت و فورا پشت پالتو را انداختم وصورتم را باز كرده صدايش زدم تا مرا شناخت با نهايت شرمساري به گوشه اي از كوچه خزيد در خانه را باز كردم آنچه اصرار كردم داخل خانه نشد به ناچار در را بسته و خوابيدم.
❤️❤️❤️❤️
صبح كه به سراغ سگ آمدم ديدم مرده است، دانستم از شدت حيا جان داده است.
👌 اينجاست كه بايد هر فرد از ما به سگ نفس خود خطاب كنيم كه چقدر بي حياييم، راستي كه چرا از پروردگارمان كه همه چيزمان از او است حيا نمي كنيم وملاحظه حضور حضرتش را نمي نماييم.
امام سجاد عليه السلام در دعاي ابي حمزه مي فرمايد:((اَنَا يا رَبِّ الَّذي لَمْ اَسْتَحْيِكَ فِي الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْكَ فِي الْمَلاءِ اَوْلَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائي مِنْكَ جازَيْتَني )).
---------------------------------
📚از نرم افزار جامع القصص
#داستان_کوتاه
🌼 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ با معرفی هر #متن_کوتاه دیگران را در زمينه سازی ظهور سهیم کنیم.
⬇️⬇️
🆔 @m_serat
✅خدمت در مجلس امام حسین
حجت الاسلام سید عبّاس حسینی قمی واعظ گفت:
شخصی در #قم با اینکه شغلش حلبیسازی است و درآمد زیادی ندارد، مقید به روضهخوانی در وفات ائمّه اطهار علیهم السلام است.
به او گفتم: شما که کسب پُر درآمدی نداری، چرا در هر وفات، مجلس #روضه برقرار می کنی؟ گفت: من از اهل بیت علیهم السلام دست برنمیدارم.
من در مسجد عشقعلی برای شنیدن روضه شرکت می کردم، شبی از شبها هیئتی آمد و در آخر وقت بود چایی خوردند و عزاداری کردند، حاج میرزا عبّاس هدایتی که شخص محترمی بود، برخاست و استکانها را جمع کرد.
شب در عالم خواب دیدم #امام_حسین علیه السلام به #مسجد عشقعلی آمد و روی منبر نشست و فرمود:
اسامی خدمتگزاران را بیاورید و آوردند، فرمود: چرا نام حاج میرزا عبّاس ذکر نشده است، ایشان هم استکانها را جمعآوری کرد.
🔰روزنه هایی از عالم غیب ؛ آیت الله محسن خرازی؛ ص 110
#داستان_کوتاه
🌼 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
1⃣ با معرفی هر #متن_کوتاه دیگران را در زمينه سازی ظهور سهیم کنیم.
⬇️⬇️
🆔 @m_serat