eitaa logo
قرآن وسنت
241 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4هزار ویدیو
894 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 | ارزان فروشی نکنیم! @qurankashpiri
🔴مشکل «پرش ذهنی» را چگونه برطرف کنیم؟ 💠 در زمانۀ ما با این‌همه ابزار اینترنتی و شبکه‌ها و امکاناتی که موبایل در اختیار ما قرار داده است، زندگی‌ها نوعاً طوری شده که بدترین وضعیت برای کنترل ذهن است! 🔻 کنجکاوی کردن برای دانشمندی که می‌خواهد چیزی را اختراع یا کشف کند، خوب است! اما کنجکاوی کردن برای یک آدم بیکار که هرزگی می‌کند تا ببیند در صفحات اینترنت چه چیزی توجهش را جلب می‌کند، سمّ است! 🔻 ول‌گردی در شبکه‌های مجازی توهین به انسانیت است! اینکه ممکن است فرد دچار نگاه حرام بشود، فرع ماجراست، اصلش این است که او کنترل فکر نخواهد داشت، حتی اگر همه‌اش صحنه‌های حلال هم ببیند، باز کنترل فکرش را از دست می‌دهد چون کنترل ذهنش را در اختیار دیگران گذاشته تا مدام چیزهای جالب به او نشان بدهند. 🔻 پرندگیِ ذهن و اینکه ذهن انسان هرلحظه به این‌طرف و آن‌طرف می‌پرد، بدترین حالت برای انسان است. ما می‌توانیم به کمک «ذکر» این عوامل بیرونی مشغول‌کنندۀ ذهن را کنار بگذاریم و ذهن خود را کنترل و پالایش کنیم. 🔻 امام سجاد(ع) در دعای خود عرضه می‌دارد: «و اجعَلنا مِنَ الَّذین اشتَغَلوا بالذِّکرِ عنِ الشَّهوات» خدایا، کاری کن که من با ذکر تو از شهوات غافل بشوم. خود ذکر، لذت دارد و البته لذت ذکر هم مراتب دارد و هرچه مراتبش بالاتر می‌رود انسان مدام ذهنش پالایش می‌شود و پاک‌تر می‌شود. 🔴 🆔 @qurankashpiri
4_5807413409079099737_5996720586640851893.pdf
حجم: 572.8K
📚 کتاب باران فضیلت؛ در باب زیارت امام رضا(ع) 🌹 در روز ۲۳ ذی القعده ؛ روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🌹یک هدیه ویژه 🖥🍃پخش زنده و مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام 👇👇👇 http://razavitv.aqr.ir/index/ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صلوات خاصه امام رضا علیه‌السلام 🌱زلال عطر رضا می‌وزد ز جانـب طوس ☘️هوا هوای زیارت، زیارت مخصوص 🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺 ‌ترتیل و تفسیر قرآن . . روایات و داستان های جذاب وکوتاه . . عکس ،گیف، استیکر، نماهنگ. https://eitaa.com/joinchat/1418985474C8453b3ce78
17.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺بسيار زيبا🌺 🎬کلیپ: شیعه امیرالمؤمنین ،اهل ناسزا گفتن نیست 👤
🔰خاطره علامه مصباح از مقام معظم رهبري در مورد كرامتي از امام رضا (ع) ✍ در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبري شرفياب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضاعليه‌السلام شد..... آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار مي‌رفتيم. اين مسجد معروف بود به مسجد ترک‌ها. در مسجد، مکبري بود به نام کربلايي که نابينا بود و حتي به او کربل رضاي عاجز مي‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدي‌ها به نابينا عاجز مي‌گويند.) کربلايي رضاي عاجز به مسجد مي‌آمد و تکبير مي‌گفت. ما بچه بوديم و سال‌ها بود که او را مي‌شناختيم و کوري او را ديده بوديم. روزي من پيش پدرم بودم که اين کربلايي رضا آمد، اما بينا شده بود. پدرم از او پرسيد: کربلايي رضا من را مي‌بيني؟ گفت: بله آقا و سپس قيافه پدر من را شرح داد. پدرم شنيده بودند که کربلايي شفا گرفته است و مي‌خواستند خودشان ببينند. من هم آن‌جا بودم و ديدم همان کربلايي رضايي که هر روز کور مي‌آمد، امروز بينا شده بود. اين کربلايي دختري داشت که در وقت کوري دست کربلايي را مي‌گرفت و پدر نابينايش را به مسجد مي‌آورد. بعد از اينکه در مسجد مستقر مي‌شد، ديگر به کسي نياز نداشت. ما جستجو کرديم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که اين دختر بچه دست کربلايي را مي‌گرفت و به مسجد مي‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگي پيدا کرده بود. روزي بعضي از بچه‌هاي بازار متلکي گفته بودند و کربلايي هم شنيده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگير و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلايي به دخترش مي‌گويد تو برو خانه من اين‌جا مي‌مانم. او به امام رضاعليه‌السلام عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابينا هستم و حتي يک‌بار هم گله نکردم، زندگي من با فقر گذشته است، اما يک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدير خداست و من هم راضي هستم به رضاي خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمي‌کنم؛ يا من را شفا بدهيد يا همين‌جا مرگم بدهيد. من ديگر طاقت ندارم متلک‌هاي مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلايي به حضرت متوسل مي‌شود و بعد از مدتي خوابش مي‌برد. در خواب، حضرت رضاعليه‌السلام او را شفا مي‌دهند. مقام معظم رهبري خودشان اين داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم اين جريان را ديده‌ام، وگرنه براي مردم مشهد اين چيزها خيلي عادي است و آن‌ها هر روز از اين چيزها مي‌بينند. •┈┈••❥•🌺⁩•⁦⁦❥••┈┈• ╔═🦋🌿════╗ @dastane313 ╚════🌿🦋═╝
سلام امام مهربانم✋🌸 اگر چه روز من و روزگار می گذرد دلم خوش است كه با یاد یار می گذرد چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است قطار عمر كه در انتظار می گذرد •┈┈••❥•🌺⁩•⁦⁦❥••┈┈• ╔═🦋🌿════╗ @dastane313 ╚════🌿🦋═╝
🕊امــام صـادق عــلـیــه الـسـلام 🕊خـداونــد هـیـچ دری را بـر مومـن نمی بنـدد 🕊مــگر ایـنکـه بـهـتـر از آن را بـه روی او باز کند •┈┈••❥•🌺⁩•⁦⁦❥••┈┈• ╔═🦋🌿════╗ @dastane313 ╚════🌿🦋═╝
✍اجازه دهید عبایتان را بشویم. ❗من که شوکه شده بودم گفتم: ➖اولا من معنای حرکات و رفتار قبل با حالت امروزتان را نمیفهمم؛ ثانیاً شما هم زائر هستید هم پزشک؛ در شأن شما نیست که عبای من را بشوئید، من این کار را نمی کنم. درحالیکه گریه می‌کرد از من خواهش کرد که اجازه دهم!! توجه که کردم دیدم واکس تهیه کرده و تمام کفش های کاروان را واکس زده بود. به او گفتم تا نگویی چه شده من نمی‌گذارم❗ باحال گریه گفت: دیشب وقتی وارد کربلا شدیم من در عالم رؤیا خدمت سـیدالشهـدا آقا ابـاعبـدالله الحسین علیه السلام شرفیاب شدم. حضرت من را به اسم مستعاری که دوست داشتم صدا زدند و فرمودند: دخترم ؛ من خواستم که تـو به کربـلا و به زیارت من بیایی و تا وقتی که من کسی را دعـــوت نکنــم هیچکس نمی‌تواند به این مکان بیاید. حرف‌هایی که مدیر کاروان می‌زد همانی بود که ما دوست داشتیم و به زبانش جاری می‌شد، برو عبایش را بگیر و آن را بشوی تا از او دلجویی کرده باشی. و بعد فرمودند: دخترم تو دکتر اطفال هستی، طفل مریضی دارم می‌خواهم درمانش کنی. او در حالیکه گریه می‌کرد می گفت: حضرت طبیب همه عالم هستند... ولی به من فرمودند دنبال من بیا... بـه همراه حضرت از دو اتاق رد شدیم و وارد اتاق دیگری شدیم، روی سکویی طفلی شـش ماهه دیدم که مثل قرص ماه می‌درخشید و تیری سه شعبه به گلویش اصابت کرده بود. حضرت فرمودند: پسرم را درمان کن. (خانم دکتر در حالیکه بشدت گریه می‌کرد، سؤال کرد: حاج آقا مگر امام حسین علیه السلام فرزند ۶ماهه داشتند؟ چرا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟) من که بغض گلویم را گرفته بود گفتم: بله، ولی این سؤال‌ها را نپرس... ایـن‌ها روضه‌های سوزناکی است که جگر انسان را کباب می‌کند. اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟ گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید و سیراب کنید. خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق گریه می‌کرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان، با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ می‌دهند؟! حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!! و بلند بلند گریه می کرد.. به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران می‌گفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست... بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد. بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم، روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکس‌ها و نوشته‌هایی بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود. آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند. با خوش‌رویی ار من پذیرایی کرد و گفت: باور نمی‌کنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم، امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول درد و مرض اطفال را تشخیص می‌دهم و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمی‌فرستم و با اولین نسخه مریض‌ها خوب می‌شوند، فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام 📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕 علیرضا ثبتی گجوان •┈┈••❥•🌺⁩•⁦⁦❥••┈┈• ╔═🦋🌿════╗ @dastane313 ╚════🌿🦋═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ⭕️اَیَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکُ سُدًی آیا آدمی پندارد که اورا مُهمِل از تکلیف وثواب وعقاب گذارند ؟ (۳۶ /قیامت) مهمل یعنی فرو گذاشته شده ، رها شده ،بی اساس ، بیهوده 🌕داستان سه دقیقه تا قیامت 🌕 💬احوال کسی که لحظاتی توانسته از محدوده ی زمان ومکان که کالبد انسان درآن گیراست خارج شود ۰ پیمانه ی عمر تمام نشده وفرشته ی مرگ ، آنان را برای همیشه از بدن جدانکرده است ۰ خداوند از این طریق به بقیه ی انسانها یاد آور می شود که غرق دنیای مادی نشوند وخودرا برای و آماده سازند ۰ ✍در اینجا به سراغ یکی از کسانی می رویم که تجربه ای خاص داشته ۰ کسی که برای چند دقیقه از دنیای مادی خارج می شود و با التماس به دنیا برمی گردد او گوئی بیان مطلب کتاب‌های است شما هم با ما همراه شوید۰ 😊 پسری بودم که در مسجد و پای منبر ها بزرگ شدم۰ در خانواده‌ای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم۰ در دوران مدرسه و سال‌های پایانی شب و روز ما حضور در مسجد بود ۰ 🔹سال های آخر دوران دفاع مقدس با اصرار و التماس و دعا و ناله به درگاه خداوند سرانجام توانستم برای مدتی کوتاه حضور در جمع رزمندگان اسلام و فضای معنوی جبهه را تجربه کنم ۰ 🔹راستی من در آن زمان در یکی از شهرستان های کوچک استان اصفهان زندگی می کردم ۰ دوران و برای من خیلی زود تمام شد و بر دل من ماند۰ 🔹 اما از آن روز، تمام تلاش خودم را در راه انجام میدادم ۰ می دانستم که شهدا قبل از در موفق بودند لذا در نوجوانی تمام من این بود که گناه نکنم وقتی به مسجد می‌رفتم سرم پایین بود که یک وقت با نداشته باشم ۰ 🔹 یک شب با خدا کردم و خیلی گریه کردم در همان حال و هوای هفده سالگی از خدا خواستم تا من این و ها و نشوم۰ ❌ بعد با التماس از خدا خواستم که مرگ مرا زودتر برساند گفتم من نمیخواهم داشته باشم من میترسم به دنیا مبتلا شوم و خود را کنم لذا به حضرت عزرائیل التماس می‌کردند که زودتر به سراغم بیاید۰ ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰ •┈┈••❥•🌺⁩•⁦⁦❥••┈┈• ╔═🦋🌿════╗ @dastane313 ╚════🌿🦋═╝