#برداشت_آزاد: الاغی که اسیر شد.
عباس رحیمی رزمنده:
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود
الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم
متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد
و کلی افسوس می خوردیم.
اما این قضیه زیاد طول نکشید
یک روز صبح در میان حیرت بچه ها الاغ با وفا در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.
پ.ن: بازم دم الاغه گرم تا فهمید #اشتباه رفته برگشت
🔴داستان پل، سازمانهایی که علت تشکیل خود را نابود میکنند./ #برداشت_آزاد
📌چندسال قبل در روزنامه فرانسوی فیگارو که از مشهورترین روزنامههای صبح سیاسی جهان به شمار میرود، داستان زیبایی به تحریر درآمده بود که حال و روز این روزهای برخی سازمانها، وزارتخانهها و... در انواع و اقسام سطح های مملکت بود که خواندنش خالی از لطف نیست.👇
🔹در یکی از شهرهای فرانسه تعداد پلهای روی رودخانه بیش از حد نیاز بود، تا جایی که هزینه نگهداریشان روی دوش شهرداری سنگینی میکرد. مسئولان شهر دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که یک پل بزرگ در شاهراه شهر ساخته شود و بقیه پلهای اضافه تخریب و یا بسته شوند. لذا پل بزرگ که ساخته شد، چندین پل غیر ضروری را تعطیل کردند.
🔹 بعد از ساخت پل جدید که حالا به عنوان استراتژیک ترین نقطه شهر محسوب میشد، مجدداً مسئولان شهر دور هم جمع شدند و گفتند برای حفظ امنیت این پل بسیار بزرگ و حیاتی جمعا 100 نگهبان نیاز است. فراخوان دادند و 100 نفر نیروی جدید استخدام کردند و آموزش دادند.
مدتی بعد دریافتند که باید برای تعمیر، نگهداری، رنگ، فضای سبز حاشیه و... پل، باید 100 نفر دیگر استخدام کنند و برای آموزش هر بخش نیز باید افرادی جهت آموزش و مدیرت پل استخدام شوند. کار به جایی رسید که برای مدیریت تمام پلهای کشور جمعیتی بیش از 50 هزار نفر استخدام کردند و باتوجه به انواع معاونت ها و مدیران و همچنین حجم زیاد کار، مسئولان تصمیم گرفتند که باید #سازمان_پل را تاسیس کنند.
🔸بالاخره سازمان پل تاسیس شد و بعد از چندسال متوجه شدند که هزینه های همان #پل_استراتژیک، بیش از هزینه های پلهای قبل از آن بر دوش شهرداری سنگینی میکند. لذا مسئولان مربوطه مجدداً جلسه گرفتند و پس روزها و هفته ها جلسات فشرده و سنگین تصمیم گرفتند که باید برای کاهش هزینه ها تعدیل نیرو کنند. لذا تمام نگهبانان و کارکنان آن پل مهم را اخراج کرده و سازمان پل که خود روزی برای مدیریت و سازماندهی همان افراد استخدام شده برای نگهداری از پل تشکیل شده بود، ماند و علت اصلی تشکیل خود را نابود کرد.
🔹این روزها که به برخی سازمانها، وزارتخانهها و... نگاه کنیم، میبینیم که به دنبال نابود کردن اصلی ترین دلیل تشکیل خودشان هستند. به عنوان مثال فلان سازمان در فضای مجازی به دنبال بستن دهان منتقدین و به قهقرا بردن نیروهای مردمی و آتش به اختیار است، حال آنکه علت تأسیس آن سازمان؛ سازماندهی، حمایت، ساختار بندی، هدایت بهینه و آموزش مبنایی همین نیروها بود.
یا اینکه، این روزها دولت در تلاش است تا وزارت خانه بازرگانی(بخوانید واردات) را مجددا از وزارت خانه صمت جدا کرده و دوباره دست به تفکیک وزارت خانه ها بزند، تا شاید بتواند با پاک کردن صورت مسئله به دنبال واردات بیشتر باشد، حال آنکه یکی از دلایل ادغام وزارتخانهها، کاهش هزینههای غیر ضروری، هماهنگی بیشتر و... بود.
🔻نمیدانم شما هم این احساس من را دارید یا نه، اما احساس من، حال همان پل استراتژیکی را دارد که روزی علت ایجاد سازمان خودش شد و روز دیگر سازمان علت اخراج کارمندانم شد، است.